sobhe-no.ir
2145
دوشنبه، ۳۰ تیر ۱۴۰۴
4

صبح نو

غزه در آستانه نسل‌کشی؛ از بس که جان ندارد

 

کامران شیرازی، روزنامه‌نگار/ نوار غزه، امروز فقط یک منطقه محاصره‌شده نیست؛ به سرزمینی تبدیل شده که در آن مرگ، دیگر تنها حاصل بمباران نیست، بلکه محصول گرسنگی، محرومیت سیستماتیک از غذا، دارو و امید است. فاجعه‌ای که از مرزهای بحران انسانی عبور کرده و به تعریف دقیق نسل‌کشی رسیده؛ نسل‌کشی از نوعی متفاوت: نسل‌کشی با سلاح قحطی. براساس اعلام رسمی آژانس امدادرسانی و کاریابی برای آوارگان فلسطینی (آنروا)، تمامی جمعیت غزه از سوءتغذیه رنج می‌برند. بیش از ۹۰ درصد از مردم این منطقه با ناامنی غذایی شدید مواجه‌اند و بسیاری به‌ویژه کودکان، وارد وخیم‌ترین سطح قحطی شده‌اند. از هر ۱۰ کودک، یک نفر در آستانه مرگ ناشی از سوءتغذیه حاد است.
 مرگ در صف نان؛ گرسنگی به جای گلوله
مرگ در غزه دیگر لزوما در میدان جنگ رخ نمی‌دهد؛ در صف توزیع آرد، مقابل درِ بسته انبارهای کمک‌های غذایی و پشت درِ خاموش بیمارستان‌ها، انسان‌ها یکی‌یکی جان می‌بازند. تصاویر کودکانی با استخوان‌های بیرون‌زده، پیرزنانی با چشمان گودافتاده و مردانی که توان ایستادن ندارند، افکار عمومی جهان را تکان می‌دهد؛ اما تغییری در روند فاجعه ایجاد نمی‌کند. مدیر مجتمع پزشکی شفا از پذیرش اجساد ۱۶ شهید و ۸۰ مجروح تنها در کمتر از یک ساعت خبر داده است؛ اجسادی که مرگ‌شان نه از بمب، بلکه از گرسنگی بوده است. کارکنان همین بیمارستان، خود از روز گذشته هیچ وعده غذایی دریافت نکرده‌اند.
 
سلاح گرسنگی؛ استراتژی جدید رژیم اشغالگر
اسرائیل با بستن تمام گذرگاه‌های مرزی، جلوگیری از ورود حتی حداقل کمک‌های بشردوستانه و تخریب بیش از ۴۰۰ مرکز توزیع آژانس آنروا، عملا «سلاح گرسنگی» را جایگزین بمب کرده است. این اقدامات بر مبنای معیارهای حقوق بین‌الملل، نه‌تنها مصداق جنایت جنگی، بلکه جنایت علیه بشریت تلقی می‌شود. صلاح عبدالعاطی، رئیس هیأت بین‌المللی حمایت از حقوق ملت فلسطین، صراحتا هشدار داده است که این روند بخشی از طرحی هدفمند برای تخلیه جمعی ساکنان غزه و تبدیل این منطقه به سرزمینی غیرقابل زیست است.
فاجعه‌ انسانیِ مهندسی‌شده؛ نسل‌کشی با قحطی
غزه امروز به آزمایشگاهی بدل شده که در آن، مرگ را از طریق بستن ورودی‌ها، محاصره دارو، نایاب‌سازی شیرخشک و انسداد روزنه‌های امید، به شکلی دقیق و تدریجی مهندسی می‌کنند. برخلاف تصور عمومی از جنگ، اینجا گلوله تنها دشمن نیست؛ اینجا گرسنگی، بی‌رحمانه‌ترین سلاح اسرائیل شده است.
کامیون‌های حامل آرد، شیرخشک و دارو، در پشت مرزها متوقف‌اند و اجازه ورود نمی‌یابند. توزیع غذا با مداخله نظامی مختل شده و ارتش اسرائیل عملا روند توزیع کمک‌ها را نظامی‌سازی و هدف‌گیری کرده است. بیش از ۴۰۰ مرکز توزیع متعلق به آنروا عملا تعطیل شده‌اند. این‌ها نشانه‌های یک پروژه قحطیِ مهندسی‌شده هستند.
 
