محمد عابدینی/ در وضعیت ملتهب این روزهای جامعه ایران، به موازات جنگ نظامی، یک جنگ فرهنگی و رسانهای هم در جریان است؛ جنگی از جنس نرمافزار که تقریبا فضای رسانههای سرتاسر جهان را با تضارب روایتها در بر گرفته است. بیژن مقدم، فعال رسانهای و مدیرمسئول سایت الف که سابقه خبرنگاری جنگ را نیز دارد و قریب به چهار دهه در عرصه رسانهای کشور و همچنین حوزه بینالملل فعال بوده، در گفتوگو با «صبح نو» به بحث درباره نقش رسانه و بایدها و نبایدهای مردم و اهالی رسانه و فرهنگ در این فضا پرداخت که در ادامه میخوانیم.
در شرایطی که کشور هدف حمله نظامی دشمن قرار گرفته، رسانهها چگونه باید بین «اطلاعرسانی»، «امیدآفرینی» و «جلوگیری از ایجاد هراس عمومی» تعادل برقرار کنند؟
روشن است که شرایط عادی و غیرعادی متفاوت هستند و بهطور طبیعی ما همیشه یکسری باید و نبایدهایی در کار اطلاعرسانی و فعالیت خبری داریم که متناسب با شرایط میتواند تغییر کند. الان هم شرایط ما شرایط جنگی شده و به طور طبیعی، آن باید و نبایدها و ضوابط اطلاعرسانی ما در زمان بحران و جنگ دچار تغییر میشود. مثلا فرض کنید شما در شرایط عادی درباره شفافیت و در مورد اطلاعرسانی خیلی دقیق صحبت میکنید، اما در شرایط جنگی، بخشی از این اطلاعرسانی شفاف و دقیق ممکن است که به دشمن کمک کند و یک نوع گرا دادن خواسته یا ناخواسته به دشمن باشد. بنابراین لازم نیست که این کار انجام شود. از این جهت، بایدها و نبایدهای ما پیرو شرایط جنگی است و شرایط ویژه، بهطور طبیعی دچار تغییر میشود. آن چیزها و نکاتی هم که گفتید، دقیقا تابع همین شرایط هستند و مرز خیلی باریکی دارند. بهطور کلی، ما باید بیشتر به سمتی حرکت کنیم که دشمن نتواند از آن بهرهبرداری و یا سوءاستفاده کند.
رسانه در چنین بزنگاههایی، وظیفه دارد حقایق را بگوید؛ اما درعینحال ممکن است برخی واقعیتها به نفع دشمن تمام شود. مرز «صداقت رسانهای» و «امنیت روانی» را چگونه تعریف میکنید؟
در این شرایط، نباید هر سخنی را بر زبان آورد و هر محتوایی را منتشر یا ارسال کرد. هرچند واقعیت این است که مردم ستون اصلی مقابله با تهاجم و تجاوز هستند، اما مدل جنگ امروز با گذشته تفاوت کرده است. بخش زیادی از نبرد، به جنگ روانی، خبری و رسانهای اختصاص یافته و لازم است در این حوزهها هوشیارانهتر عمل کرده و با شیوهای متفاوت با دشمن مقابله کنیم.
هر آنچه بیان یا منتشر میشود - بهویژه از سوی کسانی که آموزشهای حرفهای رسانهای ندیدهاند و تنها ابزاری در اختیار دارند - میتواند آثار گستردهای داشته باشد. بنابراین نباید هر فیلم، عکس، صدا یا پیامی در فضای مجازی منتشر شود. حتی اگر محتوایی درست باشد، ممکن است انتشار آن در شرایط فعلی پیامدهای زیانباری به همراه داشته باشد و اگر محتوایی نادرست باشد، اساسا نه باید منتشر شود و نه بازنشر گردد. در چنین وضعیت حساسی، انتشار اطلاعات نادرست میتواند به امنیت روانی جامعه لطمه بزند. نمونههای زیادی از این دست وجود دارد که اگر خواستید، میتوانم برخی از آنها را هم بازگو کنم.
در صورت امکان، به یکی دو نمونه هم اشاره کنید.
