sobhe-no.ir
2138
شنبه، ۲۱ تیر ۱۴۰۴
4
گفت‌و‌گوی محمد‌باقر قالیباف درباره ابعاد مختلف دفاع ملی، مورد توجه طیف‌های مختلف سیاسی و اجتماعی قرار گرفت

هسته سخت ۹۰ میلیونی

کوثری در گفت و گو با «صبح نو» مطرح کرد:

مصاحبه ملی قالیباف

صبح نو

گفت‌و‌گوی محمد‌باقر قالیباف درباره ابعاد مختلف دفاع ملی، مورد توجه طیف‌های مختلف سیاسی و اجتماعی قرار گرفت

هسته سخت ۹۰ میلیونی


هسته سخت ۹۰ میلیونی
کامران شیرازی، روزنامه نگار/ گفت‌وگوی رییس مجلس که ارائه‌ای از نبرد ۱۲ روزه بود تبدیل یک گفت‌وگوی ملی و روایتی متفاوت از دفاع ملی شد که مورد اقبال گروه‌ها و چهره‌های مختلف سیاسی قرار گرفت.این گفت‌وگو به خوبی ابعاد سیاسی و اجتماعی و نظامی جنگ را تشریح کرد و نمایی خوب از همدلی ایجاد شده در دوران جنگ و پسا جنگ ارائه داد.
در گفت‌وگوی تلویزیونی اخیر محمدباقر قالیباف، وی با تأکید بر کارکرد درست «مذاکره» در منظومه فکری انقلاب اسلامی، تصریح کرد: «مذاکره بخشی از فرآیند مبارزه است و نه نقطه پایان آن». قالیباف در این گفت‌وگو، به‌روشنی نسبت مذاکره را با مبارزه در منظومه مقاومت فعال تبیین می‌کند؛ منظومه‌ای که بیش از یک دهه است به‌عنوان راهبرد بنیادین جمهوری اسلامی در مواجهه با نظام سلطه طراحی شده است.
 مفهوم «مبارزه» در گفتمان انقلاب اسلامی، صرفاً ناظر به بعد نظامی یا امنیتی آن نیست، بلکه به‌معنای مقاومت چندلایه در برابر منطق سلطه و زیاده‌خواهی استکبار است. قالیباف با پذیرش اصل مذاکره در چارچوب اصول انقلاب، آن را ابزاری برای پیشبرد اهداف مقاومت معرفی می‌کند، نه آنکه خود هدف باشد یا به‌مثابه عقب‌نشینی در برابر دشمن تلقی شود. این رویکرد، عملاً مرز روشنی با منطق مذاکره‌محورِ جریان‌های متمایل به غرب ترسیم می‌کند که سال‌هاست با «اصالت دادن به دیپلماسی»، روح مقاومت را از آن تهی کرده‌اند.
 قالیباف در این موضع‌گیری، عملاً بر یکی از کلیدی‌ترین مفاهیم رهبر انقلاب در دو دهه اخیر تأکید می‌گذارد. رهبر معظم انقلاب اسلامی هیچگاه اصل مذاکره را نفی نکرده‌اند با اینکه بارها تصریح کرده‌اند که مذاکرات باید از موضع قدرت و عزت باشد.
