در زمانه ای که بی مهری به فلسفه سیاسی اسلامی مشهود بود، شهید مرتضی مطهری یکی از برجستهترین متفکران اسلامی معاصر، بهویژه در حوزه فلسفه سیاسی، تأملات عمیقی را در زمینه نسبت دین و سیاست ارائه داده است. این اندیشه ورزی ها در زمانه ای که مارکسیسم و لیبرالیسم و جریانات فکری دیگر در ایران و جهان اسلام فعال بود، اقدام مهم و اثرگذاری بود. در حالی که بسیاری از جوامع اسلامی و حتی غیر اسلامی در دهههای اخیر با مسائل پیچیدهای همچون مشروعیت حکومت، رابطه فرد و دولت، آزادی و عدالت مواجه بودهاند، مطهری با نگرشی جامع و مستند به منابع دینی، یک رویکرد سیاسی منطبق با آموزههای اسلام و مقتضیات زمانه خود را عرضه کرد. نگاه مطهری در خصوص این موضوعات تا حدی بسیط و جامع بود که بلافاصله آن را به بوطه نقد جریانات فکری گذاشت و از این پس سخنرانی ها و مناظره ها در این راستا پی گرفته شد. فلسفه سیاسی شهید مطهری همچنان یکی از منابع مهم برای تحلیل مسائل فقهی و اجتماعی در جهان معاصر بهویژه در دنیای اسلام به شمار میآید. در این یادداشت سعی داریم تا با دقت و موشکافی به بررسی عناصر اصلی فلسفه سیاسی شهید مطهری بپردازیم.
رابطهای ناگسستنی دین و سیاست
یکی از بنیادهای اصلی تفکر سیاسی شهید مطهری، نقد تفکیک دین از سیاست است که در دوران معاصر بهویژه در غرب و در برخی از کشورهای اسلامی مطرح شده است. مطهری با استناد به آموزههای اسلام و سیره عملی پیامبر اسلام، بر این باور بود که دین و سیاست نه تنها در اسلام با یکدیگر تضاد ندارند، بلکه پیوندی انکارناپذیر دارند. در اندیشه وی دین اسلام یک کل تجزیه ناپذیر است و از این منظر در ابتدای کوشش های اندیشه ای خود بر ضرورت یک حاکم اسلام شناس تاکید می گذارد.
در نگاه مطهری، اسلام نه تنها برای امور فردی و عبادی دستورالعملهایی ارائه داده است، بلکه برای اداره جامعه، شکلدهی به نظامهای سیاسی و اجرای عدالت اجتماعی نیز راهکارهای دقیقی دارد. این نگاه بر مبنای مفهوم «حکومت اسلامی» استوار است. در اندیشه مطهری، دین اسلام بهعنوان یک سیستم جامع زندگی، هم حوزه فردی را پوشش میدهد و هم بهطور مفصل در ابعاد اجتماعی و سیاسی مداخله دارد. از اینرو، هیچگاه نمیتوان اسلام را به عرصه فردی و عبادی محدود کرد. در نگاه وی دین اسلام رابطه انسان با خدا و روابط انسانها با یکدیرگ را توامان در نظر دارد و از این منظر است که وی سیاست حاکم بر دنیا را روبه صفتی می داند و هدف اسلام را مبارزه با آن معرفی می کند.
تفکیک دین از سیاست بهویژه در اندیشههای لیبرالیستی که در غرب گسترش یافته بود، همواره مورد نقد وی بوده است. او بهویژه با نقد مدلهای سکولاریستی و مدرن حکومتداری غرب، به این نکته اشاره میکند که در اسلام هیچگاه دین و سیاست از یکدیگر جدا نبودهاند. مطهری میگوید که پیامبر اسلام (ص) خود در مقام پیشوای دینی و سیاسی، علاوه بر تعلیمات مذهبی، مسئولیتهای اجرایی و حکومتی را نیز بر عهده داشت. از این منظر است که وی در کتابی بر این موضوع تاکید کرده که «در صدر برنامه روحانیت، حکومت اسلامی است؛ چرا که روحانیت در اثر تجربه تاریخی، به این نتیجه رسیده که تا تغییر بنیادین ایجاد نشود، حاکمیت اسلام ممکن نخواهد بود.»
ولایت لفقیه؛ نظریهای مبتنی بر فقه و عدالت اجتماعی
یکی از اصول مهم فلسفه سیاسی شهید مطهری، «نظریه ولایت فقیه» است. شهید مطهری در آثار خود، بهویژه در کتابهای «ولایت فقیه» و «حکومت اسلامی»، بهطور مبسوط به تبیین ضرورت تشکیل حکومت اسلامی تحت نظارت ولی فقیه پرداخت.
مطهری در این چارچوب، بیان میکند که پس از غیبت امام معصوم (علیهالسلام)، ضرورت دارد که فردی آگاه به شریعت، از جمله فقه و اصول اسلامی، بهعنوان ولی فقیه مسئولیت رهبری و هدایت جامعه اسلامی را بر عهده گیرد. از نظر مطهری، ولی فقیه تنها باید با تأسیس حکومت اسلامی و اجرای احکام شرعی، بهعنوان نماینده امام معصوم عمل کند، بلکه باید در مقام تحقق عدالت اجتماعی نیز مسئولیتپذیر باشد. در این خصوص در نوشته ها و مباحث مطهری به نصب عام فقیه به رهبری مواجه می شویم.
