sobhe-no.ir
2136
سه شنبه، ۱۷ تیر ۱۴۰۴
3

صبح نو

پرونده‌ای که دفن شد

چند روز پیش، ایلان ماسک، میلیاردر آمریکایی و مالک شرکت‌های تسلا، اسپیس‌ایکس و شبکه اجتماعی X (توئیتر سابق) در تازه‌ترین کنایه خود به دونالد ترامپ و ساختار سیاسی آمریکا نوشت: «ببینید، هیچ‌کسی برای این پرونده بازداشت نشده است.» این جمله کوتاه به یکی از تاریک‌ترین و پیچیده‌ترین پرونده‌های فساد اخلاقی و سوءاستفاده جنسی در تاریخ معاصر آمریکا اشاره داشت؛ پرونده جفری اپستین. میلیاردر مشهوری که شبکه گسترده‌ای از قاچاق دختران نوجوان، آزار جنسی کودکان و سوءاستفاده از آنان را سازماندهی کرد و سرانجام پیش از آنکه اسرار شبکه‌اش را افشا کند، به طرز مشکوکی در زندان جان باخت.
یک پرونده و چند پرسش بنیادین
کنایه اخیر ایلان ماسک، بار دیگر چند پرسش اساسی را پیش روی افکار عمومی قرار داد. چرا تاکنون هیچ‌یک از افراد مهمی که نامشان در پرونده اپستین آمده بود، تحت پیگرد یا بازداشت قرار نگرفته‌اند؟ نقش ترامپ و مقامات دولت او در پنهان‌سازی ابعاد این پرونده چه بود و هدف واقعی ماسک از اشاره دوباره به این پرونده چیست؟
 
پرونده اپستین تصویری از فساد سیستماتیک در ساختار قدرت آمریکا است
جفری اپستین، بانکدار و میلیاردر آمریکایی، طی دو دهه فعالیت خود شبکه‌ای گسترده برای جذب و قاچاق دختران نوجوان و کودک در ایالات متحده و خارج از آن تشکیل داد. جزیره خصوصی او در دریای کارائیب به نمادی از مهمانی‌های سری و اعمال غیرقانونی جنسی بدل شده بود؛ مهمانی‌هایی که مهمانان آن، سیاستمداران، شاهزادگان، مدیران رسانه‌های بزرگ، بانکداران جهانی و چهره‌های مشهور هالیوود بودند. سال ۲۰۱۹، اپستین دستگیر شد اما پیش از آنکه در دادگاه حاضر شود، به شکل مشکوکی در زندان فدرال منهتن جان باخت. پزشک قانونی رسمی مرگ او را خودکشی اعلام کرد، اما بسیاری از تحلیلگران، فعالان حقوقی و مردم آمریکا این روایت را باور نکردند و آن را «قتل خاموش به دستور نخبگان برای دفن حقیقت» دانستند.
 
ترامپ و اپستین: روابطی که انکار شد
دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور پیشین آمریکا در سال‌های پیش از ورود به سیاست، ارتباطات نزدیکی با جفری اپستین داشت. تصاویر متعدد و فیلم‌های آرشیوی، حضور ترامپ در مهمانی‌های اپستین را تأیید می‌کند. هرچند ترامپ بارها مدعی شد که روابطش با اپستین را سال‌ها پیش قطع کرده و هیچ نقشی در پرونده‌های او ندارد، اما این اظهارات هرگز نتوانست افکار عمومی را قانع کند. او حتی در تبلیغات انتخاباتی و سخنرانی‌های عمومی وعده داد که دولتش به این پرونده رسیدگی کامل خواهد کرد و مقصران آن را به پای میز محاکمه خواهد کشاند. وعده‌ای که به نظر می‌رسد هرگز عملی نشد.
 
ایلان ماسک و استراتژی کنایه‌آمیزش
ایلان ماسک طی ماه‌های اخیر بارها به ترامپ و رویکردهایش حمله کرده است. او که روزگاری خود از حامیان جمهوری‌خواهان بود، اکنون در قامت منتقد تند آنها ظاهر می‌شود. ماسک با انتشار جمله کنایه‌آمیز اخیرش یک بار دیگر نام اپستین و فساد سیستماتیک پنهان‌شده را در صدر بحث‌های رسانه‌ای قرار داد.
ماسک ، ترامپ را متهم به پنهان‌کاری و مماشات با این پرونده کرد، بی‌آنکه مستقیما اتهامی حقوقی متوجه او سازد و خود را در جایگاه فردی عدالت‌طلب و افشاگر نشان داد؛ تصویری که برای برند شخصی او به‌عنوان «میلیاردر متفاوت» مفید است.
 