 این دیدگاه، ضمن نفی «مذاکره‌هراسی»، به‌روشنی مذاکره‌گر انقلابی را از مذاکره‌گر وابسته و واداده تفکیک می‌کند. قالیباف با ارجاع به همین مبنا، تلاش دارد جایگاه سیاست خارجی را در چارچوب کلان مبارزه با نظم سلطه بازتعریف کند؛ آن‌چنان‌که مذاکره‌گر، صرفاً تکنوکراتی حرفه‌ای نیست، بلکه رزمنده‌ای در میدان نبرد دیپلماتیک است.
 از سوی دیگر، این نوع نگاه به مذاکره، ضمن حفظ عقلانیت و منافع ملی، مانع از آن می‌شود که دیپلماسی به ابزاری برای انفعال یا واگذاری امتیازهای راهبردی در برابر دشمن بدل شود. قالیباف با تأکید بر لزوم شناخت دقیق منطق سلطه، بیان می‌کند که «مذاکره اگر درست فهمیده نشود، به ابزار تحمیل دشمن تبدیل می‌شود»؛ این جمله، آشکارا ناظر به تجربه برجام و پسابرجام است؛ زمانی که خوش‌بینی به توافق با غرب، موجب غفلت از ادامه مبارزه در سایر عرصه‌ها شد و دستاوردی جز بازگشت تحریم‌ها، تهدید بازگشت مکانیسم ماشه، و بازی‌های فرسایشی غرب در آژانس نداشت.
 نکته کلیدی در تحلیل سخنان قالیباف، این است که او «مذاکره‌گر خوب» را کسی نمی‌داند که صرفاً بتواند لبخند بزند یا بر سر میز بنشیند، بلکه او را بخشی از جبهه مبارزاتی ملت ایران تعریف می‌کند که باید شجاعانه، با شناخت صحنه، در زمین دشمن بازی نکند. از این منظر، حتی پذیرش مذاکره با آمریکا نیز – اگر در آینده‌ای احتمالی روی دهد – نه‌تنها نفی اصل مقاومت نیست، بلکه می‌تواند جزئی از مبارزه باشد؛ مشروط بر اینکه مذاکره‌کننده از «منطق قدرت» و «تکیه بر توان داخلی» برخوردار باشد.
 در این چارچوب تحلیلی، قالیباف به‌جای افتادن در دوگانه جعلی «مذاکره یا جنگ»، به ترکیب هوشمندانه «مذاکره در دل مقاومت» قائل است. او میان تسلیم و تعامل مرزبندی می‌کند و به‌جای آنکه مذاکره را خروجی از مسیر مبارزه بداند، آن را جزئی از مسیر مبارزه معرفی می‌کند.
 در مجموع، سخنان قالیباف حاکی از یک درک راهبردی از دیپلماسی در منظومه گفتمان انقلابی است که نه‌تنها با اصول جمهوری اسلامی سازگار است، بلکه می‌تواند در صورت استمرار، الگویی برای سیاست‌گذاران خارجی و حتی افکار عمومی باشد. این الگو، «عقلانیت انقلابی» را در عرصه بین‌الملل بازنمایی می‌کند؛ عقلانیتی که دشمن را نه اهلی می‌پندارد و نه از قدرت‌نمایی در برابر او هراس دارد.
  
