دولت ترامپ از ابتدا سیاستی آشکارا و جانبدارانه در قبال رژیم سعودی در پیش گرفت. رابطه ترامپ با آلسعود نمونهای بارز از پیوند میان سرمایهداری غربی و استبداد منطقهای بود که با هدف تسلط بیشتر بر منابع نفتی و مقابله با جبهه مقاومت شکل گرفت.
سفر ترامپ 2017 به عربستان - نماد باجگیری و معاملهگری
اولین سفر خارجی ترامپ در ماه مه ۲۰۱۷ به عربستان سعودی انجام شد؛ موضوعی که خود بهتنهایی حامل پیام بود. انتخاب عربستان بهعنوان مقصد نخست، نشانگر اولویت منافع مالی برای دولت ترامپ بود. در این سفر، قراردادهایی به ارزش بیش از ۴۰۰ میلیارد دلار امضا شد، از جمله قرارداد فروش تسلیحات به ارزش ۱۱۰ میلیارد دلار. در همین زمان در رسانهها این سفر بهعنوان «نمایش باجگیری سیاسی» توصیف شد؛ جایی که ترامپ با لحنی تحقیرآمیز از سعودیها پول گرفت و آشکارا از آن بهعنوان «فرصت شغلی برای آمریکاییها» یاد کرد، نه شراکت راهبردی.
اهداف ترامپ در نزدیکی با عربستان
ترامپ بارها ایران را «تهدیدی برای امنیت منطقه» خوانده بود. نزدیکی او با سعودیها بخشی از پروژه بزرگتری بود که هدف آن نفوذ در منطقه و پیشبرد لابی صهیونیستها در منطقه بود. عربستان در این مسیر بهعنوان مهره اجرایی آمریکا عمل میکرد.
معامله قرن و عادیسازی با رژیم صهیونیستی
یکی دیگر از اهداف ترامپ، پیشبرد طرح موسوم به معامله قرن بود. برخی از تحلیلگران معتقد بودند که عربستان نقش پشتپرده مهمی در این طرح ایفا کرد؛ طرحی که هدف آن حذف کامل مسأله فلسطین و عادیسازی روابط با رژیم صهیونیستی بود. ترامپ آشکارا از حمله ائتلاف سعودی به یمن حمایت کرد. این اقدام آمریکا در راستای تقویت عربستان علیه مردم یمن بود و با سکوت یا حتی حمایت غرب همراه شد، علیرغم کشتار گسترده غیرنظامیان.
نگاه انتقادی به روابط شخصی ترامپ و محمد بن سلمان
ترامپ و ولیعهد سعودی، محمد بن سلمان رابطهای نزدیک داشتند.روابط ترامپ با عربستان نه بر پایه ارزشهای انسانی یا حقوق بینالملل، بلکه بر اساس پول، نفت و پیشبرد لابی صهیونیستها بنا شده بود. این رابطه مصداقی از «دیپلماسی دلار» و «سیاست باجخواهی» بود که امنیت و ثبات منطقه را قربانی منافع کوتاهمدت آمریکا و شرکای آن میکرد.
عربستان سعودی: شرط عدم طرح موضوع عادیسازی روابط با اسرائیل برای پذیرش ترامپ در ریاض
حالا در دوره دوم ریاستجمهوری و در آستانه سفر دونالد ترامپ، رئیسجمهور ایالات متحده به عربستان سعودی در ماه مه ۲۰۲۵، منابع آگاه به پایگاه خبری میدل ایست آی خبر دادهاند که ریاض یک شرط کلیدی و صریح برای این سفر تعیین کرده است: «هیچگونه گفتوگویی درباره عادیسازی روابط عربستان و اسرائیل در دستور کار این سفر نباشد.» این شرط توسط فیصل بن فرحان، وزیر خارجه عربستان در جریان سفر رسمی خود به واشنگتن در ماه گذشته به مقامات آمریکایی از جمله کاخ سفید منتقل شده است. به نظر میرسد این موضع نشاندهنده تغییر یا تثبیت سیاست سعودیها در برابر فشارهای فزاینده برای پیوستن به روند عادیسازی روابط با تلآویو باشد.