کنایه‌ای که سیستم قدرت را هدف گرفت
اهمیت این کنایه تنها در حمله به ترامپ نیست. ماسک با این جمله به کل ساختار سیاسی - قضایی آمریکا تاخت. او به ‌صورت تلویحی گفت که هیچ اراده‌ای برای برخورد با چهره‌های ثروتمند و قدرتمند وجود ندارد؛ حتی اگر مرتکب بزرگ‌ترین جنایات اخلاقی علیه کودکان شوند. این نگاه، بازتاب‌دهنده یکی از ریشه‌دارترین باورهای عمومی در آمریکا است که ثروت و قدرت، بالاتر از قانون است و عدالت، فقط برای فقرا و بی‌قدرت‌ها اجرا می‌شود.
 
عدالت یا ابزار بازی‌های سیاسی؟
سؤالی که مطرح می‌شود این است: آیا ایلان ماسک واقعا دغدغه عدالت دارد؟ یا از این موضوع به‌عنوان ابزار روانی و رسانه‌ای علیه ترامپ استفاده می‌کند؟ پاسخ به این پرسش آسان نیست، اما شواهد نشان می‌دهد که ماسک فردی استراتژیک و آگاه به روان‌شناسی افکار عمومی است. او در تمام اظهارنظرهایش - حتی آنهایی که ساده و هیجانی به ‌نظر می‌رسند - اهداف مشخصی برای افزایش قدرت، نفوذ رسانه‌ای و حذف رقبا دارد و ماسک با حمله به ترامپ، سعی می‌کند جایگاه خود را در میان مخالفان او به‌ویژه قشر جوان‌تر و لیبرال تقویت کند.
 
سرنوشت پرونده اپستین: چرا کسی بازداشت نشد؟
واقعیت این است که پرونده اپستین تنها درباره یک مجرم نبود، بلکه درباره شبکه‌ای از نخبگان سیاسی و اقتصادی آمریکا و جهان بود.بازداشت و محاکمه افراد مهم این پرونده می‌توانست کل نظم سیاسی و اقتصادی غرب را زیر سوال ببرد، افکار عمومی را دچار شوک و فروپاشی اعتماد کند و سبب افشای روابط پنهان مالی، رسانه‌ای و سیاسی بسیاری از قدرت‌های بزرگ شود. به همین دلیل، مرگ اپستین و تعطیلی تدریجی تحقیقات، به نفع همه بود؛ همه به جز قربانیان خاموش این شبکه، یعنی کودکان آسیب‌دیده.
 
بازی ادامه دارد
کنایه اخیر ایلان ماسک، شاید پرونده اپستین را دوباره در صدر اخبار قرار دهد، اما بعید است هیچ تغییری در واقعیت ایجاد کند. زیرا در دنیای میلیاردرها و سیاستمداران بزرگ، حقیقت همیشه تحت‌الشعاع بازی‌های قدرت قرار دارد. پرونده اپستین، بیش از آنکه داستان مرگ یک میلیاردر فاسد باشد، آیینه‌ای است از دنیای تاریک قدرت؛ جایی که عدالت، قربانی اصلی است.
 
از کنایه‌های اپستین تا رؤیای حزب میلیاردرها
در ماه‌های اخیر، تنش‌ها میان ایلان ماسک و دونالد ترامپ، دو چهره قدرتمند و خبرساز آمریکا، به سطح جدیدی رسیده است. ماسک که روزگاری حامی ضمنی ترامپ در سیاست‌های مالیاتی و صنعتی بود، اکنون در جایگاه یکی از جدی‌ترین منتقدان و حتی تهدیدهای سیاسی او قرار گرفته است. از یک سو، ماسک با کنایه‌های هوشمندانه به پرونده‌های تاریک ترامپ، به‌ویژه ماجرای اپستین، مشروعیت اخلاقی او را زیر سوال می‌برد. از سوی دیگر، با طرح ایده تأسیس حزب مستقل تحت عنوان «حزب آمریکا» تلاش می‌کند نقشی تعیین‌کننده در معادلات سیاسی آینده ایفا کند.
 
