sobhe-no.ir
2094
سه شنبه، ۱۶ اردیبهشت ۱۴۰۴
5

صبح نو

سلام سینمای ایران به یک مهمـــان ناخوانده


درباره انیمیشن‌های جذاب ایرانی و استقبال قابل توجه مخاطبان از این ژانر
محمد عنبرسوز / انیمیشن به‌عنوان یک شاخه خاص از هنر سینما، در دهه‌های اخیر جایگاه ویژه‌تری در سینمای جهان پیدا کرده و دیگر صرفا ژانری کودکانه یا فانتزی تلقی نمی‌شود؛ بلکه به ابزاری قدرتمند برای بیان مفاهیم پیچیده، فرهنگی، اجتماعی و حتی سیاسی تبدیل شده است. در ایران نیز انیمیشن، هرچند دیرتر از سینمای زنده، مسیر خود را آغاز کرد، اما در سال‌های اخیر با رشدی چشمگیر، به یکی از امیدهای تازه سینمای کشورمان تبدیل شده است؛ درحالی‌که قبل‌تر انیمیشن‌ها عموما خارجی بودند و پخششان به تلویزیون محدود می‌شد. نگاهی به روند تولید، کیفیت آثار، موفقیت‌های بین‌المللی و ورود به پلتفرم‌های جهانی نشان می‌دهد که انیمیشن ایرانی، در حال طی کردن مسیری از حاشیه به متن است و در سال‌های اخیر رفته‌رفته مسیر خود را تا تبدیل شدن به یکی از مهم‌ترین ژانرهای جریان اصلی سینمای ایران هموار کرده است.
پیشینه انیمیشن در ایران
نخستین جرقه‌های انیمیشن در ایران به دهه ۳۰ شمسی و فعالیت‌های کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان بازمی‌گردد. در آن دوران، متخصصان این حوزه عموما به خلق پویانمایی‌هایی می‌پرداختند که بیشتر جنبه آموزشی و فرهنگی داشتند و از نظر فرمی نیز از سنت‌های تصویری ایرانی چون نگارگری، مینیاتور و نقاشی قهوه‌خانه‌ای الهام می‌گرفتند.
دهه‌های بعدی، به ویژه پس از انقلاب، تولید انیمیشن بیشتر در حوزه تلویزیون و برای کودکان متمرکز شد و تولیدات محدودی داشت. بااین‌حال، انیمیشن در ایران تا مدت‌ها نتوانست جایگاهی در سینمای حرفه‌ای یا جشنواره‌ای به‌ دست آورد، چراکه هم‌زمان با محدودیت‌های فنی، بودجه‌ای و فقدان نگاه حرفه‌ای به این هنر، مخاطبان جدی هم برای آن در نظر گرفته نمی‌شد.
در سال‌های اخیر اما انیمیشن‌ها توانستند خودشان را به جشنواره فیلم فجر، به‌عنوان مهم‌ترین رویداد سالیانه سینمای ایران تحمیل کنند و کار را به جایی برسانند که برای گردانندگان جشنواره چاره‌ای باقی نماند جز اینکه بخش مجزایی برای پویانمایی‌ها در نظر بگیرند و یک سیمرغ بلورین هم برای بهترین انیمیشن ایرانی کنار بگذارند.
 
رشد فنی و محتوایی در دهه‌های اخیر
از اوایل دهه نود شمسی، انیمیشن در ایران وارد مرحله‌ای تازه شد؛ مرحله‌ای که آن را از قالب محدود و تجربه‌گرایانه پیشین خارج کرد و به‌ سمت صنعتی خلاق، هدفمند، پر از ظرایف فنی و ساختاری در حد و اندازه‌های فیلم‌های زنده سینمای ایران سوق داد. در این دوره، چند تحول اساسی به ‌صورت هم‌زمان شکل گرفت که به نوعی پی‌ریزی فاز نوین انیمیشن ایران را رقم زد.
