حضرت آیتالله سید علی خامنهای، رهبر معظم انقلاب اسلامی و فرمانده کل قوا، در اوج هیبت عاشورایی شب، قدم به جمع ملت گذاشتند. نه صرف حضور فیزیکی، بلکه حضوری معنوی، حماسی و آگاهانه. حضوری که قلبها را لرزاند، پلکها را تر و امید را در دل میلیونها ایرانی زنده کرد.
طلوع شب عاشورا؛ جلوه ایمانی و طلوع اراده
از لحظههایی پیش از آستانه شب، حسینیه مملو از جمعیتی شد که اقشار مختلف شهر را نمایندگی میکردند؛ جوانان پرشور، مادران داغدیده شهدا، دختران نوجوان، طلاب طلبه، دانشجویان مشتاق، جانبازان و کارگران و... فضا پر بود از زمزمه دعا، صدای سینهزنی و نوای حزین مداحان.
در میان این شور حزنآلود، حجتالاسلام مسعود عالی می گفت: «درس عاشورا به ما آموخته است که در برابر ظلم بایستیم، نه تسلیم ظالم شویم. ما امروز، در سایه ولایت رهبر، محور جبهه جهانی مقاومت هستیم. شعار «هیهاتمنالذله» را سرلوحه خود ساختهایم و هرگز تسلیم نخواهیم شد.»
و ناگهان، برق حضور…
سکوتی که از میان آن فریادها سربرآورد
وقتی حضرت آیتالله خامنهای وارد حسینیه شدند، هیچ انسانی در آن جمعیت نبود که دلش به تپش نیفتد، اشکش درنیاید یا صدایش درنیاید. ورود ایشان با سکوتی آغاز شد؛ سکوتی سرشار از ارادت، احترام و عشق. آنکه فرمانده بود، در میانه عاشقان نشست؛ زمینی، فروتن، متواضع، با قامتی استوار و گامی استوارتر. نگاههای حاضران ناتوان از فرو رفتن در نگاه ایشان بودند و زبان همه از لذت حضور او لبریز.
نمایی از رهبر انقلاب در شب عاشورا
چهره آقا در آن شب، توضیحی بود از معنای حقیقی ولایت و ایثار؛ لبخند زیبایش پنهان بود در پسِ برق نگاهش، اما قامتی ایستاده؛ چونان ستون نورانی در دل تیرگیها. در میان همین سکوت، بذر امید در جانها کاشته شد و قلب کسانی که در 10 روز اخیر با جنگ نرم و فشارهای اقتصادی دستوپنجه نرم میکردند، دوباره به تپش افتاد. این فقط حضور نبود؛ این یک حرکت راهبردی در برابر گفتمان دشمن، نشانهای از حکمت و مدیریت در لحظههای مهم بود.
حاج محمود کریمی و ندای وطن؛ از کربلا تا ایران
در این فضای آکنده از عشق و حزن، یک لحظه برجسته و ماندگار رخ داد. رهبر انقلاب از حاج محمود کریمی، مداح اهل بیت خواستند که قطعه پرشور «ای ایران» را بخواند. نغمهای که نهتنها دلها را مفتون کرد، بلکه کوبندهترین پاسخ به توهمات دشمنان بود، پاسخی که از جنس مقاومت، سربلندی و عشق به وطن بود: «در روح و جان من، میمانی ای وطن…» صدای حاج محمود در حسینیه طنینانداز شد و آتش عاشقانهای در قلبها افروخت. هزاران نفر اشک به چشم گرفتند و فریاد حماسی «ای ایران» گویی طنینِ فرشتگان بود. این صدا نهتنها در تهران که در سراسر ایران و حتی در دل هیأتهای خارج از کشور پیچید.
همان شب، در هیأتها و دستههای عزاداری از مشهد تا اهواز، از شیراز تا تبریز، حتی در بسیاری از کشورهای دنیا که اهل بیت امام حسین علیهالسلام را میستودند، این قطعه خوانده شد؛ تجلی وحدت ملی در روز عاشورا.
