sobhe-no.ir
1712
یکشنبه، ۱۲ شهریور ۱۴۰۲
3

خطر حل شدن در اتحاد ملت

با مشاهده تحولات جبهه اصلاحات می‌توان گفت که اصلاح‌طلبان دارند به سمت یک نوع از رادیکالیسم چپ و در واقع نوعی اپورتونیسم میل می‌کنند. این توصیفی است که می‌توان از بخشی از جبهه اصلاحات که منادی تحریم و شرکت‌نکردن در انتخابات هستند، کرد. این جریان گرچه در انتخابات 98 و 1400 با فهرست در میدان سیاست بود اما پس از دبیرکلی مرعشی، بیشتر از همیشه به اتحاد ملت نزدیک شده است.

صبح نو

خطر حل شدن در اتحاد ملت

با مشاهده تحولات جبهه اصلاحات می‌توان گفت که اصلاح‌طلبان دارند به سمت یک نوع از رادیکالیسم چپ و در واقع نوعی اپورتونیسم میل می‌کنند. این توصیفی است که می‌توان از بخشی از جبهه اصلاحات که منادی تحریم و شرکت‌نکردن در انتخابات هستند، کرد. این جریان گرچه در انتخابات 98 و 1400 با فهرست در میدان سیاست بود اما پس از دبیرکلی مرعشی، بیشتر از همیشه به اتحاد ملت نزدیک شده است.

 به نوشته آگاهی‌نو، گرچه مرکزیت اصلاحات در انتخابات سال 98 قول حمایت از لیست کارگزاران برای انتخابات را داده بودند؛ اما در نهایت پشت کارگزاران را خالی کردند. در انتخابات سال 1400 همین جریان مانع حمایت جبهه اصلاحات از عبدالناصر همتی شدند؛ اما تمام‌قد از لیست شورای شهر جبهه اصلاحات حمایت کرده و حتی امضای خاتمی را خرج آن لیست کردند؛ چراکه اکثریت آن فهرست را اتحادملتی‌ها تشکیل می‌دادند!
به نظر می‌رسد این تعبیر از اپورتونیسم اصلاح‌طلبانه، در ایستگاه مجلس دوازدهم همان راهبرد همیشگی خویش را پیش گرفته است؛ راهبردی که در انتخابات مجلس نهم و یازدهم در پیش گرفتند؛ به این ترتیب که شخصیت‌ها و احزاب را جلو بیندازند و از خرج‌کردن نام جبهه اصلاحات برای لیست‌های انتخاباتی‌شان صرف‌نظر کنند و با این بهانه که فضای سیاسی باز نیست یا مردم در انتخابات مشارکت نمی‌کنند، همچون دوره نهم مجلس، کنار گود نشسته و تماشاگر باشند.

استفاده از فرصت اما مخفیانه
هر چند طیف رادیکال معتقد است استراتژی تحریم انتخابات شکست خورده؛ اما بااین‌حال هیچ‌گونه ایده ایجابی برای حضور در عرصه انتخابات نداشته و صرفا شرکت در پیش ثبت‌نام را به اختیار افراد واگذار کردند. این یعنی از فرصت استفاده می‌کنیم؛ اما نمی‌خواهیم شرکت در انتخابات و شکست احتمالی را گردن بگیریم!
نمایندگان احزابی همچون اعتماد ملی، سازندگی و ندای ایرانیان نیز تمایلی به حضور در جلسات جبهه اصلاحات بعد از انتخاب آذر منصوری به ریاست این تشکیلات را ندارند؛ هیأت رئیسه این جبهه در دور جدید چهره‌های تندرویی همچون محمود صادقی، محسن آرمین، جواد امام، و علی شکوری‌راد هستند.
 سکوت و بایکوت نام افرادی که در پیش ثبت‌نام انتخابات مجلس شرکت کرده‌اند، از ترس تندروها و رادیکال‌هاست و این نشان می‌دهد که اجماع درونی بین جبهه اصلاح‌طلب، بعد از گذشت ماه‌ها از اوج‌گیری مباحث انتخاباتی، هنوز میسر نشده و احزاب اصلاح‌طلب همانند پارتیزان‌ها با گریز و پنهان‌کاری در پیش ثبت‌نام شرکت کرده‌اند.