نخست، نظام آموزشی در حوزه انیمیشن توسعه یافت. دانشگاه‌ها و مؤسسات آموزش عالی، رشته انیمیشن را به ‌صورت مستقل یا در قالب گرایش‌هایی از سینما، هنرهای دیجیتال و گرافیک تعریف کردند و در کنار آن‌ها مؤسسات مختلف آموزشی برای انیمیشن نیز مشغول فعالیت شدند. این روند باعث شد نسل تازه‌ای از انیماتورها و فیلم‌سازان جوان با دانش نظری، شناخت تاریخ انیمیشن، مهارت فنی در نرم‌افزارهای روز و آشنایی با ساختار روایی بین‌المللی تربیت شوند. مراکز و دانشگاه‌های دولتی از یک سو، مؤسسات تخصصی و آکادمی‌های خصوصی انیمیشن هم از سوی دیگر، شرایطی را فراهم کردند تا گروهی از نسل جوان ایرانی به این گونه نمایشی علاقه‌مند شود و بدین ترتیب نقش مهمی در این فرآیند ایفا کردند.
علاوه بر تحولات زیرساختی در حوزه آموزش و تولید، رواج اینترنت پرسرعت در ایران، از اوایل دهه ۱۳۸۰ به بعد، نقشی کلیدی در شکل‌گیری موج تازه‌ای از علاقه و آگاهی در میان نسل جوان ایرانی نسبت به انیمیشن ایفا کرد. پیش از این دوران، دسترسی به آثار انیمیشن جهانی محدود به پخش‌های تلویزیونی یا نسخه‌های فیزیکی وارداتی بود که به ‌ندرت به‌روز بودند. اما با گسترش اینترنت پرسرعت و پیدایش سایت‌های اشتراک‌گذاری ویدئو، دانشجویان، علاقه‌مندان و فیلم‌سازان ایرانی توانستند به‌طور مستقیم و بی‌واسطه با برترین انیمیشن‌های کوتاه، بلند و تجربی از سراسر جهان آشنا شوند.
این دسترسی، نه‌تنها باعث افزایش سلیقه بصری و آگاهی فنی آن‌ها شد، بلکه الگویی برای روایت‌های خلاقانه، ساختارهای داستانی متفاوت، سبک‌های گرافیکی گوناگون و نوآوری در تکنیک‌های پویانمایی فراهم آورد. فیلم‌هایی از پیکسار، دیزنی و حتی آثار مستقل از شرق اروپا و آسیا، به‌عنوان منابع الهام و تحلیل، وارد جریان آموزش غیررسمی نسل جوان شد و این مواجهه مستمر با تولیدات جهانی، نوعی خودآموزی مستمر را در میان انیماتورها و هنرمندان ایرانی شکل داد. فراتر از آن، زمینه‌ای برای شکل‌گیری گفت‌وگوهای تخصصی در انجمن‌های آنلاین و شبکه‌های اجتماعی فراهم کرد که به تبادل تجربیات و شکل‌گیری نوعی فضای پویا در یادگیری جمعی انجامید.
به بیان دیگر، اینترنت تنها راه تماشای انیمیشن نبود، بلکه بستری شد برای رشد فکری و فنی؛ بستری که باعث شد انیماتورهای ایرانی نه‌تنها به‌روز شوند، بلکه در درک زبان جهانی انیمیشن نیز به بلوغی قابل‌توجه دست یابند. نتیجه این موج آموزشی غیررسمی، امروز در قالب یک نسل از فیلم‌سازان مسلط بر روایت تصویری، طراحی شخصیت، اصول انیمیشن‌سازی و حتی بازار بین‌المللی دیده می‌شود؛ کمااینکه شاید باور کردنش سخت باشد، اما سومین اسکار رسمی ثبت شده به نام کشورمان، پس از دو فیلم جریان‌ساز اصغر فرهادی، به یک انیمیشن کوتاه با نام «در سایه سرو»، به‌ کارگردانی شیرین سوهانی و حسین ملایمی، اختصاص یافته است و همین موضوع به خوبی نشان می‌دهد که انیمیشن در ایران تا چه حد مترقی شده است.
از نگاه کلان، این دوره را می‌توان نقطه شروع «جهانی‌شدن خودآگاه» انیمیشن ایرانی دانست؛ دورانی که در آن نسل جدید هنرمندان با نگاهی بازتر، تکنیکی‌تر و خلاقانه‌تر پا به عرصه گذاشت و با پیوند دادن فرهنگ بومی با استانداردهای بین‌المللی، گامی بلند در جهت هویت‌بخشی و اعتبارسازی برای انیمیشن ایران برداشته‌اند.