واکنش جهانی به یک حضور مقتدرانه
بلافاصله پس از انتشار خبر حضور رهبر انقلاب، رسانههای معتبر جهانی از جمله نیویورک تایمز، واشنگتن پست، سیانان و دیگران این واقعه را گزارشی تحلیلی کردند. همگی اذعان داشتند که این حضور در حسینیه نهتنها ایجاد شور کرد، بلکه اثر مستقیم و راهبردی بر روند مقاومت ایران داشت. در فضای مجازی نیز هشتگ #لبیک_یا_خامنهای به ترند اول فارسیزبانان بدل شد.
اما آنچه قلبهای دشمن را لرزاند، آرامشِ استراتژیک رهبر در برابر تهدید و عملیات روانی بود. رسانههای صهیونیستی پیش از آن درباره موفقیت در عملیات حذف رهبری سخن گفته بودند، لیکن شب عاشورا اثبات دیگری بود: ناکامی طرحشان. آرامش، تدبیر و برتری معنوی رهبر انقلاب، موجب عصبانیت بیپرده رسانههای صهیونیستی شد و نشانه شکست آنان در پروژه حذف نماد مقاومت بود.
واکنش رسمی و نمایندگان مجلس
پس از انتشار این حرکت تاریخی، موج حمایت رسمی از سوی مسئولان و نمایندگان مجلس جاری شد.
مسعود پزشکیان رئیسجمهور نوشت: «حسینیه ایران تا همیشه جاودان و پابرجاست. در روح و جان من، میمانی ای وطن... .»
محمدباقر قالیباف حضور رهبر انقلاب را نشانه ثبات و امید دانست.
مهدی فضائلی نوشت: «حسینیه منفجر شد! امواج عشق آقا تا تلآویو و کاخ سفید میرسد!»
عطاالله مهاجرانی این رفتار را «خردمندی حماسی» خواند و
مالک شریعتی با بداههای ادبی نوشت: «خودش وعده صادق ۴ بود.»
نمایندگانی چون فتحالله توسلی، فاطمه محمدبیگی، مصطفی طارمی، احسان عظیمیراد، بهروز محبی نجمآبادی، محمد رشیدی و دهها چهره دیگر در پیامهایی توئیتری، ضمن ارادت و حمایت، بر ارزش معنوی، ملی و راهبردی این حضور تأکید کردند.
از میان آنها میتوان به پیمان فلسفی اشاره کرد که نوشت: «او با شور حسینی آمد، با صلابت حیدری و اقتدار همیشگیاش. دوستان را خوشحال، دشمنان را ناامید کرد… پرچم سیدالشهدا را به دستان قدرتمندش نگاه داشت.»
واکنشها نشان میداد که پیام عاشورایی شب حسینیه، در متن جامعه و تصمیمسازان نیز طنینانداز شده است.
واکنش دشمن و شبکههای صهیونیستی
شب عاشورا، منابع صهیونیستی در واکنش به خبر حضور رهبر انقلاب به وضوح عصبانیت خود را بروز دادند. رسانهها و تحلیلهایشان که بر پیشبینی عدم حضور حکومت میکردند، در برابر واقعیت حضور او سکوت را انتخاب کردند. مراکز رسانهای مانند ایران اینترنشنال که پیش از آن با تمرکز بر غیبت رهبر، تحلیل مینوشتند، مانده بودند میان دو حس، عصبانیت و تحقیرِ محاسباتی.
ارزیابیها حاکی از آن بود که این شکست رسانهای صرفا نبودن یا بودن یک شخص نبود؛ بلکه نتیجه مواجهه ناتوان راهبردی و امنیتی درون رژیم صهیونیستی و سازمانهایی چون موساد بود. نشانه این شکست، عصبانیت بیپرده صهیونیستها از از این حضور بود.
عاشورا و حکمت فرماندهی ولی امر
حضرت آیتالله خامنهای همواره بخشی از تصمیمگیریهای راهبردی خود را بر آموزههای عاشورا استوار ساختهاند؛ ترکیبی از حکمت، صبر، قاطعیت و ایثار. شب عاشورا در حسینیه ایشان تجسم این ترکیب بود. از این منظر، اشتباه راهبردی اسرائیل در ترسیم نقشه حذف رهبر مقتدر ایران، به خودی خود راهبردی ضعیف و ناتوان را به نمایش گذاشت.
