ماجرای توقیف کشتی «مادلین» را نمیتوان صرفا یک رخداد امنیتی یا نظامی دانست؛ «مادلین» از جنوب ایتالیا از سیسیل در پهنهای جغرافیایی به حرکت درآمد، اما مقصود آن صرفا جغرافیا نبود، بلکه بیدارسازی وجدان جهانی در برابر انفعال مرگبار نظام بینالملل بود. ۱۲ فعال مدنی از جمله نمایندگان پارلمان اروپا و روزنامهنگاران حاضر در این کشتی با رقم زدن این حادثه، تبلور گسست روزافزون میان نظم حقوقی بینالملل و رفتار قدرتمحور دولتهایی را به تصویر کشیدند که خود را فراتر از هر نظام حقوقی تصور میکنند. کشتی «مادلین» در چارچوب «کاروان آزادی» با هدف شکستن محاصره غزه که از سال ۲۰۰۷ بهعنوان یک اقدام جمعی تنبیهی غیرقانونی ادامه دارد، از آبهای بینالمللی به سوی منطقهای بحرانزده حرکت کرد. بحرانی انسانی - اجتماعی که مرگ دهها هزار انسان بیگناه را در حافظه تاریخ ثبت کرده و آوارگی، گرسنگی و زجر انسانها را در زشتترین صورتها به تصویر کشیده است.
بر اساس کنوانسیون حقوق دریاها (UNCLOS) توقیف کشتیهای غیرنظامی در آبهای آزاد جز در موارد مشخص همچون دزدی دریایی یا بردهداری دریایی، مطلقا فاقد مشروعیت است. البته توقع رفتارهای مشروع از یک رژیم نامشروع بیهوده است، اما پشتیبانان آن بهویژه آمریکا و غرب باید به این سوال پاسخ دهند که چه نقشی در چنین رخدادهای مغایر با هنجارهای بینالمللی دارند؟ اقدام نظامی اسرائیل نهتنها نقض آشکار قواعد بینالمللی است، بلکه نقض اصل «تناسب» و «تفکیک» در حقوق بشردوستانه نیز محسوب میشود؛ چراکه هدف کاروان، کمکهای انسانی و اعزام داوطلبان غیرمسلح بوده است. در چنین شرایطی و با توجه به رؤیای دونالد ترامپ برای کسب جایزه صلح نوبل باید به این مهم توجه کرد که صلح همواره توسط افراد و دولتهای مدعی صلحطلبی تهدید شده است.
اما در لایهای عمیقتر آنچه این رخداد را از یک حادثه منطقهای فراتر میبرد، کنشگری بیننسلی و فرامرزی نسل جوان بهویژه نسل Z اروپا است. حضور افرادی چون گرتا تونبرگ که از جنبش محیطزیستی به میدان عدالت اجتماعی برای مردم محاصره شده غزه آمده، نشان میدهد مقاومت امروز صرفا از درون کشورهای بحرانزده برنمیخیزد، بلکه از دل جامعه مدنی جهانی، از شبکههای ارتباطی و هویتهای فراملی تغذیه میشود. ساختار پیچیده غرب و اسرائیل برای کنترل آگاهی و انعکاس حقیقت مهندسی شده امروز اثرگذاری سابق را ندارد و از هفتههای نخست جنایت غرب و رژیم صهیونیستی در غزه شاهد موجی از اعتراض ملتهای گوناگون بودهایم و با گذشت بیش از ۶۰۰ روز و تلاش برای دستکاری حقیقت هنوز ادامه دارد.
نسل Z برخلاف نسلهای پیشین بیش از آنکه درگیر تعلقات ملی باشد، درگیر اخلاق جهانی است؛ اخلاقی که ظلم را صرفنظر از نژاد، دین یا جغرافیا برنمیتابد. نسلی که زجر انسانها را خارج از پروپاگاندای رسانهها و ساختاری سیاسی وابسته، کشف و درک میکند. قدرت این نسل نه در تسلط بر رسانههای رسمی، بلکه در شکلدهی به افکار عمومی و بازتعریف مفهوم امنیت و تهدید است. آنها هم خوب میفهمند و هم خوب تصمیم میگیرند؛ مانند کنشگری به سبک مادلین.
نکته مهم دیگر سکوت و انفعال دولتهای منطقه است که بیش از رژیم اسرائیل، باید پاسخگو باشند. چرا مبدأ کشتی از ایتالیا است، درحالیکه نزدیکترین ساحل عربی به غزه، تنها ۹۰ تا ۲۰۰ کیلومتر فاصله دارد؟ چگونه است که نه عربستان، نه اردن و نه مصر که همگی با غزه مرز دارند، در برابر این محاصره هیچ اقدام عملی نمیکنند؟ این سکوت به معنای مشروعیتبخشی ضمنی به محاصره غیرقانونی است. مادلین تشت رسوایی ساکتین همزبان، همنژاد و همدین با مظلومین غزه را به زمین انداخت و صدای مهیب آن تا سالها در گوش جان ملتهای منطقه خواهد پیچید.
در واقع محاصره غزه تنها با سیم خاردار و دیوار بتنی برقرار نیست؛ بلکه با محاسبههای سیاسی و مماشات ژئوپلیتیکی هم استمرار مییابد. محاصره مظلومین غزه قبل از اینکه در پهنه جغرافیا جریان داشته باشد، در پهنه ذهنی حکام منطقه صورت گرفته است. در این بستر، توقیف مادلین یک هشدار است: اگر نظام بینالملل در برابر این اقدامات بیپاسخ بماند، اصل حق دسترسی به کمکهای انسانی نیز عملا از اعتبار ساقط خواهد شد. اعتبارزدایی از هنجارهای بینالمللی اگرچه در سالهای گذشته همواره در جریان بود و قدرتهای بزرگ و وابستگانشان به این موضوع دامن زدهاند، اما نسلکشی در غزه نهتنها اعتبارزدایی، بلکه نابودی این هنجارها را در خود مستتر دارد.
تاریخ لحظاتی را ثبت میکند که در آن نهادهای رسمی جهان شکست میخورند، اما وجدان عمومی قد علم میکند. وجدان عمومی با دگرگونی نسلی هر روز سوالهای بنیادینی را از سردمداران منطقه و جهان خواهند پرسید و به سادگی فریب «مهندسی آگاهی» و «ذهنیتسازی فریبکارانه» را نخواهند خو رد. انسان رسانهها امروز هر دو این پروژهها را به چالش کشیده و مسیر جدیدی را باز کردهاند. «مادلین» در ظاهر یک کشتی است، اما در واقع آزمونی است برای جهان ؛ آیا صلح هنوز در دایره امکان اخلاقی و حقوقی جهان جای دارد؟