«زخم کاری» نظرات اکثرا مثبتی از منتقدان دریافت کرد. این مجموعه با میانگین ۲۰ میلیون دقیقه تماشا، پربینندهترین مجموعه شبکه نمایش خانگی است و در بیستویکمین دوره جشن حافظ نامزد هفت و برنده چهار جایزه از جمله جایزه بهترین مجموعه تلویزیونی و جایزه بهترین بازیگر زن درام برای آزادیور شد. محسن چاوشی خواننده تیتراژ پایانی فصل دوم این سریال است.
پخش فصل نخست «زخم کاری» از ۱۴ خرداد ۱۴۰۰ شروع شد. فصل نخست در ۱۹ شهریور به پایان رسید. در ۱۴ شهریور ۱۴۰۲، نسخه سینمایی خلاصهشده از فصل نخست در فیلیمو عرضه شد. پس از پایان فصل نخست، گمانهزنیها درباره ساخت فصل دوم مطرح شد. در خرداد ۱۴۰۲ اعلام شد که فیلمبرداری فصل دوم، تحت عنوان فرعی بازگشت به کارگردانی مهدویان و تهیهکنندگی محمدرضا تختکشیان آغاز شده است. علاوه بر عزتی، کامبیز دیرباز، مهران غفوریان و الناز ملک نیز به گروه بازیگران ملحق شدهاند. هانیه توسلی به دلیل وضعیت روحی نامناسب، نقش خود را در این فصل بازی نکرد. این فصل در ۱۷ شهریور ۱۴۰۲ بهوسیله فیلیمو پخش شد.
از همان فصل اول، چالشهایی بین نهادهای تنظیمگر و این سریال وجود داشت؛ اما به هر ترتیبی بود فصل اول این سریال با همه کشوقوسها پخش شد و در نهایت فصل دوم هم ساخته شد، ولی در مجموع منتقدان نظر مناسبی نسبت به این سریال داشتند؛ هرچند انتقادات جدی هم به آن وارد شد.
منتقدان در مورد «زخم کاری» چه گفتند؟
«زخم کاری» با نظرات اکثرا مثبتی از منتقدان مواجه شد. علیرضا میرمصطفوی از وبسایت «سرگرمی»، این مجموعه را ستود و درباره آن گفت: «زخم کاری در انتها مخاطب را تنها نمیگذارد. او را با خود به دل قصه میبرد، به آرمانهای داستاننویسی پایبند میماند و میتواند با خلق درام و لحظاتی مسخکننده از راضیکنندهترین سریالهای ایرانی تولید شده باشد.» میرمصطفوی، بازی جواد عزتی و رعنا آزادیور، کارگردانی، تعداد زیاد لحظات بهیادماندنی هر قسمت و پایانبندی را از نقاط قوت مجموعه دانست و قسمت آزمایشی و کشش برخی خرده پیرنگها را مورد انتقاد قرار داد.
محمدمهدی نادی از وبسایت «الف»، قصهگویی، غافلگیری در پایان هر قسمت، شخصیتپردازی مالک، بازی عزتی و آزادیور و دیگر شخصیتهای مکمل را مورد تحسین قرار داد و کارگردانی برخی سکانسها، لحن سریع قصه در قسمتهای پایانی و نبود فلشبک برای شخصیتهای مالک و سمیرا را مورد انتقاد قرار داد.
اما همانطور که اشاره شد پس از انتشار قسمتهای نخست «زخم کاری» واکنشهای بسیاری در رسانهها نسبت به محتوای این سریال منتشر شد و سازمان سینمایی از سازمان تنظیم مقررات رسانههای صوت و تصویر فراگیر (ساترا) بابت محتوای «زخم کاری» شکایت کرد و خواستار توقف پخش این سریال شد؛ صحنههای مربوط به سیگارکشیدن مالک، نمایش استفاده از مواد مخدر و مشروبات الکلی در بخشهایی از سریال از جمله موارد اعتراضی سازمان سینمایی است.
در ۲۹ ژوئن ۲۰۲۱ علی سعد، مدیرعامل ساترا در صفحه توئیتر خود از «زخم کاری» حمایت کرد. سازمان سینمایی چندی بعد در بیانیهای اعلام کرد: «وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی با توجه به انتشار و پخش آثار تصویری در حوزه نمایش خانگی، ضمن دفاع از مجوزهای صادر شده، در خصوص محصولات فرهنگی فاقد مجوز، مطابق رویه قانونی گزارشی به مراجع ذیربط ارسال میکند تا حقوق فعالانی که در چارچوب قانون عمل میکنند، پایمال نشود.»
افت فصل دوم
فصل اول سریال «زخم کاری» با اینکه با انتقاداتی مواجه شد؛ اما در نهایت پخش و به فصل دوم خود رسید، ولی این سریال در کنار تمام نقاط قوت خود دارای ایرادهای اساسی است که دو ایراد بیش از دیگر ایرادها به چشم میآید و مخاطب را آزار میدهد. ابتدا همان به تصویر کشیدنهای گسترده ناهنجارهایی مثل سیگار کشیدن یا استفاده از مشروبات الکلی که بهمرور باعث عادیسازی این مسائل در جامعه و مخصوصا بین جوانان میشود.