از احساس ملی تا لبیک یا خامنهای
شب عاشورا فقط شب اشک و مرثیه نبود؛ شب لبیک بود. لبیکی محکم برای ولایت، برای ایران، برای سربند به حسین و زنجیر به نام رهبر. هیأتها با خبر حضور او منفجر شدند. دانشگاهها، مساجد، تلگرام، اینستاگرام، ایکس، تمام شبکهها پر شدند از پستهایی که در فاصله چند ساعت روایت «لبیک یا خامنهای» یا «لبیک یا ولایت» را جهانی کردند.همه فهمیده بودند؛ اینبار یک گفتمان جدید ساخته شده؛ ترکیبی از شعور دینی و ملی، از مقاومت داخلی و بینالمللی؛ از عزت و حکمت و مشارکت مردمی.
پرچم عاشورا در دست ولی امر
در شب عاشورای ۱۴۰۴ در حسینیه امام خمینی (ره)، پرچم خونین کربلا بار دیگر به دست ولی امر مسلمین رسید؛ مردی از جنس حسین، حکیم و مقاوم در برابر ظلم، با گامی استوار و قلبی عاشقانه. به پایان این روایت که نزدیک میشویم، شب هنوز سیاه است، اما در دل این سیاهی، پرچم سرخ عاشورا بلندتر از همیشه در اهتزاز است. گویی که دست عباس علمدار، اینبار از میان زمانه برخاسته و پرچم را سپرده به امیر زمان ما تا باز هم کربلا تکرار شود؛ اینبار نه در صحرای طف، که در نبردی جهانی از جنس اراده، معنویت و مقاومت.
ساعتها گذشته، چشمها هنوز اشکبارند و دلها هنوز در جوش و خروش آن حضور؛ اما بیش از هر چیز، شب عاشورای امسال تصویری از آینده بود، آیندهای روشن، با چراغ هدایت ولیفقیه، با پیوند محکم ملت و رهبری و با «لبیک»ی که دیگر تنها شعار نبود، بلکه عهدی ناگسستنی شد میان نسلها، نسلهایی که از کوچههای خمینی تا میدانهای قاسم سلیمانی، شهید همدانی، ایثار سلامی، حاجیزاده و... را به یاد دارند، اکنون در کنار رهبرشان، پرچمدار همان عهدند. عهدی که به دشمن فهماند، زمانه «فوتوای جنگ نرم» گذشته، و اکنون عصر صفآرایی علنی ملت مؤمن ایران، زیر لوای خون حسین و سایه حکمت خامنهای است.
عاشورا بهمثابه راهبرد فرهنگی و امنیتی
روایت شب عاشورای امسال در حسینیه امام خمینی (ره)، تنها یک اتفاق تاریخی نبود، بلکه در منظومه راهبردی جمهوری اسلامی، یک اقدام فرهنگی-امنیتی عمیق و آیندهنگر بود. حضور رهبر انقلاب در اوج هجمههای تبلیغاتی، شایعهسازیهای امنیتی و فشارهای اقتصادی، بازتعریفی بود از «کنش انقلابی» در عصر جنگ ترکیبی.
این کنش، هم پایه مشروعیت مردمی را تقویت کرد و هم گفتمان مقاومت را از حالت واکنشی به کنشی راهبردی ارتقا داد. از این منظر، شب عاشورا به یک نقطه عطف در نبرد روایتها بدل شد؛ جایی که دشمن کوشید با «غیبتسازی»، رعب و ناامیدی تزریق کند، اما با «حضور ناگهانی»، تمام بازی را باخت.
در پایان؛ این راه ادامه دارد...