مطهری در پیوند میان دین و سیاست، بر لزوم عدالت اجتماعی در نظام حکومتی تأکید دارد. در این چارچوب، ولایت فقیه نهتنها از نظر فقهی بلکه از نظر اجتماعی و انسانی نیز مفهومی دارد که بهطور مستقیم به حل مشکلات و چالشهای جامعه اسلامی کمک میکند.
همبستگی آزادی و عدالت
در اندیشه شهید مطهری، آزادی و عدالت دو مفهومی هستند که در کنار یکدیگر باید در نظام اسلامی تحقق یابند. اما مفهوم آزادی از دیدگاه مطهری بههیچوجه بهمعنای آزادی بیقید و بند و رهایی از هر نوع قید اجتماعی و اخلاقی نیست؛ رویکردی که آیزایا برلین در قبض و بسط آزادی مثبت به آن می پردازد. به باور مطهری، آزادی در اسلام باید با اصول اخلاقی و اجتماعی همخوانی داشته باشد. و از این رهگذر خودمختاری فردی در عرصه اجتماعی قابل پذیرش نیست. او میگوید که در اسلام، آزادی بهگونهای است که فرد نمیتواند آزادی خود را بهگونهای اعمال کند که به حقوق دیگران آسیب برساند.
در کنار آزادی، عدالت اجتماعی از دیگر مؤلفههای کلیدی فلسفه سیاسی شهید مطهری است. او عدالت را نه تنها بهمعنای توزیع برابر ثروت، بلکه بهمعنای تأمین حقوق اجتماعی، سیاسی و اقتصادی تمام افراد جامعه میداند. در نگاه شهید مطهری، عدالت باید در تمام ابعاد جامعه، از جمله حقوق فردی، مشارکت سیاسی، توزیع منابع و فرصتها تحقق یابد. او بر این باور است که یکی از مهمترین وظایف حکومت اسلامی، اجرای عدالت در تمام سطوح اجتماعی است.
توازن میان حقوق فردی و مسئولیتهای جمعی
شهید مطهری در تحلیل رابطه فرد و جامعه، همواره بهطور متوازن به حقوق فردی و مسئولیتهای اجتماعی اشاره دارد. از نظر مطهری، فرد در جامعه اسلامی نهتنها دارای حقوقی است که باید از آنها بهرهمند شود، بلکه مسئولیتهایی نیز در قبال دیگران و جامعه دارد. او معتقد است که فرد در یک جامعه اسلامی باید به نیازهای جمعی توجه داشته باشد و در تحقق اهداف عمومی جامعه سهیم باشد.
مطهری با اشاره به آموزههای اسلامی و بهویژه آیات قرآن و احادیث پیامبر (ص)، بیان میکند که افراد نه تنها باید حقوق خود را در چارچوب اصول اسلامی مطالبه کنند، بلکه باید نسبت به وضعیت دیگران نیز احساس مسئولیت داشته باشند. در نگاه او، اسلام هیچگاه فردگرایی افراطی و منفعتطلبانه را نمیپذیرد، بلکه همواره در پی ایجاد جامعهای است که در آن افراد همزمان با ارتقاء خود، در جهت رشد و توسعه اجتماعی نیز قدم بردارند.
نظریه پردازی در عصر امام خمینی
فلسفه سیاسی شهید مطهری، بهویژه در زمینههایی چون رابطه دین و سیاست، ولایت فقیه، آزادی و عدالت اجتماعی، همچنان بهعنوان چارچوبی مهم در تحلیل مسائل سیاسی و اجتماعی در جوامع اسلامی و حتی فراتر از آن بهشمار میرود. اندیشههای مطهری بهویژه در زمینه تحقق حکومت اسلامی و پیوند میان دین و سیاست، همچنان بهعنوان یک راهنمای عملی در نظر گرفته میشود. این اندیشهها نه تنها در عرصه نظری بلکه در عرصه عمل، در برقراری عدالت، آزادی و مسئولیت اجتماعی در جامعه، مورد توجه و پیادهسازی قرار گرفته است. شهید مطهری با نقد سکولاریسم و نظریات تفکیک دین از سیاست، توانست راهحلی جامع و متوازن برای حل بحرانهای سیاسی و اجتماعی جوامع مسلمان ارائه دهد که نه تنها مبتنی بر آموزههای دینی بلکه متناسب با شرایط و نیازهای روز بوده است. و این کوشش های اندیشه ای در زمانه ای صورت می گیرد که قبل از آن اندیشمندان بزرگی در جهان اسلام همچون عبدالرزاق، امام محمد غزالی، فارابی، ابن خلدون، محمد عبده و بسیاری دیگر در خصوص حکومت در جهان اسلام نکاتی را گفته اند و در عصر امام خمینی بعنوان یکی از موثرترین اندیشمندان سیاسی در جهان اسلامی که نظر را با عمل آمیخت، تلاش های مطهری ارزشمند و نیازمند توجه و معرفی بیشتر هستند.