تلاش جوامع غربی برای کمرنگ کردن مفهوم سرزمین و مرز
دکتر قالیباف در ادامه با اشاره به تلاش جوامع غربی برای کمرنگ کردن مفهوم سرزمین و مرز، تصریح کرد: با گسترش پدیده جهانیشدن در قرن بیستم، گروهی از دانشمندان با اعلام تنزل اهمیت سرزمین و تاثیر آن در قدرت کشورها، از پایان عصر ژئوپلیتیک سخن گفتند، اما این یک ایده سطحی و گذرا بود که پس از جنگ سرد در ادبیات غربی رایج شد و متفکران غربی از جمله فرانسیس فوکویاما با شرح و بسط و تکامل آن در قالب نظریۀ «پایان تاریخ» تلاش داشتند تا نشان دهند در نظم لیبرال جهانی، اهمیت سرزمین و مرز، جای خود را به همکاری جهانشمول کشورها. ذیل برتری آمریکایی داده است؛ اما این درک سطحی از واقعیات جهان، در کمتر از چند دهه رنگ باخت. و همه ما امروز به عینه میبینیم که جغرافیا بازگشته است.
هویت، منافع ملی و اهمیت سرزمین؛ امری انکارناپذیر
رئیس مجلس شورای اسلامی بازگشت ناسیونالیسم، هویت و منافع ملی و اهمیت سرزمین را امری انکارناپذیر خواند و گفت: سیاستگذاری کشورها در بحران پاندمی کرونا، یک مثال روشن برای اهمیت مرزها و پایان ایده دهکده جهانی بود و دیدیم که چگونه دولتها دوباره دیوارهای کشور خود را بالا کشیدند و مرزها را بستند.
دکتر قالیباف تحولات چند سال اخیر را نمود واضحتری از ابطال ایده پایان عصر ژئوپلیتیک عنوان و تصریح کرد: جغرافیا و سرزمین، همچنان مرکز ثقل منافع و امنیت ملی کشورها و بازگشت ناسیونالیسم و رویگردانی از جهانیسازی، حقیقتی واضح در رقابتهای ژئوپلیتیکی و روابط بینالملل در جهان حاضر است. روی کار آمدن جریانات ملیگرا، از جمله در ایالات متحده آمریکا، برزیل، آرژانتین، هند و برخی کشورهای دیگر، مثالهای مشخصی در همین راستا است.
رئیس مجلس شورای اسلامی خطاب به مهمانان نشست گفت: این یک درس تاریخی است که قدرت به عنوان مهمترین واقعیت روابط بینالملل، در چرخش است و اکنون از منظر دانش ژئوپلتیک، ما در دوران گذار در نظم جهانی بهسر می بریم.
ایالات متحده موضع تسلط خود در جهان را از دست داده است
دکتر قالیباف با تأکید بر اینکه به گواه تاریخ هژمونی هیچ کشوری پایدار و ماندگار نبوده و نیست، تصریح کرد: دنیای سیاست بینالملل در طول تاریخ، هژمونهای گوناگونی را به خود دیده است و همواره صعود یک کشور به عنوان هژمون جهانی، سقوط آن را نیز در پی خواهد داشت. بررسی شرایط جهانی در دو دهه اخیر نشان میدهد دنیای مبتنی بر هژمونی ایالات متحده آمریکا، وارد دوران گذار شده است؛ دورانی که دیگر ایالات متحده موضع تسلط خود در جهان را از دست داده و آمریکاییها دیگر توان بهرهگیری کامل از قدرت سیاسی، اقتصادی و تجاری خود را چنانکه در دهههای پایانی قرن بیستم در هر نقطه از جهان و بیدرنگ در راستای منافع ملیشان از آن استفاده میکردند، از دست دادهاند. در این دوران گذار، سایر قدرتهای منطقهای و جهانی، به دنبال ایفای نقش خود در توزیع فضایی قدرت میروند.
وی با بیان اینه آموزههای تاریخی همچنین به ما می آموزد که در دوران گذار، کانونهای گسلهای ژئوپلتیک به سمت فعال شدن حرکت میکنند، افزود: گسلهای ژئوپلیتیکی فعال به عنوان سرچشمه سیاستهای کنونی در جهان عمل میکنند و تغییر فراگیر و فعال شدن این گسلها باعث تغییر در نظم جهانی می شوند، زیرا بازیگران اصلی قدرت در سطح جهانی در طرفین این گسلها در حالت رقابت قرار دارند.
گسل ژئوپلیتیکی اصلی جهان امروز
رئیس نهاد قانونگذاری جمهوری اسلامی ایران با اعلام اینکه جهان امروز با سه گسل ژئوپلیتیکی اصلی شناسایی میشود، «گسل ژئوهیستوری» یا تاریخی اوراسیا، میان روسیه و اروپا که در اوکراین نمایان شده است، «گسل ژئواکونومیک» میان چین و ایالات متحده در شرق آسیا که به نظر میرسد در آینده میانمدت فعالتر شود و «گسل ژئوایدئولوژیک» در غرب آسیا، میان جمهوری اسلامی ایران و رژیم صهیونیستی را این سه گسل عنوان کرد و گفت: توجه به پویایی این سه گسل در سه منطقه مهم دنیا از آن جهت حائز اهمیت است که این سه گسل، اولاً هرکدام به تنهایی در درون خود ترکیب پیچیدهای از تضادهای تاریخی ایدئولوژیک و اقتصادی را دارند و ثانیاً تحولات در هر کدام از این گسلها، بر دو گسل دیگر موثر اس و با فعال شدن این سه گسل ژئوپلیتیکی، نظم جهانی به سمت تغییر میرود و هندسه جهانی قدرت، نمای جدیدی پیدا میکند.