مردم‌محوری یکی از ارکان اصلی اداره کشور
 قالیباف در بخشی از گفت‌وگوی تلویزیونی خود، به نگاه اجتماعی انقلاب اسلامی اشاره کرد که به‌روشنی در منظومه فکری او نیز دیده می‌شود. وی بر «مردم‌محوری» به‌عنوان یکی از ارکان اصلی اداره کشور تأکید کرد و تصریح نمود که حل مشکلات معیشتی مردم، بهبود وضعیت اقتصادی طبقات پایین جامعه، و جلوگیری از رانت و فساد باید در اولویت قرار گیرد.
 وی گفت که «مردم ستون خیمه انقلاب‌اند. اگر مسئولان از درد مردم غافل شوند، انقلاب تضعیف می‌شود.» این جمله حاکی از تأکید قالیباف بر لزوم ارتباط مستقیم و بی‌واسطه مسئولان با بدنه اجتماعی کشور است و نشان می‌دهد که وی رویکردی عدالت‌محور و مردمی را در اداره کشور دنبال می‌کند.
در بخش دیگری از سخنانش، قالیباف از لزوم شفافیت اقتصادی، عدالت در توزیع فرصت‌ها، و توانمندسازی مناطق محروم سخن گفت. این نگاه، مبتنی بر «مردم‌باوری» است، نه «مردم‌نمایی»؛ یعنی مسئول باید برای مردم کار کند، نه آنکه صرفاً با شعار مردم‌گرایی، رفتارهای نمایشی در پیش بگیرد.
 