چرا ماسک به فکر تشکیل حزب افتاد؟
ایلان ماسک اخیرا در نشست‌های رسانه‌ای و توئیت‌هایش به‌ صراحت از نارضایتی خود نسبت به ساختار دوحزبی آمریکا سخن گفته است. او این سیستم را ناکارآمد و فاسد توصیف و اعلام کرد: «آمریکا نیازمند حزبی است که مردم را در اولویت قرار دهد، نه لابی‌های مالی و نظامی را.»
این سخنان، هم‌زمان با کاهش محبوبیت دموکرات‌ها پس از جوبایدن و تزلزل جایگاه ترامپ در میان جمهوری‌خواهان، نشان می‌دهد ماسک در حال آماده‌سازی خود برای ایفای نقشی فراتر از یک تاجر و کارآفرین فناوری است؛ نقشی سیاسی و ملی.
 
 تهدید مستقیم برای ترامپ
پایگاه اجتماعی ترامپ شامل چندین گروه کلیدی از جمله محافظه‌کاران سنتی و مسیحیان انجیلی، کارگران و طبقه متوسط سفیدپوست در ایالت‌های صنعتی و جریان پوپولیستی ضدنخبگان سیاسی واشنگتن است. ماسک با محبوبیت گسترده در میان فناوری‌دوستان، قشر جوان مردد، طرفداران آزادی بیان مطلق و حتی برخی از همین کارگران صنعتی (به دلیل پروژه‌های تولیدی تسلا و اسپیس‌ایکس)، پتانسیل جذب بخش مهمی از رأی‌دهندگان ترامپ را دارد.
 
حزب ماسک: یک ابزار واقعی یا تاکتیک فشار؟
برخی تحلیلگران سیاسی بر این باورند که ایده حزب مستقل ماسک، بیش از آنکه یک برنامه انتخاباتی جدی باشد، یک تاکتیک فشار سیاسی بر جمهوری‌خواهان است. به این معنا که او با تهدید به تأسیس حزب، جمهوری‌خواهان را وادار می‌کند سیاست‌های فناوری‌محور و تسهیل‌گرایانه اقتصادی او را بپذیرند. همچنین با این تهدید، فضای مذاکرات پشت پرده با ترامپ و متحدانش را به سود خود تغییر می‌دهد.
 
حربه اخلاقی علیه ترامپ
در این میان، ماسک با یادآوری پرونده اپستین، نه‌تنها مشروعیت اخلاقی ترامپ را زیر سوال می‌برد، بلکه کل پایگاه محافظه‌کاران مسیحی را با یک تناقض جدی مواجه می‌کند: چگونه کسی که متهم به ارتباط با پرونده قاچاق جنسی کودکان است، می‌تواند نماد اخلاق‌گرایی باشد؟
ماسک برخلاف سایر میلیاردرها، در میان جوانان ضدسیستم، فناورمحور و لیبرتارین نیز محبوبیت دارد و این قشر در سال‌های اخیر در رأی‌گیری‌های ایالت‌های خاکستری نقش تعیین‌کننده داشته‌اند. 
طرح حزب مستقل ماسک، می‌تواند همانند شمشیر داموکلس بر سر ترامپ عمل کند؛ حتی اگر تأسیس نشود، صرفا تهدیدش باعث ریزش بخشی از آرای ترامپ خواهد شد.
 
میلیاردرها و مرگ دموکراسی نمایشی
نبرد ماسک و ترامپ، در سطحی عمیق‌تر، نشانه‌ای از تغییر ساختار قدرت در آمریکاست؛ جایی که میلیاردرها به‌ جای احزاب، کنترل مستقیم سیاست را در دست می‌گیرند. در این بازی جدید، پرونده‌هایی مانند اپستین تنها به‌عنوان حربه‌ای اخلاقی برای حذف رقیب به‌ کار می‌روند، نه به‌عنوان مسیری واقعی برای تحقق عدالت. با تأسیس حزب ماسک، آمریکا برای نخستین‌بار پس از قرن نوزدهم شاهد تولد یک حزب واقعی با رهبری یک میلیاردر فناور خواهد بود؛ حزبی که نه از دل مردم، بلکه از دل سرمایه و سیلیکون‌ولی برمی‌خیزد.

captcha
شماره‌های پیشین