فرض کنید ویدئویی منتشر میشود که مثلا نشان میدهد موشکی از دریا به سمت خشکی شلیک شده است، اما وقتی بررسی میکنیم، متوجه میشویم این ویدئو مربوط به الان نیست، بلکه متعلق به یک سال پیش است و آن هم از یک مانور نظامی در کشور دیگری بوده که هیچ ارتباطی با عملیات «وعده صادق ۳» یا موشکهای جمهوری اسلامی و حتی با تجاوز اسرائیل ندارد یا مثلا ساختمانی منفجر شده و ویدئویی از آن پخش میشود، اما در تصویر هیچ چیز مشخصی درباره علت انفجار دیده نمیشود. بعد که بررسی دقیقتری انجام میشود، میفهمیم این ویدئو مربوط به مدتها قبل است و انفجار هم بهخاطر برخورد یک هواپیما از پشت به آن ساختمان بوده است. از این نمونهها زیاد داریم یا مثلا صرفا با دیدن دودی از دور، نمیتوان نتیجه گرفت که حملهای صورت گرفته است. ممکن است تصور کنیم کارخانهای، پمپبنزینی یا معدنی منفجر شده، درحالیکه واقعیت فقط آتش گرفتن چند لاستیک از رده خارج است. پلیس هم اعلام کرده که برخی افراد بهخاطر ایجاد چنین صحنههایی هشدار گرفته یا دستگیر شدهاند. بنابراین باید در مواجهه با چنین تصاویر و ویدئوهایی خیلی مراقب باشیم. مواردی که نمیدانیم واقعیتشان چیست را نباید منتشر کنیم. حتی در مواردی که از صحتشان اطمینان داریم، باز هم باید دقت کنیم؛ بهویژه اگر آن محتوا ممکن است مورد سوءاستفاده دشمن قرار بگیرد. بعضی اطلاعات حتی اگر درست باشند، باز هم نباید دستبهدست شوند.
با توجه به قدرت روایتسازی دشمن، چگونه میشود روابط ملی را، مستقل از جنگ به نحوی شکل داد که برای مردم هم باورپذیر و اثرگذارتر از روابط بینالمللی باشد؟
نگاه کنید به آنچه واقعا اهمیت دارد. چیزی که امروز در داخل کشور به شدت به آن نیاز داریم و باید توجه ویژهای به آن داشته باشیم، «وحدت ملی» و «انسجام داخلی» است. این موضوع ارتباط مستقیمی با همان سوال اول شما درباره امیدبخشی به مردم دارد. در کنار تمام فعالیتهایی که بهعنوان رسانه انجام میدهیم، باید به تقویت وحدت ملی نیز فکر کنیم. طرح مسائل تفرقهانگیز، اساسا در چنین شرایطی جایگاهی ندارد. حتی برخی از نیروهایی که پیشتر با جمهوری اسلامی مخالف بودند یا در جایگاه اپوزیسیون ظاهر میشدند، امروز اگر مواضعی علیه رژیم صهیونیستی و تجاوزات آن دارند، به نظر من انتشار این مواضع نهتنها ایرادی ندارد، بلکه مفید هم هست. این به معنای فرصتطلبی یا سوءاستفاده از آنها نیست، بلکه آنها واکنشی درست نشان دادهاند که شاید همین اتفاقات، باعث بیداریشان نیز شده باشد.
همان کسانی که تا چند سال پیش شعار میدادند: «نه غزه، نه لبنان، جانم فدای ایران» و میپرسیدند که ما اصلا چرا در سوریه حضور داریم یا چرا باید به آنها کمک کنیم، امروز ممکن است از مخالفان جدی رژیم صهیونیستی شده باشند. این یعنی آنها اکنون بهتر میفهمند ما با چه رژیمی و چه جریانی طرف هستیم. اگر ما سنگرهای خود را در سوریه، لبنان و فلسطین ایجاد نکرده بودیم، بدون تردید این درگیریها خیلی زودتر به داخل کشور کشیده میشد و ما نیز آمادگی امروزمان را نداشتیم.
انسجام ملی مفهومی فراتر از تبلیغات رسمی است. به نظر شما، رسانهها و به خصوص رسانههای محلی و مردمی در این شرایط چه نقشی در بازتولید سرمایه اجتماعی و اعتماد عمومی دارند؟
کشور ما پهناور است و محدود به تهران و پایتخت نیست. در سراسر ایران، مناطق و ظرفیتهای مختلفی وجود دارد که نباید نادیده گرفته شوند. به نظر من، همه باید به این میدان دعوت شوند: نخبگان، هنرمندان، اهل قلم، اهالی هنر، فضلای حوزه، روحانیون و تمام کسانی که رسانه، تریبون، قدرت یا امکانی برای تأثیرگذاری دارند. امروز زمان آن است که همه این افراد وارد میدان شوند. اگر این گروهها واقعا میخواهند برای کشورشان کاری کنند، حالا بهترین فرصت است. رسانههای محلی هم باید فعال شوند و سراغ هنرمندان، اساتید دانشگاه، پزشکان، نخبگان و فضلای خودشان بروند. بقیه شهرها هم باید چنین نگاهی داشته باشند؛ همه نباید فقط چشم به مرکز بدوزند. در مرکز کشور هم این اتفاق در حال رخ دادن است. همین چند روز پیش حضور هنرمندان را دیدیم، امروز نیز روزنامهنگاران وارد میدان شدند. این روند در حال شکلگیری است. به نظر من، باید تصویری واقعی و ملموس از «ایران متحد» و «وحدت ملی» در تمام استانها شکل بگیرد؛ بهویژه رسانههای محلی که مسئولیت بزرگی دارند، نباید صرفا چشمانتظار رسانههای مرکز بمانند.