در کنار آن، پیشرفت تکنولوژی و گسترش نرم‌افزارهای حرفه‌ای نیز به هنرمندان ایرانی اجازه داد تا بدون نیاز به تجهیزات پرهزینه و استودیوهای بزرگ، آثار قابل رقابت با نمونه‌های جهانی تولید کنند. این دسترسی آسان به فناوری، نوعی دموکراتیزه شدن ابزارها را در عرصه انیمیشن رقم زد. آخرین مرحله اما، ورود هوش مصنوعی به این عرصه بود که کار را تقریبا تمام کرد و این امکان را در اختیار انیمیشن‌های ایرانی گذاشت که خودشان را از لحاظ فنی، تا سطح اول پویانمایی‌های جهانی بالا بکشند.
هم‌زمان، تأسیس شرکت‌ها و استودیوهای خصوصی انیمیشن‌سازی نیز در این دوره رونق گرفت. برخلاف گذشته که تولید انیمیشن در ایران عمدتا در صداوسیما یا نهادهای دولتی انجام می‌شد، اکنون گروه‌هایی مستقل و جوان، استودیوهای کوچک و چابکی را پایه‌گذاری کردند که هم در تولیدات بومی و هم در بازارهای بین‌المللی وارد شدند. این مجموعه‌ها توانستند پروژه‌هایی را توسعه دهند که گاه به ‌صورت سریال و گاه در قالب فیلم بلند، مخاطبانی در سطح ملی و جهانی به‌ دست آوردند.
اما مهم‌تر از زیرساخت‌ها، تحول در نگرش به ماهیت انیمیشن بود. اگر تا پیش از این، انیمیشن عمدتا رسانه‌ای کودکانه و سرگرم‌کننده تلقی می‌شد، از این دوران به بعد نگاهی تازه مطرح شد که انیمیشن را به‌عنوان ابزاری قدرتمند برای روایت داستان‌های عمیق، اجتماعی، فلسفی و حتی سیاسی می‌دید. بسیاری از آثار تولیدشده در این دوره، از فانتزی صرف فراتر رفتند و به زبان‌های استعاری، تمثیلی و نمادین برای بیان دغدغه‌های انسانی تبدیل شدند. این تحول محتوایی، هم از سوی فیلم‌سازان و هم از جانب مخاطبان آگاهانه دنبال شد. در نتیجه این تغییرات، آثار انیمیشن ایرانی رفته‌رفته در جشنواره‌های معتبر داخلی و خارجی دیده شدند و همین روند به عنوان یک چرخه مثبت، باعث افزایش انگیزه، اعتبار حرفه‌ای و سرمایه‌گذاری برای تولیدات بعدی شد.
تا همین چند سال پیش، انیمیشن در سینمای ایران بیشتر نقشی حاشیه‌ای داشت؛ محصولاتی عمدتا کودک‌محور، کم‌خرج و با مخاطب محدود. اما روندی که از اوایل دهه ۱۴۰۰ آغاز شد، حالا در سال ۱۴۰۴ به نقطه‌ای رسیده که دیگر نمی‌توان انیمیشن را تنها ژانری فرعی یا جانبی در سینمای ایران دانست. امروز، انیمیشن‌های ایرانی نه‌تنها به شکل جدی در رقابت با آثار زنده وارد شده‌اند، بلکه بعضا در گیشه هم گوی سبقت را از فیلم‌های پربازیگر و پرهزینه ربوده‌اند.
تازه‌ترین نشانه از این موفقیت، انیمیشن «پسر دلفینی ۲» به کارگردانی محمد خیراندیش است که در گیشه نوروزی ۱۴۰۴ رتبه پنجم پرفروش‌ترین فیلم‌ها را به خود اختصاص داد و تا امروز بیش از ۲۴ میلیارد تومان فروش داشته است. این رقم نه‌تنها برای یک انیمیشن، بلکه برای هر فیلمی در شرایط نه‌چندان پایدار اکران نوروزی، رقمی قابل‌توجه است. «پسر دلفینی ۲» توانست جایگاه خود را در میان فیلم‌های متنوع نوروزی تثبیت کند و مخاطب گسترده‌ای از کودکان تا بزرگسالان را جذب سالن‌های سینما کند؛ نشانه‌ای از تغییر نگاه مخاطبان به ژانری که پیش‌تر مختص رده سنی خاصی تلقی می‌شد.
در کنار آن، انیمیشن «رویاشهر» ساخته محسن عنایتی نیز تنها ۱۰ روز پس از آغاز اکران خود نزدیک به چهار میلیارد تومان فروش داشته است. این عدد زمانی بیشتر به چشم می‌آید که بدانیم فیلم پربازیگر «صیاد» که ۲۳ روز از اکرانش گذشته، تنها ۳۰۰ میلیون تومان فروش بیشتر از «رویاشهر» داشته و در مقابل، «رویاشهر» بیش از 6 برابر فروش انیمیشن-کمدی «عینک قرمز» را تجربه کرده است؛ فیلمی که کل فروردین‌ماه روی پرده بود.