کودکان؛ قربانیان نخست نسل‌کشی بی‌صدا
در هیچ جنگی، کودکان نباید هدف قرار گیرند، اما امروز کودکان غزه، اصلی‌ترین قربانیان نسل‌کشی مدرن‌اند. بنا به گزارش آنروا، از هر ۱۰ کودک در غزه، یک نفر از سوءتغذیه حاد رنج می‌برد و نزدیک به ۷۰ کودک بر اثر کمبود غذا و شیرخشک جان باخته‌اند. تصاویر منتشرشده از کودکانی که با استخوان‌های بیرون زده، چشمانی بی‌رمق و بدن‌هایی تحلیل‌رفته روی تخت‌های بیمارستان‌ها افتاده‌اند، چیزی فراتر از بحران انسانی را نشان می‌دهد؛ آن‌ها نمایش خاموشی از درد هستند که هیچ قاب خبری نمی‌تواند عمق آن را منتقل کند. و این تنها بُعد جسمی فاجعه است؛ آثار روانی گرسنگی، احساس رهاشدگی، ترس از مرگ و مرگِ آرام، میراثی است که بر نسل آینده غزه سایه خواهد انداخت. نسلی که با قحطی، آوارگی و درماندگی قد می‌کشد، آینده‌ای جز تداوم خشم، افسردگی و زخم روحی ندارد.
 
فروپاشی نظام سلامت؛ قربانی دوم فاجعه
از دیگر نشانه‌های وخامت اوضاع، فروپاشی کامل زیرساخت‌های بهداشتی و درمانی غزه است. بیمارستان‌ها یا ویران شده‌اند یا از مدار خدمات خارج شده‌اند. سوخت برای ژنراتورها وجود ندارد، داروها تمام شده‌اند و کادر درمان که خود در شرایط فاجعه‌بار زندگی می‌کنند، رمق ایستادگی ندارند. در بیمارستان الشفا، بیماران و حتی پزشکان گرسنه‌اند و غذایی برای خوردن ندارند. کودکانی با تب شدید یا شکستگی، تنها با یک پتوی نازک روی زمین‌های سیمانی دراز کشیده‌اند؛ بدون درمان، بدون امید.

مرگی که هر روز ادامه دارد
فاجعه در غزه لحظه‌ای نیست؛ فرآیندی است مستمر. مرگ در اینجا پیوسته جریان دارد، بی‌آنکه الزاما با انفجار همراه باشد. قحطی، فراتر از یک نیاز زیستی، تبدیل به ابزاری برای تحقیر جمعی، شکست مقاومت و شکستن کرامت انسانی شده است. مردم غزه نمی‌میرند، چون گناهکارند؛ می‌میرند، چون به دنیا گفته شده صدایشان شنیده نشود. در این میان، سکوت و بی‌عملی جامعه جهانی، به بخشی از فاجعه بدل شده است. شورای امنیت سازمان ملل، تنها نهادی که می‌تواند با قطعنامه‌های الزام‌آور مانع ادامه این نسل‌کشی شود، در برابر وتوهای پیاپی آمریکا فلج شده است. کشورهای عربی با اینکه گاه بیانیه‌هایی صادر می‌کنند یا کاروان‌هایی تبلیغاتی راه می‌اندازند، اما نتوانسته‌اند محاصره را حتی برای یک روز متوقف کنند. قدرت‌های جهانی با وعده‌های کمک مشروط و سخنان دوپهلو، عملا به اسرائیل این پیام را داده‌اند که نیازی به پاسخگویی ندارد. در واقع، غزه امروز قربانی دو جرم است: جرم مستقیم محاصره و گرسنگی توسط اسرائیل و جرم غیرمستقیمِ سکوت، مماشات و بی‌تفاوتی جهانی که مدعی دفاع از حقوق بشر است.
 
