شیوع ویروس کرونا باعث ایجاد آشفتگیهای اساسی در زندگی روزمره شده و دانشآموزان این تغییرات را بهشدت احساس کردند، یکی از مهمترین تاثیرات پاندمی کرونا روی سیستمهای آموزشوپرورش بوده است؛ بهگونهای که تقریبا همه کشورهای جهان یکی از مهمترین دغدغههایشان بازگشت به نظام قبلی آموزشی بوده است اما دوگانه سلامت و آموزش همیشه شرایط را بهسمتی برده که کفه سلامت، سنگینی کرده و در پاندمی، روند آموزش حضوری دانشآموزان بهاجبار تعطیل شده است. کارشناسان همیشه این بیم را داشتهاند که آسیبهای روانی آموزش مجازی، بلندمدت و بسیار فرسایشی خواهد بود و گاهی تا چند دهه میتوان شاهد اثرات مخرب این پاندمی بود. بازگشایی مدارس آسیبهای روحی و روانی و آموزشی دانشآموزان را کاهش داده و به مدیران در اجرای برنامههای تمام ساعتی آموزشوپرورش کمک کرده و خواهد کرد. اما درعینحال این پرسش مطرح میشود که آیا باید عملکرد آموزشوپرورش را محدود به آموزش حضوری بدانیم؟ چرا این نهاد طی دو سال کرونایی نتوانست با بهکارگیری شیوههایی از اثرات مخرب آموزش آنلاین بکاهد، بهطوریکه حتی رضوان حکیمزاده، معاون آموزش وزارت ابتدایی آموزشوپرورش بهعنوان کسی که خود یکی از مجریها و ناظران برنامه آموزشی کشور بوده، حالا در جایگاه نقدکننده این شرایط نشسته و میگوید «نگران هستیم که در دوران کرونا پایه و بنیانهای یادگیریهای آینده و مهارتهای سواد پایه دانشآموزان دچار آسیب جدی شده باشد.» چرا پیش از بروز چنین شرایطی برای آن فکری نشد؟