اما این موفقیت‌ها در سال ۱۴۰۴ بی‌سابقه نیستند.
در سال ۱۴۰۳، انیمیشن «ببعی قهرمان» به کارگردانی حسین صفارزادگان و میثم حسینی با فروش خیره‌کننده ۶۸ میلیارد تومانی، در رتبه نهم فروش سالانه سینمای ایران قرار گرفت؛ بالاتر از فیلم‌هایی نظیر «سال گربه»، «قیف»، «خرچنگ» و حتی «ملاقات با جادوگر» که از جمله کمدی‌های پرتبلیغ بودند. این انیمیشن پس از اکران موفق سینمایی، در پلتفرم‌های نمایش آنلاین نیز بازخورد قابل‌توجهی داشته و همچنان در حال دیده‌شدن است.
پیش از آن، در سال ۱۴۰۲، انیمیشن «بچه زرنگ» با حدود ۶۳ میلیارد تومان فروش در رده ششم پرفروش‌ترین فیلم‌های سال قرار گرفت؛ رقمی که آن را بالاتر از بسیاری از فیلم‌های زنده و داستانی آن سال قرار داد و نقطه عطفی در پذیرش انیمیشن ایرانی به‌عنوان یک محصول جدی در صنعت سرگرمی به‌شمار می‌آید.
این موفقیت‌ها نشان می‌دهند که انیمیشن دیگر نه صرفا یک ابزار تربیتی یا سرگرمی کودکانه، بلکه یک قالب سینمایی قدرتمند برای روایت، جذب سرمایه، رقابت در گیشه و حتی حضور در بازار بین‌المللی است. رشد قابل‌توجه کیفیت فنی، روایت‌های پرکشش، شخصیت‌پردازی‌های بومی اما جهانی و البته تولیداتی با استانداردهای نزدیک به نمونه‌های خارجی، سبب شده‌اند که انیمیشن‌های ایرانی بتوانند اعتماد مخاطب داخلی را جلب کنند و جایگاهی جدی در سبد فرهنگی خانواده‌ها پیدا کنند.
در مجموع، آنچه امروز در سینمای ایران شاهدش هستیم، گذار انیمیشن از حاشیه به متن است؛ حرکتی که در پرتو تلاش هنرمندان مستقل، استودیوهای خلاق، حمایت‌های محدود اما مؤثر و مهم‌تر از همه، اعتماد دوباره مخاطب به این ژانر بومی‌شده شکل گرفته است. اگر این روند ادامه پیدا کند، می‌توان انتظار داشت که در سال‌های پیش رو، انیمیشن به یکی از پایه‌های اصلی سینمای ایران بدل شود؛ هم در گیشه، هم در جشنواره‌ها و هم در نگاه جهانی.
با وجود تمام موفقیت‌ها، هنوز چالش‌های متعددی پیش روی انیمیشن ایران قرار دارد. کمبود سرمایه‌گذاری بخش خصوصی، نبود بسترهای پخش گسترده، نبود نظام توزیع بین‌المللی حرفه‌ای، نگاه کودکانه به انیمیشن و سانسورهای محتوایی از جمله موانع توسعه این صنعت هستند.
با وجود موفقیت‌های چشمگیر انیمیشن ایرانی در سال‌های اخیر، این صنعت هنوز با چالش‌های ساختاری و محتوایی متعددی مواجه است که می‌تواند روند رشد آن را کُند یا حتی متوقف کند. مهم‌ترین مانع، کمبود سرمایه‌گذاری بخش خصوصی است. درحالی‌که بسیاری از انیمیشن‌های موفق دنیا با پشتوانه‌های مالی عظیم و سرمایه‌گذاری شرکت‌های تجاری یا شبکه‌های تلویزیونی ساخته می‌شوند، تولیدکنندگان انیمیشن در ایران اغلب با بودجه‌های محدود، منابع پراکنده و ناپایداری مالی مواجه‌اند. همین مسأله باعث می‌شود بسیاری از پروژه‌های بلندپروازانه هرگز از مرحله پیش‌تولید عبور نکنند یا با کیفیتی پایین‌تر از استانداردهای جهانی ساخته شوند.