اما نکته مهمتر اینکه سریال «زخم کاری» دچار نوعی روایت وارونه و اشتباه شده که سریال را از جغرافیای خود که ایران است، دور کرده است. نمایش قدرت و رقابت قدرت بین زنان که گلدرشت و غیرواقعی هم از آب درآمده و مهمتر از آن که نسبتی هم با ایران و وضعیت ایران ندارد و این روایت اغراقشده برای مخاطب قابلپذیرش نیست. سریال «زخم کاری»در فصل دوم خود بهمراتب از فصل اول ضعیفتر است و تلاش شده ضعف قصه با نشاندادن درگیری و دعوای قدرت بین شخصیتهای زن اصلی قصه رفع و رجوع شود.
در شرح داستان زخم کاری 2 آمده است: «در نبود مالک حالا مدعیان تاجوتخت او یکییکی از راه میرسند و این آغاز آشوب دیگری است… هنوز بوی خون به مشام میرسد!» به دلیل حفظ جذابیتها، داستان کامل فصل دوم «زخم کاری» اعلام نمیشود؛ اما اگر بخواهیم با توجه به پایانبندی فصل اول کمی تجسم و فصل دوم را در ذهنمان طراحی کنیم باید منتظر زندهماندن مالک از ضربات چاقو، خروش و انتقامهای او از مافیایی که فرزندان خان عمو ترتیب داده بودند، باشیم.
نکته مهم دیگر اینکه سینمای مهدویان بهمرور تبدیل به یک سینمای تجاری و گیشهپسند شده است. همین رویه مهدویان خود را در آثار سریالی که او برای شبکه نمایش خانگی هم میسازد، نشان داده است. این رویه هرچند در کوتاهمدت ممکن است با اقبال مخاطب روبهرو شده و فروش اثر را افزایش دهد؛ اما در بلندمدت سینمای مهدویان را از سینمای مؤلف به سمت سینمای سادهگیرانه و صرفا تجاری تقلیل خواهد داد.
دعوای پول و شهوت
تبلیغات گستردهای برای قسمت دوم این سریال انجام شده است؛ اما خب واقعیت این است که همه چیز را نمیشود با تبلیغ رفع و رجوع کرد، البته ناگفته نماند که «زخم کاری» در فصل اول و در جذب مخاطب قوی عمل کرد و داستان پر کششی داشت. حالا اما برای فصل دوم و در غیاب یکی از اضلاع اصلی قصه (هانیه توسلی) و با توجه به تحولات جامعه باید دید که مخاطب چه واکنشی خواهد داشت.
در پایان فصل یک، مالک توسط منصوره با ضربات چاقو از پا درمیآید و جسدش کنار دریا باقی میماند. فصل دوم درست از همین صحنه شروع میشود و میبینیم چند نفر مالک را داخل جعبهای بزرگ میاندازند و درش را با میخ میبندند و در جایی رها میکنند.
ماجرا از این نقطه شروع میشود و در ادامه با تمرکز روی شخصیت میثم مالکی، پسر مالک پیش میرود؛ جوانی که در فصل اول، بهخاطر دروغهای مادر و رفتار پدر و خودکشی دختر مورد علاقهاش از همه رویگردان شده بود، حالا در این فصل بهعنوان مالک هلدینگ ریزآبادی وارد میدان میشود تا هم انتقام پدر را بگیرد و هم شرکت را اداره کند.
در قسمت اول علاوه بر اینکه شمایی از زندگی فعلی خانواده مالک به تصویر کشیده میشود، اطلاعاتی هم درباره موقعیت منصوره و ناصر در اختیار مخاطبان قرار میگیرد و همچنین پای شخصیت همیشه در سایه فصل اول؛ یعنی طلوعی هم به میان میآید. طلوعی با بازی کامبیز دیرباز که همواره بهعنوان همهکاره معرفی شده بود، حالا بهعنوان شخصیتی قدرتمند و درعینحال با درایت، قدرتش را به رخ میکشد.
دیرباز در قالب طلوعی، یکی از متفاوتترین نقشهایش را به نمایش میگذارد. او را لاغرتر از همیشه با موها و محاسن جوگندمی میبینیم. از لحن همیشگیاش خبری نیست و سعی میکند با آرامش و طمأنینه صحبت کند و پخته و باتجربه به نظر برسد.
علاوه بر کامبیز دیرباز، از بازی مهران غفوریان و الناز ملک هم در قسمت اول رونمایی میشود. غفوریان که این اواخر بارها در نقشهای جدی ظاهر شده (مثلا در «قورباغه» که علیرغم تمجید منتقدان، خیلی هم موفق نبود)، در فصل دوم «زخم کاری» نقش رضا شفاعت را بازی کرده؛ یکی از زیردستهای طلوعی که به نظر میرسد برای تمام تصمیمهای زندگیاش گوشبهفرمان اوست.
شفاعت، همسری بسیار جوانتر از خود دارد و به نظر میرسد طلوعی مقدمات ازدواجش را با او فراهم کرده؛ زنی که الناز ملک ایفاگر نقش آن است و از همین قسمت اول میتوان دریافت که بنای مخالفت با طلوعی را دارد. با توجه به پیشینهای که از فصل یک به خاطر داریم، به نظر میرسد رابطه این زن با طلوعی مشابه رابطه سمیرا با حاجعمو باشد.
شرح همین قسمتهای ابتدای «زخم کاری» در فصل دوم نشان میدهد که این سریال در چنبره و دعوای قدرت و پول اسیر است، از قصه و روایت درست خود فاصله گرفته، بهنوعی در کلیشهها اسیر شده است و نتوانسته به قصه روایی خود در فصل اول ادامه دهد. باید منتظر ماند و دید در نهایات این داستان به کجا خواهد رسید.