سفر رسمی محمدباقر قالیباف، رئیس مجلس شورای اسلامی ایران به اندونزی با هدف حضور در نوزدهمین کنفرانس اتحادیه بینالمجالس کشورهای اسلامی(PUIC) را نمیتوان در چارچوب روابط یا مناسبات صرفا پارلمانی تحلیل کرد. این سفر واجد مؤلفههایی است که آن را به یک کنش راهبردی در سپهر جدید سیاست خارجی جمهوری اسلامی بدل میکند؛ کنشی که بر بنیاد بازیابی میدان هویتی ایران در جهان اسلام، بازتعریف دیپلماسی مقاومت و احیای ظرفیتهای مغفولمانده در جغرافیای سیاسی جنوب شرق آسیا بنا شده است.
ژئوپلیتیک جهان اسلام
جمهوری اسلامی ایران در سالهای اخیر به دلایل متعدد ساختاری، منطقهای و حتی اقتصادی، نتوانسته بود الگوی سیاست خارجی چندلایه خود را بهطور کامل محقق نماید و در چنبره منازعات تکرار شونده منطقهای گرفتار شده بود. سفر قالیباف به اندونزی و شرکت در نشست PUIC اگرچه در سطح دیپلماسی پارلمانی انجام شد، اما نشانهای روشن از تلاشی تازه برای تقویت الگوی ژئوپلیتیک امتمحور است؛ الگویی که مبنای آن برساخت یک میدان هویتی مشترک در جهان اسلام است. حضور و موضعگیریهای شفاف در خصوص مسأله غزه در پرجمعیتترین کشور مسلمان جهان، ابعاد تلنگر به هویت امت اسلامی را به خوبی نمایان کرد.
قالیباف با طرح صریح و علنی حمایت از ملت فلسطین در پایتخت کشوری با اکثریت سنی و نخبگان غیرفارسیزبان، عملا در حال احیای «هویت مقاومت» بهعنوان مؤلفه مشروعیتساز برای جمهوری اسلامی در خارج از بخش عربی غرب آسیا بود. مؤلفه بازسازی هویتی دقیقا همان نقطهای است که پروژههای رقیب (اعم از سعودی، اماراتی یا ترکی) طی سالهای اخیر سعی در تخریب یا مصادره آن داشتهاند.
شیعیان اندونزی: بازیگر پنهان یا حلقه اتصال تمدنی؟
از حیث راهبردی مهمترین وجه این سفر نه دیدارهای رسمی، بلکه استقبال اجتماعی و سیاسی جامعه شیعی اندونزی از رئیس مجلس ایران بود. جامعهای که گرچه از نظر جمعیتی در اقلیت است، اما به دلیل ساختار تشکیلاتی منظم، پیوندهای فراملی و عمق فرهنگی پتانسیل ایفای نقش بهعنوان بازیگری میانجی در دیپلماسی عمومی ایران را دارد.
در اینجا باید به یک حقیقت ساختاری توجه کرد و آن اینکه برخلاف کشورهای عربی در اندونزی هنوز شیعیان مورد هجمه رسمی قرار ندارند؛ نهتنها به دلیل بافت مذهبی متکثر، بلکه به دلیل گفتمان مداراگرانه اسلام سنتی اندونزیایی. این ظرفیت بیسابقه است. پیوند زدن میان نهادهای فرهنگی و مذهبی شیعیان اندونزی با راهبرد کلان مقاومت، همان فرایندی است که در لبنان دهه 1980 و عراق پس از ۲۰۰۳ تجربه شد.
فلسطین بهمثابه کد «ژئواخلاقی» سیاست خارجی جمهوری اسلامی
قالیباف در تمام مواضع خود در این سفر بر مسأله فلسطین تمرکز کرد. این تمرکز نه از سر واکنش سیاسی، بلکه در امتداد یک راهبرد مفهومی قابل تحلیل است: تبدیل فلسطین به کد ژئواخلاقی سیاست خارجی ایران. در جهانی که نظام بینالملل در بحران مشروعیت و ناتوانی ساختاری غرق شده، مسأله فلسطین دیگر صرفا یک بحران انسانی یا امنیتی نیست، بلکه به گرهگاه اخلاق و سیاست بدل شده است.
ازاینرو تبیین امر اخلاقی و نشان دادن ضدیت رژیم صهیونیستی با این امر در این سفر به خوبی هویدا بود. در چنین وضعی کنش سیاسی جمهوری اسلامی در حمایت از فلسطین دیگر نه از منظر ایدئولوژیزدگی، بلکه بهمثابه تولید یک نرمافزار جدید برای سیاستورزی بینالمللی قابل فهم است. ایران با ارسال یک مقام بلندپایه پارلمانی به کشوری با حساسیت بالا نسبت به مسأله غزه، عملا در حال احیای مرجعیت خود در سطح افکار عمومی جهان اسلام بود؛ مرجعیتی که رقبای منطقهای با تمام توان مالی، رسانهای و لابیگری هنوز نتوانستهاند تصاحبش کنند. از سوی دیگر همزمانی این سفر با تشدید جنایات رژیم اسرائیل در غزه و استقبال گرم سه ضلع ریاض، دوحه و ابوظبی از ترامپ در منطقه بر اهمیت این سفر افزوده است.
اندونزی؛ محور ژئوکالچر نوظهور در جهان اسلام
تحلیل سفر قالیباف بدون درک جایگاه ژئوکالچر اندونزی ناقص خواهد بود. اندونزی تنها یک بازیگر اقتصادی یا سیاسی نیست؛ این کشور با بیش از ۲۷۰ میلیون مسلمان، صدها دانشگاه اسلامی و سنت دیرپای تلفیق دین و مدنیت، اکنون یکی از کانونهای زایش گفتمانهای اسلامی نوین است. رقابت بر سر نفوذ در اندونزی صرفا رقابت سیاسی نیست.
جمهوری اسلامی ایران اگر بتواند با ابزارهای نرم، هوشمند و فرافرقهای، پیوندی پایدار با نخبگان، روحانیت و جامعه مدنی اندونزی برقرار کند، آنگاه نهتنها در معادله غرب آسیا، بلکه در معادله جهان اسلام جایگاه خود را بازخواهد یافت. ازاینرو حضور در نماز جمعه، در میان دانشجویان و جاهای دیگر در این کشور ظرفیتی جدید برای ایران فراهم خواهد کرد که در سفر رئیس مجلس نمود بارزی داشته است.
سفر قالیباف به اندونزی اگرچه در ظاهر یک سفر دیپلماتیک بود، اما در واقع نشانه پایداری جمهوری اسلامی بر ریشههای هویتی و اخلاقی سیاست خارجی خود است. تمرکز بر دیپلماسی تمدنی راهبردی همزمان با دیپلماسی تاکتیکی منطقهای. اگر این مسیر ادامه یابد و در سطوح علمی، فرهنگی، اقتصادی و مذهبی دنبال شود، جاکارتا میتواند آغازی باشد برای احیای یک شبکه جهانی از عقلانیت شیعی، هویت مقاومتی و دیپلماسی اخلاقمحور در جهان اسلام.