نبود بسترهای پخش گسترده نیز از دیگر موانع عمده است. اکران انیمیشن در سینمای ایران همچنان محدود به فصل‌های خاص یا سالن‌هایی با ظرفیت کمتر است و بسیاری از فیلم‌های پویانمایی تنها از طریق پخش آنلاین یا نمایش‌های محدود به مخاطب می‌رسند. این محدودیت‌ها، در عمل چرخه بازگشت سرمایه را تضعیف می‌کند و سرمایه‌گذاران را از ورود به این عرصه بازمی‌دارد.
از سوی دیگر، نبود نظام توزیع بین‌المللی حرفه‌ای یکی دیگر از گره‌های کلیدی توسعه انیمیشن در ایران است. با اینکه بعضی آثار توانسته‌اند در جشنواره‌های خارجی بدرخشند، هنوز شبکه‌ای سازمان‌یافته و تخصصی برای توزیع و نمایش جهانی آثار انیمیشن ایرانی شکل نگرفته است. در غیاب این شبکه، بسیاری از انیمیشن‌های باکیفیت ایرانی حتی فرصت دیده شدن در بازارهای منطقه‌ای و بین‌المللی را هم پیدا نمی‌کنند.
به این مشکلات باید نگاه غالبا کودکانه و ساده‌انگارانه به انیمیشن را نیز اضافه کرد. در نگاه عمومی و حتی در برخی نهادهای سیاست‌گذار، انیمیشن صرفا ژانری مخصوص کودکان تلقی می‌شود؛ حال آنکه تجربه جهانی نشان داده که پویانمایی می‌تواند میزبان پیچیده‌ترین مفاهیم انسانی، اجتماعی و فلسفی باشد. این نگاه محدود، باعث شده تنوع موضوعی در تولیدات ایرانی کاهش یابد و دست فیلم‌سازان برای تجربه‌های تازه بسته بماند.
در کنار این‌ها، سانسورهای محتوایی و ملاحظات فرهنگی سخت‌گیرانه نیز گاهی دست خلاقیت را می‌بندند. انیمیشن به دلیل برخورداری از قدرت تمثیل و نمادپردازی، بستری مناسب برای پرداختن به موضوعات حساس و چندلایه است؛ اما فضای بسته‌ و سیاست‌های نظارتی می‌تواند مانع از بهره‌برداری کامل از این ظرفیت شود.
بااین‌‌حال، مسیر پیشرفت آغاز شده و بسیاری از نشانه‌ها حاکی از افق‌های روشن پیش‌ رو برای انیمیشن ایران هستند. حضور فعال استودیوهای جوان، توانایی تکنیکی بالا و روایت‌های بومی جذاب، ظرفیت‌هایی هستند که اگر به درستی مدیریت شوند، می‌توانند انیمیشن ایران را در موقعیتی ممتاز قرار دهند.
ورود به پلتفرم‌های جهانی مانند همکاری احتمالی با نتفلیکس، دیزنی‌پلاس یا پلتفرم‌های منطقه‌ای، می‌تواند زمینه‌ساز دیده ‌شدن جهانی انیمیشن ایرانی باشد.
از سوی دیگر، توسعه آموزش‌های حرفه‌ای در دانشگاه‌ها، مراکز خصوصی و آکادمی‌های مستقل، همراه با سیاست‌گذاری‌های حمایتی دولت و مشارکت نهادهای خصوصی، می‌تواند زمینه‌ساز رشد پایدار این صنعت شود. اگر نگاه به انیمیشن از یک محصول کودک‌محور به یک قالب هنری و صنعتی جدی تغییر یابد، انیمیشن ایران خواهد توانست در سال‌های پیش رو به یکی از بازیگران اصلی در سینمای منطقه و حتی جهان تبدیل شود.
در مجموع، انیمیشن در ایران، اگرچه دیر آغاز کرد، اما امروز به یکی از بخش‌های پویا و رو به رشد سینمای کشور تبدیل شده است. با تلفیق مهارت‌های بومی، نگاه فرهنگی و تکنولوژی روز، این ژانر اکنون فرصت آن را دارد که نه‌تنها در داخل، بلکه در عرصه جهانی نیز جایگاهی ویژه بیابد. باید این فرصت را جدی گرفت؛ چراکه آینده سینمای ایران می‌تواند تا حد زیادی در گرو موفقیت جهانی این زبان تصویری بی‌مرز باشد.

captcha
شماره‌های پیشین