ایران نه تنها تسلیم نشد، بلکه جنگ فریبکارانه اسرائیل علیه آنها با وجود برخی موفقیتهای جزئی، به شکست انجامید. در مقابل، توانایی ایرانیان و رهبران آنها در پایداری و بازپسگیری ابتکار عمل، و همچنین اتحاد آنها حول نظام و برنامه هستهای صلحآمیز ملی که نماد عزت ملی ایران است، نمایان شد. هدف نهایی این عملیات برقآسا، سرنگونی نظام ایران بود که ناکام ماند و موازنه بهگونهای تغییر کرد که امروز تمام نقاط مهم اقتصادی و استراتژیک اسرائیل همراه با جمعیت شهری آن، در تیررس موشکهای ایرانی قرار دارند.
این اغراق نیست، بلکه واقعیتی است که در تصاویر و فیلمها در طول ۱۳ روز جنگ ثابت شد. همچنین درخواست کمک نتانیاهو از ترامپ و مجبور ساختن او به دخالت، گواهی دیگر بر این واقعیت است.
اکنون ایالات متحده و اسراییل در نظر افکار عمومی جهان به عنوان فریبکاران دیپلماتیک شناخته میشوند و دیگر کسی به وعدههایشان اعتماد ندارد. افزون بر این، ترامپ اکنون با انتقادات شدید و بیسابقهای در کنگره مواجه است که هم دموکراتها و هم جمهوریخواهان در آن متحد شدهاند. این وضعیت ممکن است تصمیمات آینده او در سیاست خارجی را محدود کند، بهویژه در حالی که نظرسنجیها نشان میدهد اکثریت حامیان او خواهان جنگ با ایران نبودند.
در این میان، موضع روسیه نیز بهطرز شگفتآوری روشن و هشدارآمیز بود:این یک «تنش خطرناک است که میتواند امنیت منطقهای و جهانی را تضعیف کند». روسیه هشدار داد که «خطر تشدید درگیری در خاورمیانه، که پیشتر نیز درگیر بحرانهای مختلف بوده، اکنون بهشدت افزایش یافته است».
به گفته مسکو، «صدمه جدی به معاهده منع گسترش سلاحهای هستهای، اعتبار آژانس بینالمللی انرژی اتمی، و شورای امنیت سازمان ملل وارد شده است، و بنابراین باید به صورت جمعی با ایالات متحده و اسرائیل مقابله شود».
روسیه خواستار «پایان دادن به تجاوز، و تلاش برای بازگرداندن اوضاع به مسیر سیاسی و دیپلماتیک» شد. موضع روشنتر زمانی آشکار شد که ولادیمیر پوتین، رئیسجمهور روسیه، در کرملین از عباس عراقچی استقبال کرد و از او خواست «سلام و آرزوی موفقیت» پوتین را به رئیسجمهور ایران، مسعود پزشکیان، و رهبر انقلاب اسلامی، آیتالله علی خامنهای، برساند.
این تحولات همگی پس از آن رخ داد که غرب و ناتو در حال نادیده گرفتن پیشرفتهای روسیه در جنگ اوکراین بودند. ایالات متحده گمان کرده بود که مسکو رام شده و جرأت مخالفت ندارد، اما واکنش ناراضیانه وزیر خارجه آمریکا، مارکو روبیو، نسبت به سفر عراقچی به مسکو و انجام مذاکرات به جای تسلیم شدن به واشنگتن و تلآویو، چیز دیگری را نشان داد.
پیش از پایان جنگ، تماس بین وزرای دفاع ایران و روسیه رخ داد و روسیه اعلام کرد که در صورت ادامه تجاوز، از ایران حمایت خواهد کرد. چین نیز از این ماجرا دور نیست، بلکه هماهنگی کامل با روسیه دارد؛ شاهد آن سفر ناگهانی وزیر دفاع ایران به پکن، درست یک روز پس از پایان جنگ، در حالیکه وزیر دفاع روسیه نیز در آنجا حضور دارد.
تمام این اقدامات، گامهایی جدی هستند که پس از تجاوز آشکار به کشوری دارای حاکمیت و با برنامه هستهای تحت شدیدترین نظارت بینالمللی برداشته شدهاند تجاوزی که بر اساس گزارش دروغین رئیس آژانس بینالمللی انرژی اتمی انجام شد، تا تلآویو بتواند طرح خود برای خاورمیانهای تحریفشده را کامل کند، در حالیکه در لبنان و سوریه نیز به موفقیتهایی نسبی رسیده بود.
