علیرضا سهرابی نور، کارشناس منطقه خاورمیانه در یادداشتی برای «صبح نو» نوشت: کشور سوریه این روزها در حال تجربه دور جدیدی از درگیریهای داخلی است. دروزیهای جنوب که پس از سقوط دولت بشار اسد، در تلاش برای ایجاد حکومتی خودمختار و مستقل هستند، با همکاری و نزدیکی به رژیم صهیونیستی، این رویا را به حقیقت بدل میکنند. رژیم صهیونیستی که همواره پایهگذار حاکمیت خود را بر اشغالگری و تجاوز به خاک کشورهای همسایه خود بنا نهاده است، از این فرصت استفاده کرده و با بهانه حمایت از «برادران دروزی»، پیشروی خود را در خاک سوریه آغاز کرده است. حکومت نوپای جولانی که تصور میکرد با تکیه بر حمایتهای غربی، به ویژه از آمریکا، میتواند خود را از تهدیدهای رژیم صهیونیستی حفظ کرده و مانع از تجزیه کشورش شود، به زودی با حملات گسترده اسرائیل به ساختمان وزارت دفاع، محوطه کاخ ریاستجمهوری و نیروهایش مواجه شد و با عقبنشینی از مناطق دروزینشین سویدا، عملاً میدان را خالی کرد. اما چرا باید حکومت جولانی و تجربه تلخ او به عنوان درسی عبرتآموز برای ملتهای دیگر، به ویژه کسانی که به آمریکا و متحدانش تکیه دارند، محسوب شود؟ در اینجا چند نکته اساسی وجود دارد که باید به آن توجه کرد:
۱. تقسیم سوریه پیش از سقوط دولت اسد
سوریه پیش از سقوط دولت اسد عملاً به چند بخش تقسیم شده بود. اگرچه بخش عمدهای از کشور در کنترل دولت مرکزی سوریه بود، اما مناطق شمالی و شرق فرات همچنان در دست نیروهای مسلح تکفیری و کردهای وابسته به آمریکا بود. این مناطق هرچند که به ظاهر تحت کنترل مخالفان دولت بودند، اما این گروهها اغلب با یکدیگر متحد نبودند و هر یک با توجه به گرایشات سیاسی، قومی و مذهبی خود درگیر جنگهای خونین با یکدیگر بودند. در این میان، گروه «هیئت تحریر شام» به رهبری جولانی به دلیل جذب جهادیهای خارجی و داشتن شبکهای وسیع در کشورهای دیگر، از سایر گروهها برتری یافت.
۲. جولانی و مذاکره با اسرائیل
در روند تحولات تلخ اخیر، جولانی که روزی خود را به عنوان یک مبارز جهادی ضد اسرائیلی معرفی میکرد، به ناچار تسلیم واقعیت شد و با رژیم صهیونیستی وارد مذاکرات شد. او پذیرفت که منطقه جولان را به اسرائیل واگذار کند تا حمایتهای رژیم اشغالگر را در مقابل تهدیدات داخلی و خارجی تضمین نماید. این عمل نشان داد که جولانی حتی به قیمت خیانت به آرمانهای سوریه و مردمش، در پی تکیه بر قدرتهای خارجی است که هیچگاه به نفع ملتها عمل نمیکنند.
۳. وعدههای آمریکا و ترامپ
آمریکا و رئیسجمهور وقت، ترامپ، در شرایط بحرانی سوریه وعدههایی برای برداشتن تحریمهای اقتصادی علیه سوریه به جولانی دادند، اما این وعدهها هیچ گاه عملی نشد. جولانی که به طور فریبکارانه به امید حمایتهای آمریکا و وعدههای اروپا پیش رفت، با سرابهایی مواجه شد که نه تنها هیچ کمکی به بهبود وضعیت او نکرد، بلکه موجب شد که او در نهایت در یک کنج سهمگین گرفتار شود. این در حالی است که آمریکا و متحدانش هیچگاه به وعدههای خود عمل نکردند و جولانی اکنون تنها و درمانده در تلاش است تا در برابر دشمنان داخلی و خارجی خود، یکبار دیگر شجاعت از دست رفتهاش را بازیابد.
۴. جنایات جولانی و حملات اسرائیل
در حالی که گروه جولانی در این درگیریها به کشتار مردم بیدفاع سوریه، به ویژه اقلیتهای مذهبی و گروههای حامی دولت اسد پرداخت، رژیم صهیونیستی نیز فرصت را مغتنم شمرد و حملات هوایی گستردهای را به زیرساختهای نظامی سوریه انجام داد. این حملات، تنها به نابودی زیرساختها محدود نشد، بلکه رژیم صهیونیستی با پیشروی به سمت جنوب سوریه و اغوای دروزیها، به سلطه خود در این منطقه ادامه داد.
۵. حضور ترکیه و سایر نیروهای خارجی
ترکیه که خود را حامی دولت جدید سوریه و پشتیبان جولانی میداند، همچنان در شمال سوریه حضور دارد و به بهانه مبارزه با گروههای کرد، پایگاههای نظامی خود را در این مناطق حفظ کرده است. این در حالی است که روسیه نیز که پیشتر مسیر خود را به مردم سوریه نشان داده بود، پس از سقوط بشار اسد در سوریه باقی مانده و حضور خود را در پایگاه هوایی حمیمیم در جنوب لاذقیه ادامه میدهد. جولانی که روزی به مبارزه با حضور نیروهای خارجی در سوریه میاندیشید، اکنون باید پذیرا باشد که اسرائیل و دیگر نیروهای خارجی همچنان در سوریه حضور دارند.
۶. درس عبرت سوریه برای ملتها
درس عبرت سوریه برای ما این است که نباید هیچگاه به قدرتهای خارجی و به ویژه آمریکا تکیه کنیم. تجربه تلخ سوریه باید به ما نشان دهد که هرگونه تغییر در باورهای داخلی و تکیه به غرب میتواند به فاجعهای بزرگ تبدیل شود. همانطور که در سوریه شاهد بودیم، هیچ قدرت خارجی برای امنیت و منافع ملتها تلاش نمیکند و همواره منافع خود را بر منافع کشورهای دیگر ترجیح میدهد. دشمنان کشور ما که همچنان در پی تجزیه خاک ایران هستند، میتوانند از همین تجربهها درس بگیرند و بدانند که در نهایت این مردم هستند که باید از منافع خود دفاع کنند، نه قدرتهای خارجی که هیچگاه به دنبال ثبات و امنیت واقعی برای ملتها نیستند. در پایان باید گفت که سوریه امروز یک “آینه عبرت” برای تمام کسانی است که گمان میکنند با تکیه به قدرتهای خارجی و تغییر عقاید خود میتوانند به اهدافشان در براندازی و ایجاد حکومتی جدید دست یابند. تجربه سوریه باید برای ما درس بزرگی باشد تا بدانیم تنها از طریق اتحاد داخلی و استقلال میتوانیم در برابر تهدیدات خارجی ایستادگی کنیم.