بالاخره آنچه نباید، رخ داد و رژیم اشغالگر و متجاوز صهیونیستی با حمله هوایی به خاک ایران و به شهادت رساندن جمعی از مردم، فرماندهان نظامی و دانشمندان هستهای، دست به بزرگترین خطای استراتژیک تاریخ خود زد. در حوزه نظامی، فرزندان ایران با اقتدار و صلابت ایستاده و در تلاش هستند تا درسی فراموشنشدنی و پشیمانکننده به شرورترین دارودسته سالهای اخیر جهان بدهند. در سوی دیگر اما، همه ما مردم عادی (به سرکردگی اهالی فرهنگ، هنر و رسانه) تلاش خواهیم کرد تا در میدان جنگ روانی ایجاد شده به موازات جنگ نظامی هم مشت دشمن را بخوابانیم و روایتهای جعلی را بیاثر و راویان آنها را رسوا کنیم. در سپهر پر تلاطم مناسبات بینالملل، همواره لحظاتی فرا میرسد که لزوم هوشمندی راهبردی و بصیرت عمیق در مواجهه با تحولات، بیش از پیش، آشکار میگردد. رخدادهای اخیر در منطقه، بهویژه تجاوزگریهای گستاخانه رژیمی که حیات خود را در بذرپاشی نفاق و تفرقه میبیند، برگ دیگری بر دفتر استقامت ملتهایی گشود که عزت و اقتدار خویش را نه در تسلیم، که در مقاومت و انسجام داخلی تعریف کردهاند. حمله مذبوحانه به ساحت سرزمینی جمهوری اسلامی ایران، نه تنها نتیجهای جز رسوایی متجاوز در پی نداشت، بلکه عزم راسخ این دیار را در صیانت از حدود و ثغور و اصول خویش، بیش از پیش نمایان ساخت.
در این آوردگاه نوین، که عرصه نبرد از میدانهای سخت به قلمروهای نرم و ادراکی کشیده شده است، کارکرد رسانه نقشی محوری و بیبدیل مییابد. دیگر صرفاً قدرت نظامی تعیینکننده سرنوشتها نیست؛ بلکه توانایی در مدیریت روایتها، شکلدهی به افکار عمومی و خنثیسازی جنگ روانی، کلید پیروزی است. کانونهای توطئه و اتاقهای فکر نظام سلطه، با درک عمیق از این واقعیت، شبکهای عظیم از رسانههای فارسیزبان را با بودجههای کلان و اهداف مشخص، برای هدف قرار دادن وحدت ملی و انسجام داخلی به کار گماشتهاند. اینان نیک میدانند که بنیانهای قدرت یک ملت، نه در تسلیحات آن، بلکه در همبستگی و همدلی اجزای آن نهفته است؛ و از همین رو، تمامی همّ و غمّ خویش را بر تفرقهافکنی میان اقشار مختلف جامعه و القای ناامیدی معطوف ساختهاند. این رویکرد، حاصل سالها تجربه شکست در تقابلات سخت و مستقیم است و دشمنان را به این نتیجه رسانده که تنها راه مغلوب ساختن اراده یک ملت، فرسایش آن از درون است.
در چنین فضایی، مسئولیت خطیر رسانههای ملی و اصحاب اندیشه و قلم در داخل، بیش از پیش رخ مینماید. وظیفه امروز، تنها اطلاعرسانی صرف نیست؛ بلکه رسالت اصلی، تحلیل عمیق و تبیین روشنگرانه رویدادها، افشای ترفندهای دشمن و تقویت ساختارهای فرهنگی و اجتماعی مولد وحدت است. رسانه نباید به تریبونی برای بازنشر بیقید و شرط پیامهای مسموم دشمن تبدیل شود؛ بلکه باید با رویکردی تحلیلی و بصیرتافزا، به «سپر دفاعی» در برابر «آتشبار رسانهای بیگانه» مبدل گردد. دوری از هیجانات زودگذر، پرهیز از دامن زدن به شایعات، و تمرکز بر روایت صحیح و مستند از واقعیتها، سنگ بنای این رویکرد تحلیلی است.
صاحبان رسانه و تحلیلگران باید با دقت نظر، هر واژه و هر تصویر را از فیلتر مصالح عالیه ملی بگذرانند و از بازی خوردن در زمین دشمن و ناخواسته، به ابزاری برای تحقق اهداف آنان تبدیل شدن، پرهیز نمایند. ایجاد آرامش روانی، ترویج خردگرایی و عقلانیت، و تحکیم پایههای همبستگی ملی، رسالتی است که با هیچ معیار مادی قابل سنجش نیست.
این برهه، نه زمان تقابلهای داخلی و نه فرصت پرداختن به مناقشات فرعی است؛ بلکه لحظهای تاریخی برای تمرکز بر هدف واحد و دفاع جمعی از کیان ملی است. رسانهها، به عنوان چشم و گوش بیدار جامعه، با درک این موقعیت حساس و با در پیش گرفتن راهبرد بصیرت رسانهای فعال، میتوانند نقشی بیبدیل در خنثیسازی تمهیدات میلیونها رسانه خارجی ایفا کنند و با افشای ماهیت پنهان جنگ روانی، زمینه را برای تقویت بیش از پیش اقتدار ملی و همبستگی درونزا فراهم آورند. این، همان «قدرت نرم»ی است که حصار فولادین ملت را از گزند هر هجمهای مصون میدارد.