دکتر قالیباف در ادامه ریشه گسل تاریخی بین روسیه و اروپا که امروز در مسالۀ اوکراین نمود جدیدی یافته است، را در تاریخ روابط اوراسیا در طول قرون نوزدهم و بیستم میلادی دانست و اضافه کرد: در قرن نوزدهم، روسیه بهعنوان یک قدرت بزرگ اروپایی شناخته میشد و در کنگره وین در سال 1815 نقش مهمی در ترسیم دوباره نقشه اروپا ایفا کرد، در قرن بیستم روسیه شاهد انقلاب 1917 و تشکیل اتحاد جماهیر شوروی بود. پس از پایان جنگ سرد و فروپاشی شوروی بود که پروژۀ عقیم سازی روسیه برای اضمحلال هویت روسی در فرهنگ غربی در دستورکار قرار گرفت و تلاش شد با گسترش ناتو به سمت مرزهای روسیه و تحقق سیاست دفاعی و امنیتی اروپا، نفوذ روسیه در عرصۀ بینالمللی محدود شود.
اسرائیل مشکل اصلی منطقه است
رئیس مجلس شورای اسلامی با تأکید بر اینکه اسرائیل مشکل اصلی منطقه است؛ اما تلاش دارد خود را بهعنوان بخشی از راهحل منطقه معرفی کند، تصریح کرد: تمرکز بر اسرائیل به عنوان نقطه کانونی کریدور آیمک (IMEC) نیز بخشی از یک نظام محاسباتی خطاست.
یک رژیم مبتنی بر اشغالگری که با نسلکشیاش، منطقه را به سمت مقاومت هدایت میکند، جزیی از یک برنامه توسعه یا حتی محور یک کریدور اقتصادی نیست، بلکه اسرائیل عامل اصلی بی ثباتی و ناپایداری کریدوری در منطقه است.
دکتر قالیباف تأکید کرد: استقرار توسعه و نظم کریدوری منطقه منوط به امنیت پایدار و امید به آینده در بین جوانان فلسطین، لبنان، سوریه و عراق است.
سه دلیل که مانع از بین رفتن گسل میان رژیم صهیونیسیتی و کشورهای منطقه میشود
وی با بیان اینکه امروز دیگر گسل میان اسرائیل و منطقه، تنها یک گسل ژئو ایدئولوژیک نیست، بلکه ابعاد ژئوپلیتیک و ژئواکونومیک هم پیدا کرده و ثبات منطقه را نشانه گرفته است: گفت: امروز اسرائیل تلاش دارد با همراه ساختن برخی کشورهای منطقه بر روی این گسل سرپوش بگذارد، اما این گسل به چند دلیل قابل ترمیم یا چشمپوشی نیست، چراکه اولا آوارگی مردم فلسطین لبنان و سوریه از سرزمینشان تبعات جدی ژئوپلیتیکی و ژئواکونومیکی دارد که سایر کشورهای منطقه را نیز در برخواهد گرفت. دوما، اسرائیل امنیت خود را در ناامنی منطقه و بحرانآفرینی برای حضور گسترده نیروهای آمریکایی در منطقه جستوجو میکند، از اینرو هر ثباتی که در منطقه شکل بگیرد با مانع تراشی و سنگاندازی اسرائیل مواجه میشود.
سوما، ثبات در یک منطقه یکجانبه نیست، بلکه نیازمند مجموعهای از بازیگران است که هر یک دارای منافعی هستند. اسرائیل و برخی کشورهای منطقه باید بدانند که نمیتوانند به هزینۀ ناامنی و حذف برخی طرفها، به
اسرائیل امنیت خود را در ناامن بودن منطقه میداند
دکتر قالیباف با بیان اینکه امروز مسئله منطقه، بازی با حاصلجمع صفری است که اسرائیل به راه انداخته، اضافه کرد: اسرائیل امنیت خود را در ناامن بودن منطقه میداند. کشورهای منطقه نیز باید بدانند رشد و توسعه جزیرهای در منطقه غرب آسیا امکانپذیر نخواهد بود. تلاش جمهوری اسلامی برای گسترش امنیت به سراسر منطقه برآمده از این رویکرد است که منطقهای امن و پایدار، زمینهساز توسعه کشورهای آن خواهد بود.
وی با تأکید براینکه گسل میان اسرائیل و کشورهای منطقه غرب آسیا تنها یک راهحل دارد و آن هم خاموشی این منبع ناامنی و تشکیل دولت فلسطینی بر مبنای اراده آزاد و دموکراتیک ساکنان واقعی آن است، تصریح کرد: بر این مبنا جمهوری اسلامی از همکاری حداکثری با کشورهای منطقه استقبال میکند و معتقد است که میتوان با تعریف منافع مشترک، به سمت امنیت پایدار حرکت کرد. لازمه این امر هم این است که کشورهای منطقه نیز بدانند امنیت کالایی وارداتی نیست، بلکه امری درونزا و شبکهای است، امنیتآفرینی با ایجاد احساس تهدید برای دیگران، بازی منطقه را به نفع هیچکس طراحی نمیکند، بلکه مسیر امنیتزایی از همکاری مشترک عبور میکند.