اقتدار دفاعی و نظامی جمهوری اسلامی ایران
در گفت‌وگوی اخیر، قالیباف به اقتدار دفاعی و نظامی جمهوری اسلامی ایران نیز پرداخت و آن را یکی از ارکان مهم بازدارندگی در برابر تهدیدات دشمن دانست. وی تصریح کرد: «اگر امروز کسی در دنیا جرأت تعرض به ایران را ندارد، به‌دلیل توان موشکی، حضور منطقه‌ای و قدرت بازدارندگی دفاعی ماست.»
 قالیباف با اشاره به تجربه جنگ تحمیلی و دوران دفاع مقدس، تأکید کرد که «مبارزه» تنها به معنای نظامی‌گری نیست، اما اقتدار نظامی یکی از پایه‌های امنیت و عزت ملی است. او گفت: «در میدان امنیت و نظامی، ما نه‌تنها حرف برای گفتن داریم، بلکه دشمن را وادار به عقب‌نشینی کرده‌ایم.»
 همچنین با اشاره به نقش نیروهای مسلح در حفاظت از استقلال کشور، قالیباف تأکید کرد که نیروهای نظامی جمهوری اسلامی، نه‌تنها ابزار جنگ نیستند، بلکه حافظان صلح پایدار بر پایه عزت و کرامت ملی‌اند. او به‌صراحت گفت: «تجربه نشان داده هر جا که قوی بودیم، دشمن عقب‌نشینی کرده و هر جا ضعف نشان دادیم، فشارها افزایش یافته است.»
 
نظامی‌گری هوشمندانه در برابر تجاوز اسرائیل
 رئیس مجلس شورای اسلامی، در این گفت‌وگو تجاوز مستقیم رژیم صهیونیستی به خاک کشورمان را نیز تشریح کرد. سخنان وی در این بخش از یک‌سو بیانگر تحلیل راهبردی ریشه‌های این حمله و اهداف دشمن بود و از سوی دیگر حامل پیام صریحی به افکار عمومی داخلی و خارجی درباره اقتدار ملی، انسجام اجتماعی، و خطوط قرمز جمهوری اسلامی ایران بود.
 قالیباف با نگاهی کل‌نگر به تاریخ صدساله دشمنی غرب با ایران، تأکید کرد که مسئله دشمنی آمریکا و اسرائیل با جمهوری اسلامی، تنها بر سر نوع حکومت یا سیاست‌های روزمره نیست؛ بلکه ایران با جغرافیای راهبردی، پیشینه تمدنی، استقلال سیاسی و جایگاه ژئوپلیتیکی‌اش، همواره هدفی راهبردی برای استعمار و سلطه‌طلبی غرب بوده است. از منظر وی، ایران تنها کشوری نیست که «چهارراه» منطقه است؛ بلکه گره‌گاه تمدنی، ایمانی و مقاومتی نیز هست که رژیم صهیونیستی نمی‌تواند با بقای آن کنار بیاید.
 این تحلیل، تبیینی تازه و عمیق از چرایی دشمنی مداوم غرب با ایران ارائه می‌دهد، این که حتی بی‌طرفی تاریخی ایران در دو جنگ جهانی نیز نادیده گرفته شد؛ زیرا صرف حضور ایران به‌مثابه یک قدرت مستقل در منطقه، برای نظم استکباری جهانی تهدیدآمیز تلقی شده است.
 قالیباف در پاسخ به حمله نظامی رژیم صهیونیستی، با صراحت از ناتوانی دشمن در تحقق سه هدف اصلی‌اش سخن گفت: «تغییر نظام، نابودی صنعت هسته‌ای، و تضعیف توان موشکی و با ذکر آمار و شواهد مشخص، توضیح داد که چگونه در همان شب نخست، ایران با شلیک بیش از ۱۵۰ موشک به مراکز حساس دشمن، عملاً ابتکار عمل را در میدان جنگ به دست گرفت. حملات موشکی ایران نه‌تنها نماد واکنش دفاعی، بلکه نمایش عملی از رشد تکنولوژیکی و دقت نقطه‌زنی در صنایع دفاعی بود.»
 در این چارچوب، قالیباف جنگ اخیر را «آزمایشگاه میدانی» قدرت دفاعی کشور توصیف و اشاره کرد که برخی از موشک‌ها تنها یک بار استفاده شدند، اما موفق شدند دقیق‌ترین اهداف نظامی و امنیتی صهیونیست‌ها از بئرالسبع تا حیفا را مورد اصابت قرار دهند؛ و این یعنی اقتدار بازدارنده‌ای که دیگر صرفاً در سطح شعار باقی نمانده است.
 رئیس مجلس شورای اسلامی در سخنان خود صراحتاً اعلام کرد که برخی حوزه‌ها، به‌هیچ‌وجه در معرض مذاکره قرار نخواهند گرفت. وی مشخصاً قدرت موشکی ایران را یکی از این خطوط قرمز دانست و تأکید کرد که هیچ دولتی در جمهوری اسلامی، اجازه چانه‌زنی در این زمینه را نداشته و نخواهد داشت. این موضع، پشتوانه‌ای استراتژیک برای امنیت ملی و نوعی هم‌افزایی با سیاست‌های کلان جمهوری اسلامی در جلوگیری از فرسایش توان دفاعی در مسیر مذاکرات فرسایشی غرب است.
 قالیباف همچنین به حوزه دانش و فناوری اشاره کرد؛ جایی که ترور دانشمندان هسته‌ای توسط رژیم صهیونیستی، نه‌تنها موجب توقف پیشرفت نشد، بلکه سبب تسریع در خوداتکایی علمی کشور شد. او غنی‌سازی را «حاصل یک فرهنگ» دانست، نه صرفاً یک فناوری، و این بیانگر آن است که در نگاه او، قدرت ملی فقط سخت‌افزاری نیست، بلکه ریشه در ایمان، باور و فرهنگ خودباورانه ملت دارد.
 