حمایت از ایران پس از موفقیت در جنگ
و آیا امروز، یک ائتلاف عملی در حال شکلگیری است که بتواند به هیاهوی ایالات متحده و متحدانش در جهان سوم و نظام سرمایهداری افسارگسیخته پایان دهد؟ باید منتظر ماند و نخستین آزمون پس از عبور تهران به سلامت را دید.
در مورد احتمال تجهیز ایران به کلاهکهای هستهای بهطور مستقیم، پس از سفر عراقچی به مسکو، باید گفت این موضوع اسرائیل و ایالات متحده را به شدت نگران کرده است.
دیمیتری مدودف، معاون شورای امنیت ملی روسیه و معاون پوتین، تلویحاً به امکان تجهیز برخی کشورها به سلاحهای هستهای اشاره کرده و ایران نیز ممکن است در میان آنها باشد. جالب آنکه بسیاری از کارشناسان از اظهارنظر مستقیم خودداری کردهاند که خود گویای اهمیت و جدیت این تهدید است.
این نوع اظهارات، بیاساس نیست. شاید وضعیت بسیار خطرناکتر از آن چیزی باشد که تصور میشود. شاید هم واکنشی باشد به رویکرد «صلح از طریق قدرت» ترامپ. در همین راستا، روسیه، چین و پاکستان یک پیشنویس قطعنامه به شورای امنیت ارائه کردند که حمله آمریکا به ایران را محکوم میکند. این کشورها همگی دارای سلاح هستهای هستند و کره شمالی نیز که سابقه دشمنی چهلساله با آمریکا دارد و نقش مهمی در توسعه برنامه هستهای ایران ایفا کرده، پشتیبان ایران است.
ایران:مظلوم و پیروز
پس از اعلام آتشبس، ایران در افکار عمومی جهانی بهعنوان قربانی مظلوم معرفی شد. به همین دلیل از بستن تنگه هرمز خودداری کرد، اگرچه پیشتر تهدید به این اقدام کرده بود. چنین اقدامی پیامدهای سختی برای خود ایران که در شرایط دشوار بازسازی قرار دارد و برای چین و دیگر کشورهای منطقه به همراه داشت.
این کشورها ممکن بود در افکار عمومی بینالمللی بهعنوان گروگانگیر معرفی شوند و ایران به یک دشمن جهانی بدل شود. در حالیکه روسیه، در صورت بسته شدن تنگه، بیشترین بهرهبرداری اقتصادی را میبرد، چراکه به بزرگترین صادرکننده نفت و گاز تبدیل میشد. روزنامه والاستریت ژورنال نیز پیشبینی کرده بود که در صورت بسته شدن تنگه، قیمت نفت به بیش از ۱۳۰ دلار در هر بشکه خواهد رسید.
از سوی دیگر، این موضوع برای ایران بهعنوان یک برگ فشار علیه آمریکا نیز عمل میکند، همزمان با سقوط موشکهای ایرانی بر سر اسرائیل. به همین دلیل ترامپ، از طریق مسکو و پکن، از ایران خواست تا تنگه هرمز را نبندد، حتی اگر تمام پایگاههای آمریکا در منطقه هدف قرار گیرد.
زیرا افزایش شدید بهای جهانی نفت، بحران انرژی در آمریکا و اروپا را تشدید میکند مشابه آنچه در سال ۲۰۲۲ رخ داد، زمانیکه قیمت بنزین در آمریکا به ۵ دلار در هر گالن رسید.
ایران خود را برای جنگی با اسرائیل آماده کرده بود که بین دو تا شش ماه به طول بیانجامد و ضربات به اسرائیل هرچه جنگ طولانیتر، مخربتر بود. هر چه جنگ طولانیتر میشد، جایگاه ایران در جهان مستحکمتر میشد. این امر میتوانست تأثیرات منطقهای داشته باشد و به فروپاشی زنجیره محور غربی منجر شود، نتیجهای منطقی از مقاومت ایران.
حمایت جدی از ایران، ایالات متحده را مجبور به پایان دادن به جنگ کرد و آن را همراه با اسرائیل به گوشه رینگ راند، پس از آنکه تلاش کردند نظم تکقطبی و منطق جنگل را دوباره بر جهان تحمیل کنند. مقابله با این سیاست درندهخو، وظیفهای دشوار اما ضروری است و باید توسط تمامی کشورهایی که تحت تهدیدهای مشابه از سوی غرب قرار دارند، دنبال شود.
هشدار نهایی به روسیه و چین
روسیه و چین، پیش از هر کشور دیگری، باید هوشیار باشند، پیش از آنکه گلولهها به شهرهایشان برسد. روسیه در یکماهونیم گذشته، هدف حملاتی در داخل خاک خود قرار گرفت. چین نیز برای مقابلهای قریبالوقوع در دریای چین، به حمایت کامل از مسکو و تهران نیاز دارد.