این وضعیت به وضوح ما را به یاد وضعیت اوکراین میاندازد جایی که دونالد ترامپ باز هم ضربالاجلهایی چهارده روزه تعیین میکرد تا مسکو و کییف را وادار کند به جنگ پایان دهند و پای میز مذاکره بنشینند.
تا آخرین لحظه، تندروهای آمریکایی مطمئن بودند که رئیسجمهور تحت فشار آنها آماده حمله به ایران شده است، اما چیزی در این میان بههم خورد. ترامپ همچنان در وضعیت «ابهام استراتژیک» باقی مانده است.
همزمان، به وضوح ارتباطات غیررسمی با ایران از سر گرفته شده است. ممکن است دورهای جدیدی از مذاکرات آغاز شود، هرچند تهران پیش از توقف تجاوز اسرائیل آن را رد کرده بود. در حال حاضر، رئیسجمهور آمریکا فقط تظاهر میکند که به تندروها گوش میدهد، اما در واقع برگهایش را رو نمیکند و بهگونهای حسابشده در حال مانور دادن است.
حتی کاخ سفید عمدا شروع کرده به معرفی ترامپ بهعنوان «رئیسجمهور صلحساز» این نیز اشارهای است به بیمیلی برای افزایش بیشتر خطرات درگیری در جنگی که پایان آن قابل پیشبینی نیست، اما مانورهای ترامپ بهنوعی دیگر کاملا آشکار و قابل پیشبینی شدهاند: ابتدا تصویری از حمله قطعی ترسیم میشود، سپس در لحظه آخر تصمیم گرفته میشود که به جای آن، به سمت میز مذاکره برویم.
دو هفته فعلیِ ضربالاجل ممکن است به دو هفته دیگر تمدید شود و این چرخه میتواند تا بینهایت ادامه پیدا کند، همانطور که در مورد اوکراین نیز اتفاق افتاد. در حال حاضر، تیم ترامپ در حال محاسبه ریسکها، سنجش افکار عمومی در داخل آمریکا و رصد کردن درگیری میان «حامیان جنگ» و «حامیان صلح» است. آنها همچنین عملکرد اسرائیل و ایران را در تبادل حملات موشکی و هوایی زیر نظر دارند.
«طرفداران جنگ» به شدت اعتبار خود را از دست دادهاند. کافی است به مصاحبه تحقیرآمیز سناتور تد کروز اشاره کنیم که در آن بهگونهای احمقانه و بیاطلاع از واقعیات تاریخی و مذهبی از «حق اسرائیل برای کشتار و جنایت» دفاع کرد. حمایت از دستور کارهای افراطی در جامعه آمریکا همچنان رو به کاهش خواهد بود و این ضعف «حزب جنگ» میتواند زندگی را برای عملگرایان و واقعگرایان آسانتر کند نه فقط در مسیر حلوفصل مسائل خاورمیانه، بلکه حتی در روابط با چین و روسیه.