حالا علاوه بر ترامپ، سایه راست افراطی بر سر اتحادیه اروپا سنگینی میکند احزابی که بعد از چند دهه حاشیهنشینی به متن سیاست بازگشتهاند و جایگاه آنها در پارلمان اروپا نقویت شده و دو ائتلاف راست افراطی در اروپا اکنون سومین و چهارمین گروه بزرگ پارلمان اروپا هستند.
زنگ خطر قدرت یافتن این گروهها برای اتحادیه اروپا از انجاست که اتحادیه اروپا خود را مدافع ارزشهایی میداند که مخالف ارزشهای راست افراطی است و تقابل از این نقطه آغاز می شود. همچنانکه روز گذشته «گرزگورز براون»، نماینده راست افراطی لهستان در جریان یک سخنرانی رسمی پارلمانی پرچم اتحادیه اروپا را پاره و با آن کفشهایش را پاک کرد. سپس پارلمان اروپا مصونیت وی را لغو کرد و وی در پاسخ به این تصمیم، پرچم اتحادیه اروپا را به آتش کشید. بروان که نامزد انتخابات ریاست جمهوری لهستان نیز هست، پیش از این هم با اظهارات تند علیه یهودیان، ارزش های اتحادیه های اروپا را به چالش کشیده بود.
او در اظهاراتی صریح علیه یهودیان گفته بود: «زمان حکومت جهانی یهودیان به پایان رسیده است. نه یهودیان اسرائیل و نه یهودیان آمریکا دیگر بر ملتهای این جهان حکمرانی نخواهند کرد.»
این نماینده پارلمان لهستان خطاب به یهودیان گفته بود، شما دیگر به ملتهای دنیا دیکته نخواهید کرد که چه کسانی را بهعنوان نمایندگان ارشد خود انتخاب کنند یا چگونه باید نیاکان و رنجهای خود را گرامی بدارند.»
چندی پیش هم رای جنجالی دادگاه لهستان مبنی بر ناسازگاری مواد معاهدات اتحادیه اروپا با قانون اساسی این کشور، روابط ورشو_ بروکسل را در نقطه حساسی قرار داده بود و تنشها میان ورشو و بروکسل، اتحادیه اروپا را به نگرانی انداخت که برگزیت دیگری رقم بخورد.
اگرچه مقامات لهستان بارها اعلام کردهاند که ورشو قصد جدا شدن از اتحادیه اروپا را ندارد اما با توجه اختلافات دامنه دار و چند ساله میان لهستان و بروکسل، منجر به کلید خوردن فرآیند خروج ورشو از اتحادیه اروپا یا «پولگزیت» شود.
اهمیت لهستان برای اتحادیه اروپا
لهستان از جمله کشورهای اروپای شرقی است که به لحاظ اقتصادی و موقعیت ژئو استراتژیک از اهمیت بالایی برای اتحادیه اروپا برخوردار است.
در بخش شمالی لهستان، منطقه «کالینینگراد» واقع شده که اگرچه ارتباط جغرافیایی با روسیه ندارد اما بخشی از خاک این کشور و از جمله پایگاههای نظامی مهم روسیه در قلب اروپا محسوب میشود. علاوه بر آن، لهستان از ناحیه شرق نیز با بلاروس، یعنی متحد اول مسکو در اروپا، مرزی گسترده دارد.
از زمان گذار دموکراتیک لهستان در سال ۱۹۸۹ میلادی، این کشور چرخه ای از رشد اقتصادی بدون وقفه را آغاز کرد. با گذشت تنها سه دهه، اقتصاد لهستان از ۴۵ درصد به ۷۳ درصد درآمد سرانه در مقایسه با میانگین اتحادیه اروپا رسیده است. از یکم می ۲۰۰۴ و عضویت این کشور در اتحادیه اروپا، وابستگی این کشور در حوزه صادرات و واردات در عرصه تجارت خارجی به اتحادیه اروپا افزایش یافت.
لهستان طی دستکم دو دهه گذشته، به «هاب» باری اروپا بدل شده و به دلیل موقعیت ژئوپلیتیکی، زیرساختهای لازم و البته سیاستهای اتحادیه اروپا طی سالهای گذشته، میتوان گفت که عمده بارهای ورودی به منطقه یورو از شرق، از طریق خاک لهستان وارد شده و از طریق بنادر اصلی این کشور یعنی بنادر گدانسک، گدینیا، شزچین و اوینووجسیه در تمامی اروپا توزیع میشوند.
خطرات ترامپ برای اروپا
از سوی دیگر، با پیروزی دونالد ترامپ در انتخابات ریاستجمهوری ایالات متحده، اتحادیه اروپا با یک واقعیت سیاسی جدید روبهرو شده است.
این نتیجه، چالشهایی را برای روابط فراآتلانتیکی به همراه دارد و اتحادیه اروپا را وادار میکند تا در رویکرد خود بازنگری کند و بهصورت استراتژیک به این تحول پاسخ دهد. برخلاف دورههای گذشته که ممکن بود اتحادیه اروپا به امید تداوم همکاریهای سنتی دست نگه دارد، اکنون زمان آن رسیده است که این اتحادیه بهطور فعالانه و سیاسی وارد عمل شود.
در طول اولین دوره ریاستجمهوری ترامپ (2017-2021)، اتحادیه اروپا اغلب رویکردی محتاطانه و واکنشی در پیش گرفت و امیدوار بود که نهادهای دموکراتیک آمریکا و یا تغییر در سیاستهای داخلی این کشور، تندرویهای او را تعدیل کنند.
اما این بار، پیروزی مجدد او نشاندهنده تأیید گستردهتر سیاستهای «اول آمریکا» و کاهش تعهد به نظم بینالمللی مبتنی بر قوانین است که اتحادیه اروپا مدتها از آن حمایت کرده است. این موضوع بهویژه در زمینههایی مانند تجارت، تغییرات اقلیمی و امنیت جمعی صدق میکند. اما در دولت دوم ترامپ، ماه عسل آمریکا و اروپا خیلی زودتر از آنکه تصورش را بکنند تمام شد و ترامپ تصمیم گرفته دیگر برای تامین امنیت اروپا هزینه نکند.
در ابتدا از مذاکرت صلح اوکراین که ارتباط مستقیم به امنیت اروپا دارد آنان را کنار گذاشت و سپس از مذاکرات هسته ای ایران. حالا هم با به بن بست رسیدن مذاکرات صلح اوکراین تصمیم گرفته که از مذاکرات خارج شود و همین مسئله اروپا را تنها تر از همیشه کرده است.
امروز اروپا منزوی تر و تنهاتر از همیشه است و باید بین وابستگی به امریکا و یا استقلال سیاسی و امنیتی یک راه را انتخاب کند که هر دو راه برای اروپا پرهزینه خواهد بود.