اکنون، پرچم خونین عاشورا در دستان ولی امر است و دلهای شیعه از مشهد تا کربلا، از قم تا نجف، از تهران تا بیروت، از دمشق تا غزه، تا صنعا و کراچی، با این پرچم عهد بستهاند. جهانی که در جستوجوی معنویت و مقاومت است، دوباره چشم به حسینیه امام خمینی (ره) دوخته؛ به نوری که شب عاشورا از میان ظلمت تابید و دلها را احیا کرد. در این مسیر، رهبر انقلاب نه فقط رکن فقه و سیاست، بلکه ستون معرفت و اراده ملت است؛ چونان مقتدایش حسین ایستاده، با صبر زینبی و غیرت علوی که در میدان ایستاده، نترس، متبسم و الهامبخش. و ما، ملت عاشورایی، تا آخرین نفس در کنار پرچم او ایستادهایم؛ چراکه در شب عاشورا، نوری در دلها افروخته شد؛ نوری که تا ظهور خورشید ولایت عظما خاموش نخواهد شد.
عاشورا، مردم، رهبری و جهاد تبیین
آنچه در حسینیه امام خمینی (ره) رخ داد، فقط یک حضور نبود؛ یک بازتعریف بود از نسبت مردم و رهبری، از جایگاه عاشورا در سیاست و اجتماع و از تلاقی ایمان و حکمت در مسیر تمدنسازی. شب عاشورا تبدیل شد به کلاس بزرگ جهاد تبیین.
آنجا که رهبر انقلاب بیکلام و فقط با یک حضور، حجت را بر همگان تمام کردند؛ پاسخی بود به تمام شایعهها، عملیاتهای روانی، القائات دشمن و حتی تردیدهای درونجبههای. مخاطب این حضور نه فقط میلیونها ایرانی، بلکه اردوگاه دشمن بود؛ از تلآویو تا لانگآیلند.
و اینگونه، حسینیه دوباره سنگر شد. اینبار نه برای رزم نظامی، بلکه برای رزم رسانهای. حسینیه، مقر عملیات معنوی و معرفتی شد؛ هر نفر در آنجا، یک روایتگر، یک فعال تبیینی، و یک سفیر معنویت و ثبات. بسیاری از فعالان رسانهای و نیروهای فرهنگی با تحلیل این رویداد در فضای مجازی و رسانههای داخلی، نقشههای دشمن را افشا کرده و الگویی از هوشمندی سیاسی در بحران ارائه دادند.
بازتاب حضور رهبر انقلاب در حسینیه، تنها به مرزهای جغرافیای ایران محدود نماند. ساعات بعد، تصاویری از واکنشهای اعضای حزبالله لبنان، حشدالشعبی عراق، انصارالله یمن و رزمندگان فلسطینی در رسانههای مقاومت منتشر شد. همگی با ادبیات خاص خود، به زبان عربی و با مضامین «قائدنا ثابت»، «الولایة تحیینا» و «عاشوراء خامنهای» لبیک گفتند.
در نوار غزه، یکی از مداحان مقاومت فلسطینی در دستههای عزاداری، نام خامنهای را در کنار حسین فریاد زد. شبکه المنار گزارش داد: «رهبر انقلاب اسلامی ایران در اوج تهدیدات، در شب عاشورا با مردمش بود. این نهتنها اقتدار، بلکه پیام ایستادگی و الگوگیری برای همه رهبران محور مقاومت است.»
در میان جامعه نخبگانی ایران نیز این حضور یک نقطه عطف تحلیلی شد. استادان دانشگاه، کارشناسان علوم سیاسی، جامعهشناسان و حتی تحلیلگران بینالمللی، به تشریح ابعاد این رویداد پرداختند.
احدیان، دستیار سیاسی و رسانهای رئیس مجلس شورای اسلامی نوشت: «با دستور برگزاری مراسم عزاداری بیت علیرغم مخالفت همه مشاورین و دلسوزان، اجازه داد تا دشمن تا میتواند از آن تحلیل ضعف کند تا از این طریق این مراسم تبدیل شود به یک موضوع مهم رسانهای لذا با حضور در شب عاشورا که محتملترین روز حضور محسوب میشود، نتوانستند خبر این حضور مقتدرانه را کوچک شمرده و نادیده بگیرند و در آستانه دیدار نتانیاهو و ترامپ چالشی مهم برای جشن تبلیغاتی پیروزی این دو فرد منفور ایجاد کرد.