با توجه به اهمیت مشارکت عمومی در پدافند غیرعامل، آیا فکر میکنید رسانهها در انتقال مسئولیت ملی مردم در جنگ موفق عمل کردهاند؟ چه الگوهایی در این زمینه قابل ارائهاند؟
درست است که در روزهای اول، بسیاری از بخشها تا حدی غافلگیر شدند، چون درگیر مذاکرات بودند و تصور نمیکردند تهاجم یا تجاوزی صورت بگیرد. اما به جز روز اول، به نظر من رسانهها در مجموع عملکرد خوبی داشتند؛ بهویژه رسانههای حرفهای، رسمی و باسابقه کشور، چه در استانها و چه در مرکز، موفق و مسئولانه عمل کردند. اصول کلی و بایدها و نبایدها باید بهطور مداوم یادآوری و تکرار شود. تا اینجا هم تلاشهای خوبی در این زمینه شده، البته با در نظر گرفتن برخی ضعفهای نقطهای که قابل اصلاحاند. وقتی از باید و نبایدها صحبت میکنیم، نباید فقط حوزه رسانه را مدنظر داشته باشیم. این موضوع به حوزههای روانشناسی، جامعهشناسی، افکار عمومی، مسئولان دولتی، نهادهای نظامی و حتی خود مردم نیز مربوط میشود. این باید و نبایدها باید آنقدر تکرار شود تا به گفتمان عمومی تبدیل شود. ما پس از یک فاصله طولانی - منظورم از آن، دوران دفاع مقدس است - دوباره درگیر نوعی جنگ شدهایم که ویژگیهای متفاوتی دارد. بنابراین لازم است قواعد و چارچوبهای آن، چه آنهایی که مربوط به پشت صحنهاند و چه آنهایی که باید علنا گفته شوند، بارها مطرح شود. خوشبختانه رسانهها در این مسیر قدم برداشتهاند و در حال انجام وظیفه خود هستند.
رسانههای نوظهور مثل اینفلوئنسرها و رسانههای شبکهای در بحرانها بیشتر اثر میگذارند یا صداوسیما و رسانههای رسمی؟ چگونه میتوان از ظرفیت هر دو به نفع کشور بهره گرفت؟
به خود رسانههایی که در شبکههای اجتماعی فعالاند نگاهی بیندازید؛ رسانههایی که ما هر روز با آنها مواجهیم. این رسانهها کارکردهایی دارند که بهویژه در چنین موقعیتهایی، بیشتر شناخته میشوند و قدرت واقعیشان نمایان میشود. بنابراین، نقد کامل و یکطرفه این رسانهها اساسا کار درستی نیست. درست است که این رسانهها نیز ممکن است ضعفها و حتی تهدیداتی در کنار فرصتها داشته باشند، اما باید منصفانه دید. فقط به یک نمونه اشاره میکنم: نقشی که همین رسانهها در روزهای اخیر ایفا کردند. ما در مسیر حرکت موشکها دوربین مستقر نکردهایم که بتوانیم تصاویر آن را ضبط کنیم؛ اغلب این فیلمهایی که از پرتاب و حرکت موشکهای جمهوری اسلامی در فضای مجازی میبینیم، توسط همین شبکههای اجتماعی و علاقهمندان در لبنان، سوریه و حتی اردن (با وجود مواضع دولتش نسبت به ما) تهیه و منتشر شدهاند. ما این تصاویر را از همانجا برمیداریم؛ وگرنه از کجا چنین تصاویری داشتیم؟ این خود یک فرصت است که رسانههای نوظهور در اختیار ما قرار میدهند و باید از آن بهره برد. کارکرد مهم دیگر این رسانهها، انتقال پیام مظلومیت، اقتدار و مقاومت مردم ایران است. آن دسته از رسانهها یا افرادی که توانایی دارند این پیام را به زبانهای دیگر - از جمله عربی، انگلیسی، فرانسوی یا هر زبان دیگری - منتقل کنند، وظیفه دارند این کار را انجام دهند. هر کسی که چنین توانایی دارد باید با مردم و گروههای مختلف در کشورهای دیگر ارتباط بگیرد و این پیام را به آنها برساند. این وظیفهای قطعی و فوری است.