دلایل پشت پرده این موضعگیری عربستان
درحالیکه دولت ترامپ تلاش دارد با پیشرفت در پروندههای منطقهای بهویژه در حوزه سیاست خارجی، دستاوردهایی برای ارائه به افکار عمومی آمریکا رقم بزند، عربستان سعودی با اعلام این شرط، پیامی آشکار و حسابشده به واشنگتن مخابره کرده است که ریاض تمایلی ندارد تا موضوع عادیسازی روابط با اسرائیل بهعنوان یک برگ فشار یا محور مذاکرات مورد استفاده قرار گیرد. عوامل مختلفی میتواند در پس این تصمیم نهفته باشد، از جمله افزایش تنش در غزه و کرانه باختری در پی حملات مکرر اسرائیل در ماههای اخیر که فضای افکار عمومی در جهان اسلام را به شدت ضد اسرائیلی کرده است؛ نگرانی از واکنش داخلی در عربستان و دنیای عرب در صورت هرگونه پیشروی در مسیر عادیسازی؛ نگاه محتاطانه ولیعهد محمد بن سلمان به سیاستهای غیرقابل پیشبینی ترامپ بهویژه در دور دوم ریاستجمهوریاش؛ تمایل عربستان برای حفظ نقش متوازن در معادلات منطقهای بهویژه در رقابت راهبردی با ایران و نزدیکی اخیر به چین و روسیه.
بازتابهای منطقهای و بینالمللی
اعلام چنین شرطی، آن هم در آستانه یک سفر رسمی ریاستجمهوری، در عرف دیپلماتیک امری کمسابقه و معنادار محسوب میشود. این اقدام عربستان را میتوان پیامی به چند مخاطب دانست: به اسرائیل: عربستان قصد ندارد در فضای پرتنش کنونی به تلآویو مشروعیت ببخشد یا گامی به سوی عادیسازی بردارد. به جهان عرب و اسلام: ریاض همچنان پایبند به خطوط قرمز افکار عمومی اسلامی درباره فلسطین است. به ایالات متحده: عربستان در موضعی قرار گرفته که میخواهد قواعد بازی دیپلماتیک را دیکته کند، نه صرفا دنبالهرو خواستههای واشنگتن باشد.
این موضعگیری میتواند روند تلاشهای دولت ترامپ برای بازگرداندن سعودیها به مسیر «پیمان ابراهیم» را با چالش جدی مواجه کند، بهویژه که دولت وی نیاز مبرم به پیروزیهای سیاست خارجی در سال نخست دور دوم ریاستجمهوری دارد. شرطگذاری عربستان برای سفر ترامپ به ریاض - مبنی بر حذف بحث عادیسازی روابط با اسرائیل از دستور کار - نشان از تحول در روابط قدرت و اولویتهای سیاست خارجی سعودی دارد. درحالیکه در دوره پیشین ترامپ، ریاض یکی از نزدیکترین متحدان منطقهای واشنگتن بود، اکنون با احتیاط بیشتر و استقلال بالاتر در عرصه دیپلماسی ظاهر میشود. این تحول میتواند نهتنها مسیر روابط آمریکا و عربستان را تحت تأثیر قرار دهد، بلکه در معادله بزرگتر نظم جدید خاورمیانه نیز نقشآفرین باشد. از سوی دیگر، نباید از نظر دور داشت که عربستان سعودی پس از توافق پکن در سال ۲۰۲۳، در مسیر مصالحه و تنشزدایی با ایران قرار گرفته است. این نزدیکی که با میانجیگری چین صورت گرفت، تأثیر محسوسی بر سیاست خارجی ریاض گذاشته و یکی از پیامدهای آن، احتیاط در همراهی با سیاستهای تقابلی ایالات متحده و اسرائیل علیه ایران بوده است. در چنین شرایطی، ورود به روند عادیسازی روابط با تلآویو - آن هم در سایه جنگ غزه و در دوران دولت ترامپ - میتواند توازن تازه شکلگرفته در روابط ریاض - تهران را به خطر اندازد. ازاینرو، تصمیم عربستان برای حذف بحث عادیسازی از دستور کار سفر ترامپ را میتوان در چارچوب سیاست موازنهگرایانه و چندجانبهگرایانه جدید این کشور تحلیل کرد.