اما چند حرکت بسیار ظریف که فقط نشانه هوش خارقالعاده شخصی این رهبر بزرگ است، این بازی راهبردی را تکمیل کرد:
۱. درحالیکه همیشه با عصا بود اینبار بیعصا آمد، مقتدرانه و همراه با آرامشی عجیب. همه دوستداران احساس اقتدار، آرامش و پیروزی کردند و دشمنان شوکزده و نگران از پیام این حضور شجاعانه.
۲. گفت ای ایران بخوان تا با استفاده از ظرفیت هنر همه بفهمند که اولا او مثل گذشته تا کف کف فضای جامعه را مطلع است تا چه برسد به تصمیمات اصلی؛ او غایب نیست و در کمینگاه با دقت و مستقیم بهعنوان فرمانده کل قوا و رهبر ایران کشور را راهبری میکند.
ثانیا حفظ نود میلیون ابرانی زیر بیرق وطن حسینی یک راهبرد اصلی برای مقابله با دشمن ایران است.
ثالثا از دیشب سرود ملی جدیدی با محوریت وحدت وطن و اسلام ایجاد شد. پیوندی که همیشه به آن باور داشته است و به بهانههای مختلف از جمله بزرگداشتن «فردوسی» و «شاهنامه» آن را تبیین کرده است تا اینکه اکنون هم ملیگرایان و هم اسلامگرایان سرانجام این وحدت را باور کردند.
او واقعا بزرگترین استراتژیست جنگ شناختی است که میتواند بدون داشتن رسانه جهانی، رسانههای غیرخودی را تبدیل به ابزار پیروزی کند.»
بسیاری از تحلیلگران نیز اذعان کردند که این حضور، «پیامی آشکار» برای قدرتهای جهانی بود: «آنچه از حسینیه مخابره شد، سیگنالی آرام ولی عمیق بود برای کاخ سفید و لندن؛ این رهبر هنوز زندهترین نماد مقاومت است.»
طلسم عملیات روانی شکست
شب عاشورا نشان داد که جمهوری اسلامی ایران نه فقط با سامانههای دفاعی و موشکهای نقطهزن، بلکه با قدرت نرم، اراده ملی و حضور رهبر خود، توان شکست عملیاتهای چندلایه دشمن را دارد. این پیروزی، پرنور بود و این است منطق عاشورایی انقلاب؛ مظلومیت در ظاهر، ولی قدرت در عمق.
از عاشورا تا آینده تمدن اسلامی
شب عاشورا در حسینیه امام خمینی (ره)، اگرچه لحظهای کوتاه در تقویم رسمی کشور بود، اما به لحظهای بلند در تاریخ معاصر ایران و نهضت جهانی اسلام بدل شد. این شب، نه فقط فصل مشترک مردم و رهبری بود، بلکه نشان داد که چگونه در عصر جنگ ترکیبی، سرمایه اصلی نظام نه منابع اقتصادی است، نه ابزارهای امنیتی، بلکه ایمان مردم و حکمت رهبری است. در زمانی که دشمن با پیچیدهترین ابزارهای شناختی، روانی، سیاسی و نظامی به میدان آمده و میکوشد تصویر ایران را بیثبات، ناتوان، منزوی و بیآینده نشان دهد، یک تصویر از رهبر در کنار مردم، آن هم در فضای عاشورا، چنان قدرتی در افکار عمومی آزاد میکند که دهها میلیارد دلار عملیات روانی را بیاثر میسازد. این، همان جهاد تبیین است که رهبر انقلاب بارها بر آن تأکید کردهاند: «روشن کردن حقیقت با زبان عمل.»