از انسجام ملی تا تاب‌آوری در بحران
در حوزه اجتماعی، قالیباف صراحتاً به این نکته اشاره کرد که گرچه در داخل کشور اختلاف‌نظرهایی وجود دارد، اما در برابر تجاوز خارجی، ملت ایران وحدت خود را اثبات کرد. این تحلیل، نشان‌دهنده درک عمیق او از ساختار اجتماعی و ظرفیت‌های همگرایانه مردم ایران است. از نگاه قالیباف، تهدید خارجی اگرچه خطرناک است، اما می‌تواند به فرصتی برای احیای انسجام ملی و تقویت سرمایه اجتماعی تبدیل شود.
 وی همچنین تأکید کرد که رژیم صهیونیستی در نبرد اخیر، دچار فروپاشی در تاب‌آوری اجتماعی شد؛ یعنی جامعه صهیونیستی، در برابر حجم، دقت و گستره حملات ایران، به سرعت وارد وضعیت بی‌ثباتی روحی شد.
این در حالی بود که ملت ایران، علی‌رغم تقدیم شهدای بی‌گناه، با آرامش، انسجام و اعتماد به نیروهای مسلح کشور، مسیر مقاومت را ادامه داد.
 آنچه در سخنان محمدباقر قالیباف بیش از همه برجسته است، نگاه راهبردی، عقلانی و ملی به موضوعات امنیتی، نظامی، تمدنی و اجتماعی است. وی نه‌تنها به تحلیل صرف از اتفاقات اخیر پرداخت، بلکه نقشه‌ای مفهومی از خصومت تاریخی با ایران ارائه داد و خطوط قرمز جمهوری اسلامی را با صراحت ترسیم کرد. او با بیانی دقیق، پیوندی مستحکم میان گذشته استعمار، حال تهاجم و آینده بازدارندگی ترسیم کرد و نشان داد که تنها مسیر حفظ عزت ملت ایران، مقاومت هوشمندانه، فناوری‌بنیان و یکپارچه است.
 در شرایطی که برخی جریان‌ها تلاش دارند با تقلیل مسائل ایران، اصل استقلال و اقتدار کشور را در معرض چانه‌زنی قرار دهند، مواضع قالیباف نه‌تنها قابل دفاع، بلکه ضروری است.
 زیرا او در کنار تأکید بر وحدت داخلی، خط‌‌شکنی دشمن، و اقتدار دفاعی، راهی برای پیشرفت کشور در شرایط تحریم و تهدید نیز پیشنهاد می‌دهد؛ راهی مبتنی بر خودباوری، جهاد علمی، مقاومت تمدنی و هدایت رهبری. به‌واقع، نگاه قالیباف را باید تبلور عقلانیت راهبردی در برابر توهمات صلح‌طلبانه‌ وابسته به تسلیم دانست.
 