فرصت‌طلبی میانه‌روها یا قهر رادیکال‌ها؟
اصلاح‌طلبان که احساس می‌شد قرار است با یک انسجام سیاسی و عزم جمعی پا به صحنه انتخابات اسفند امسال بگذارند و همچون یک جریان واقعی در صحنه انتخابات حضور یابند، این روزها را به اما و اگر و شاید و حالا ببینیم چه می‌شود، سپری می‌کنند. نمونه‌اش اظهارات اخیر سخنگوی جبهه اصلاحات است که می‌گوید پس از گفت‌وگوهای انجام شده در جبهه اصلاحات و نظراتی که اعضای جبهه داشتند، جبهه اصلاحات ایران به این جمع‌بندی رسیده است که همچنان درباره انتخابات هیچ توصیه‌ای ندارد. حالا یک سوال اصلی باقی می‌ماند که آیا فرصت‌طلبی میانه‌روها کار اصلاحات را پیش می‌برد یا قهر رادیکال‌ها؟ حزب کارگزاران که همیشه از آن به‌عنوان میانه‌روی جبهه اصلاحات یاد می‌شد، پس از کنار رفتن کرباسچی از دبیرکلی این حزب، تمایلات و رویه دیگری را در پیش گرفته است. 
به‌عنوان گواه این ادعا می‌توان به حمایت مرعشی، دبیرکل این حزب از سخنان ساختارشکنانه خاتمی اشاره کرد. مرعشی که سخنان خاتمی را «اصلاح‌طلب‌گرایانه» نامید، سیگنال خروج کارگزاران را از رویه میانه‌روی داد. رویه‌ای که کارگزاران از پدر معنوی خود؛ یعنی هاشمی رفسنجانی به ارث برده و معتقد بودند حتی اگر در انتخابات پیروز هم نشویم، باید در آن شرکت کنیم.

کارگزاران در دوران پساکرباسچی
رویه‌ای که در زمان دبیرکلی کرباسچی «کارگزاران» را درون چارچوب نظام نگه داشته بود و حالا در دوران پساکرباسچی، کارگزاران اکنون نقشه راه خود را هم‌مسیر با تندروی و رادیکالیسم می‌پندارد. از زمانی که غلامحسین کرباسچی به‌نوعی از دبیرکلی این حزب برکنار شد و مرعشی جای او نشست، مواضع کارگزاران دیگر قطعیت سابق را ندارد. 
مرعشی سعی می‌کند حزبش را با جبهه اصلاحات هماهنگ کند؛ حتی وقتی که نیروهای رادیکال جبهه اصلاحات، نبوی را از ریاست بر این جبهه کنار گذاشتند و عملا فضا را طوری تنگ کردند که زمینه ریاست مرعشی فراهم نشد تا در نهایت نیرویی فوق افراطی به نام آذر منصوری را بر صندلی ریاست جبهه بنشانند، مرعشی در این شرایط هم هیچ نقد و اعتراضی نکرد. 
دلیل چیست؟ به نظر می‌رسد مرعشی از دو جهت نمی‌خواهد روال سابق کارگزاران را در پیش داشته باشد؛ او اگرچه با تندروی‌های موجود در میان اصلاح‌طلبان که زیادتر از گذشته هم شده است، موافق نیست؛ اما می‌داند که فعلا کارگزاران در اقلیت است و اگر بنا باشد سازی مخالف بزند، حتی ممکن است زمینه انشعاب فراهم شود، ولی مسأله دوم مهم‌تر از اولی است. دلیل دوم ضعفی است از نوع کاریزماتیک! کرباسچی خود را در تراز خاتمی می‌دانست و در مقاطعی حتی گفته بود که خاتمی شخصیت مناسبی برای راهبردهای جبهه اصلاحات ندارد و باید دنبال لیدر باشیم؛ اما مرعشی برای خود این شأنیت را نمی‌بیند و در واقع بقیه جبهه اصلاحات هم این شأنیت را برای او قائل نیستند.  پس با اوصاف بالا پر واضح است که چرا مرعشی تن به هماهنگی کامل با جبهه اصلاحت و تندروها می‌دهد. جدا از همه صحبت‌های بالا باید این را بدانیم که کارگزاران همواره روندی چند وجهی ارائه داده‌اند و هیچ بعید نیست مثل سال 98 که تصمیم جبهه اصلاحات به عدم شرکت در انتخابات شد، کارگزاران لیست خود را ارائه بدهد و نقش تعادلی خود را برای روزهای حساس‌تر به‌صورت راز نگه داشته باشد.
گرچه در دوران حاضر خطر منحل شدن این حزب عملگرای اصلاح‌طلب در رادیکال‌های اتحاد ملت بیشتر از همیشه وجود دارد.

captcha
شماره‌های پیشین