در آینده، هر چه میدانهای نبرد شناختی پیچیدهتر شوند، نیاز به سرمایه اجتماعی، اعتماد مردم و معنویت رهبری بیشتر خواهد شد. شب عاشورا به ما آموخت که بزرگترین نقطه قوت انقلاب اسلامی، پیوند بیواسطه و صادقانه مردم و ولیفقیه است؛ پیوندی که از دل باورهای دینی، تجربههای انقلابی، و اعتماد متقابل برآمده است. از این منظر، آینده انقلاب اسلامی بیش از آنکه به آرایشهای سیاسی و جناحی وابسته باشد، به این اتصال درونی بین رهبری و مردم گره خورده است. هرگاه این پیوند تقویت شود، توطئهها فرو میپاشند و هرگاه این اتصال تضعیف شود، فرصت نفوذ دشمن پدید میآید. بنابراین، پاسداشت این پیوند، وظیفهای صرفا عاطفی یا سیاسی نیست، بلکه یک مأموریت تمدنی و راهبردی است. در افق پیشرو، تصویر شب عاشورا میتواند به الگویی الهامبخش برای بازتعریف مشارکت مردم در نظام، نوسازی سرمایه اجتماعی، تربیت نسل انقلابی جدید و تقویت امید در میان نخبگان بدل شود. همانگونه که عاشورا، موتور حرکت تاریخ اسلام شد، شب عاشورا ۱۴۴۷ نیز میتواند مبنای جهش جدیدی در مسیر تمدنسازی اسلامی باشد.
زیرا در منطق عاشورایی انقلاب، هر قطره اشک میتواند برابر با یک سنگر مقاومت باشد و هر قدم عزادار، یک موشک به سوی دل مأیوسان. شب عاشورا نشان داد که هنوز این ملت، آماده حضورند، اگر رهبرشان در میدان باشد.
شکست راهبرد دشمن در تفکیک «جمهوری اسلامی» از «ایران»
در ارزیابی نهایی از میدان جنگ شناختی و روانی ماههای اخیر، یک نکته کلیدی بیش از همه برجسته میشود، شکست راهبرد اصلی رژیم صهیونیستی و اتاقهای فکر غربی برای جدا کردن مردم از نظام و بازتعریف جنگ علیه جمهوری اسلامی بهعنوان جنگی علیه ایران.
طی یک سال گذشته، تلاشهای رسانهای و دیپلماتیک دشمن بر ایجاد این تصور متمرکز بود که آنچه در منطقه رخ میدهد، صرفا ناشی از ماجراجوییهای ایدئولوژیک جمهوری اسلامی است و مردم ایران در آن سهم و تعلقی ندارند. آنها میخواستند جنگ غزه، مقابله با رژیم صهیونیستی و حتی درگیریهای منطقهای را بهگونهای روایت کنند که مردم ایران آن را تهدیدی نسبت به خود و زندگیشان بدانند، نه دفاع از حقیقت و مظلومیت.
اما آنچه در شب عاشورا رخ داد و پیش از آن، در دهها پیمایش میدانی، تجمعهای مردمی، شعارها و حتی سرودهای ملی نظیر «ای ایران» نمایان شد، حقیقتی دیگر را به نمایش گذاشت. مردم ایران این جنگ را جنگ علیه سرزمین و هویت خود میدانند. آنها در برابر تهدیدات خارجی، در کنار رهبری و ارزشهای انقلاب ایستادهاند و برخلاف تصور دشمن، حاضر نشدند وطن را از جمهوری اسلامی جدا ببینند.
تحلیلهای نهادهای علمی و راهبردی کشور نیز این نکته را تأیید میکند که: «ایده اصلی اسرائیل، یعنی تبدیل کردن جنگ به جنگ جمهوری اسلامی منهای ایران، بهطور کامل شکست خورد. جامعه ایران این جنگ را جنگ علیه خود و کشورش میداند، نه صرفا علیه حاکمیت.»
این واقعیت که سرود «ای ایران» در بزنگاهها به زبان مردم و حاکمیت جاری میشود، نشان میدهد جمهوری اسلامی در یک حرکت هوشمندانه، مفاهیم وطن، هویت ملی و مقاومت اسلامی را با یکدیگر تلفیق کرده است؛ تلفیقی که امکان بازنمایی و تحریف آن از سوی دشمن را تا حد زیادی از بین میبرد.
در نتیجه، شب عاشورا در حسینیه امام خمینی(ره) را باید نقطه تثبیت این شکست راهبردی دانست؛ لحظهای که نشان داد نهتنها مردم از نظام جدا نشدهاند، بلکه مفاهیمی چون دین، وطن، رهبری و مقاومت، در ذهن آنان یک کل بههمپیوسته است. این همان پیروزی شناختی است که هیچ عملیات نظامی یا رسانهای نمیتواند آن را خنثی کند.