نقد نگاه ابزاری غرب به مذاکره 
 یکی از مهم‌ترین محورهای سخنان محمدباقر قالیباف، نقد صریح نگاه ابزاری غرب به مقوله «مذاکره» بود. او تأکید کرد که «غرب مذاکره را ابزار تسلیم طرف مقابل می‌داند، نه سازوکاری برای تفاهم و حل‌وفصل منازعه». این نگاه، از اساس با رویکرد جمهوری اسلامی که مذاکره را بخشی از تعامل راهبردی می‌داند، در تضاد است. قالیباف با اشاره به تجربه چندده‌ساله مذاکرات با غرب، به‌ویژه در حوزه پرونده هسته‌ای، هشدار می‌دهد که نگاه دوگانه و فرصت‌طلبانه غرب به مذاکره، نه تنها مانع از توافق پایدار می‌شود، بلکه مذاکره را به میدان فشار هوشمند و امتیازگیری یک‌طرفه بدل کرده است.
 تجربه برجام مصداق روشن این نگاه ابزاری است. ایالات متحده پس از توافق، نه‌تنها به تعهداتش پایبند نماند، بلکه با خروج از برجام در دولت ترامپ و اعمال شدیدترین تحریم‌ها، نشان داد که هدف اصلی‌اش از مذاکره، مهار قدرت ایران و خلع سلاح مقاومت بوده است. حتی در دوره بایدن، علی‌رغم شعار بازگشت به دیپلماسی، واشنگتن از رفع واقعی تحریم‌ها سر باز زد و از مذاکرات به‌عنوان ابزاری برای خرید زمان، فشار رسانه‌ای، مدیریت افکار عمومی، و القای دوگانگی در داخل ایران استفاده کرد.
 قالیباف در همین راستا هشدار می‌دهد که نباید به مذاکره با غرب خوش‌بین بود، مگر آنکه طرف ایرانی از موضع قدرت و مقاومت وارد میدان شود. وی به‌درستی اشاره می‌کند که «اگر طرف غربی بداند شما نیازمند مذاکره هستید، همین را به ابزار فشار تبدیل می‌کند». این سخن ناظر به اصل مهمی در سیاست خارجی مقاومتی است، یعنی غلبه بر اضطرار دیپلماتیک. درواقع، جمهوری اسلامی زمانی می‌تواند از مذاکره بهره ببرد که از موضع عزت و بی‌نیازی وارد شود، نه با پیش‌فرض ضرورت توافق.
 بر پایه همین منطق، قالیباف موضع جمهوری اسلامی در قبال مذاکرات را «نه نفی مطلق، نه تسلیم مطلق» معرفی می‌کند. غرب مذاکره را صرفاً زمانی می‌پذیرد که مطمئن باشد دست برتر را دارد؛ اما اگر طرف مقابل مقاومت کند، بلافاصله یا از میز بلند می‌شود یا تلاش می‌کند روند مذاکرات را با ابزارهای مکمل مانند فشار اقتصادی، تحریم، یا تهدید نظامی پشتیبانی کند. این همان چیزی است که رهبر انقلاب سال‌هاست از آن با عنوان «فشار و چانه‌زنی هم‌زمان» یاد کرده‌اند.
 قالیباف، برخلاف برخی جریان‌های داخلی که مذاکره را مقدس و ذاتی می‌پندارند، آن را یک تاکتیک قابل مدیریت می‌داند که باید به تناسب شرایط مورد استفاده قرار گیرد. او با تشریح ماهیت غرب، به این نتیجه می‌رسد که مذاکره‌گر ایرانی باید پیشاپیش به نیت‌های خصمانه طرف مقابل آگاه باشد. چنین رویکردی، نافی واقع‌بینی نیست، بلکه تقویت‌کننده هوشمندی دیپلماتیک است.
از سوی دیگر، نگاه ابزاری غرب به مذاکره، ریشه در منطق سلطه دارد. در این منطق، هرگونه گفت‌وگو نه برای تفاهم، بلکه برای تحمیل خواسته‌ها و تغییر رفتار طرف مقابل صورت می‌گیرد. بدین ترتیب، اگر طرف ایرانی در برابر این منطق کوتاه بیاید، مذاکره نه تنها به توافق نمی‌انجامد، بلکه به ابزار تحقیر و تضعیف ایران تبدیل می‌شود.
 در نتیجه، آن‌گونه که قالیباف هشدار می‌دهد، مذاکره با غرب باید با درک عمیق از این منطق انجام شود و مبتنی بر اعتماد به نفس ملی، انسجام داخلی، و دست بالا در میدان باشد. در غیر این صورت، تکرار تجربه تلخ برجام و فرسایش توان دیپلماتیک کشور، اجتناب‌ناپذیر خواهد بود.
بیان صریح و شفاف قالیباف در نقد «منطق ابزاری مذاکره در اندیشه غرب»، نشانه‌ای از بلوغ گفتمانی در درون حاکمیت جمهوری اسلامی است؛ جریانی که بر تفاوت مذاکره‌گری انقلابی با مذاکره‌گری منفعل و وابسته تأکید دارد و به‌دنبال بازتعریف جایگاه دیپلماسی در مسیر پیشبرد مقاومت است.
 
عقلانیت انقلابی در سیاست خارجی از منظر قالیباف
 محمدباقر قالیباف در سخنان خود، همواره مفهومی کلیدی و بنیادینی را بازتعریف کرده که در دو دهه اخیر همواره محل مناقشه در سیاست خارجی جمهوری اسلامی بوده است؛ مفهوم با عنوان عقلانیت انقلابی. وی با تأکید بر اینکه «عقلانیت و انقلابی‌گری دوگانه نیستند»، تلاش کرد نشان دهد که ایرانِ پس از انقلاب اسلامی، از مسیر مقاومت و پایبندی به اصول، به موفقیت‌های منطقه‌ای و بین‌المللی دست یافته، نه از مسیر سازش و عقب‌نشینی.
 در گفتار سیاسی غرب‌گرایان داخلی، عقلانیت همواره مترادف با مصلحت‌اندیشی، مماشات، و تنش‌زدایی یک‌طرفه تصویر شده است؛ در حالی‌که قالیباف با تکیه بر تجربه میدانی جبهه مقاومت، دیپلماسی منطقه‌ای ایران و سیاست متوازن با شرق، نشان می‌دهد که عقلانیت در منظومه فکری انقلاب اسلامی، به‌معنای تصمیم‌گیری بر پایه واقعیات جهانی، حفظ اصول، و استفاده از ابزار قدرت ملی برای پیشبرد منافع کشور است.
 در این چارچوب، سیاست خارجی ایران نباید بر پایه رویکرد انفعالی یا توهم توسعه از طریق وابستگی به غرب طراحی شود، بلکه باید بر مبنای درک ساختار قدرت جهانی، شناخت ظرفیت‌های داخلی، و هم‌افزایی با محورهای مقاومت، کشورهای مستقل و قدرت‌های نوظهور تنظیم گردد. قالیباف با صراحت می‌گوید: «کسی که می‌گوید ما برای پیشرفت باید از اصول‌مان دست بکشیم، نه اصول را فهمیده، نه پیشرفت را».
 در واقع، عقلانیت انقلابی در نگاه قالیباف، نه تنها مانع توسعه نیست، بلکه موتور اصلی پیشرفت نیز هست. وی با مثال آوردن از پیشرفت‌های علمی، فناوری، دفاعی و منطقه‌ای ایران، نشان می‌دهد که جمهوری اسلامی حتی در اوج تحریم‌ها و فشارها، توانسته گام‌های بلندی در مسیر استقلال و توسعه بردارد. این یعنی «مقاومت آری، انزوا هرگز».
 نکته مهم در سخنان قالیباف، بازتعریف رابطه «قدرت ملی» و «سیاست خارجی» است و تأکید دارد که بدون تولید قدرت درون‌زا، دیپلماسی مؤثر نخواهد بود. این رویکرد، برخلاف نسخه‌های غرب‌گرایانه‌ای است که تلاش دارند دیپلماسی را جایگزین قدرت کنند. قالیباف در سخنان خود به‌خوبی نشان می‌دهد که دیپلماسی، ابزار توزیع و بهره‌برداری از قدرت است، نه جایگزین آن. بنابراین، اگر سیاست خارجی ایران بخواهد کارآمد باشد، باید بر ستون‌های اقتصاد مقاومتی، اقتدار دفاعی، اعتماد ملی و انسجام داخلی استوار باشد.
 او همچنین مفهوم مهم دیگری را برجسته می‌کند؛ مفهوم «عزت ملی». قالیباف، عقلانیت انقلابی را عقلانیتی عزتمند می‌داند که از کرامت ملت ایران در عرصه جهانی دفاع می‌کند. وی تصریح می‌کند که «اگر روزی احساس کنیم در برابر نظام سلطه سر خم کرده‌ایم، باید بدانیم که حتی اگر توسعه‌ ظاهری حاصل شود، استقلال‌مان را باخته‌ایم». این سخن، بازتاب‌دهنده نگاه امام خمینی (ره) و رهبر انقلاب اسلامی به مفهوم توسعه و عدالت است؛ توسعه‌ای مبتنی بر کرامت، نه تسلیم.
 در همین راستا، قالیباف سیاست خارجی جمهوری اسلامی را نه یک ابزار صرف برای چانه‌زنی، بلکه امتداد راهبرد مقاومت معرفی می‌کند. سیاست خارجی در این نگاه، ابزار تثبیت قدرت و گسترش عدالت در سطح منطقه‌ای و جهانی است، نه سازوکاری برای جلب رضایت قدرت‌های سلطه‌گر. بنابراین، عقلانیت انقلابی در سیاست خارجی به‌معنای استفاده از منطق، تعامل، هوشمندی و نرمش، در چارچوب حفظ اصول و با هدف پیشبرد
 آرمان‌هاست.
 با تکیه بر چنین رویکردی، قالیباف نه‌تنها سیاست خارجی را از اتهام «ماجراجویی» تبرئه می‌کند، بلکه آن را در جایگاه عقلانیت راهبردی، مبتنی بر تحلیل قدرت، تعریف مجدد می‌کند. وی تأکید می‌کند که راهبرد مقاومت، اگر با هوشمندی، تعامل هدفمند، و شناخت دقیق شرایط جهانی همراه شود، می‌تواند از سیاست خارجی جمهوری اسلامی یک الگو بسازد؛ الگویی که برخلاف دولت‌های غرب‌زده، در پی عزت ملت ایران و جهان اسلام است.

captcha
شماره‌های پیشین