کودکان غزه؛ آرزوی نان، رؤیای شیر
کودکان غزه دیگر در رؤیاهایشان ستاره نمی‌بینند؛ نان می‌بینند. نانی که اکنون به کالایی نایاب بدل شده است. شیرخشک، تنها آرزوی زنده ماندن نوزادان است. به‌ نقل از گاردین، صدها نوزاد در معرض مرگ خاموش‌اند، نه از سلاح، بلکه از نبود شیر. با وجود تمام این شرایط، مردم غزه همچنان می‌کوشند ایستاده بمانند. فریادهای زنی از درون بیمارستان الشفا که می‌گوید: «فقط غذا می‌خواهیم.» بیش از هر تحلیل دیپلماتیکی گویاست. مردی که دوربین شخصی‌اش را با کیسه‌ای آرد معاوضه می‌کند، شاید فقیر باشد، اما عزت دارد. این مردم، گرچه در حال فروپاشی جسمی‌اند، اما در اراده شکست‌ناپذیرند.
رژیم اشغالگر می‌کوشد با گرسنگی این اراده را در هم بشکند، اما غزه امروز نه فقط یک منطقه محاصره ‌شده، بلکه نماد کرامت انسانی در زمانه سقوط اخلاق جهانی است.
 
از همدردی تا اقدام؛ آنچه باید کرد
فاجعه در غزه نیازمند واکنشی واقعی، عملی و ساختاری است. بیانیه‌های تکراری دیگر کافی نیست. کارزارهای جهانی برای فشار بر اسرائیل باید از سطح گفتار به حوزه عمل وارد شود. جلوگیری از ارسال سلاح به اسرائیل، تحریم شرکت‌های دخیل در محاصره و جنایت و تلاش برای شکستن سکوت بین‌المللی، قدم‌هایی ضروری‌اند. تاریخ، این لحظه را ثبت خواهد کرد؛ نه فقط به‌عنوان فاجعه‌ای در غزه، بلکه به‌عنوان آزمونی برای وجدان جهان. اگر امروز کاری نکنیم، فردا فقط تماشاگر ادامه این مرگ تدریجی خواهیم بود.
 
تسخیر تدریجی زندگی؛ محاصره تا مرگ تدریجی
نوار غزه امروز در وضعیتی گرفتار شده که در ادبیات حقوق بین‌الملل به‌عنوان مرگ تدریجی و تخریب سازمان‌یافته زیست‌بوم انسانی شناخته می‌شود. این تنها محاصره نظامی نیست؛ این انهدام همه‌جانبه‌ای است که از تخریب زیرساخت‌های بهداشت و آموزش تا محرومیت از مواد غذایی، دارویی و حتی امید به زندگی را شامل می‌شود. در واقع، اینجا نوعی «کشتار بی‌صدا» در جریان است؛ نه از طریق موشک، بلکه با ابزارهای غیرنظامی ‌شده‌ای که به مراتب بی‌رحمانه‌تر عمل می‌کنند. مردم غزه از صبح که بیدار می‌شوند، با یک سوال اساسی روبه‌رو هستند: امروز از کجا باید نان تهیه کنیم؟ این سوال، تمام وجوه زندگی را تسخیر کرده است. حتی خواب و استراحت دیگر معنای سابق را ندارد. در سایه قحطی، اضطراب همیشگی از گرسنگی، به بخشی از روان جمعی جامعه تبدیل شده است.
 
توزیع کمک با تانک؛ نمای جدید از مهندسی فاجعه
کمک‌های غذایی که گاه و بی‌گاه وارد غزه می‌شود، نه از مسیرهای انسانی، بلکه از کانال‌های نظامی عبور می‌کند. کامیون‌های حامل آرد و برنج، زیر سایه تانک‌ها توزیع می‌شوند و همین امر، ترس و خشونت را با لقمه‌های نان در هم می‌آمیزد. برای بسیاری از مردم، ایستادن در صف غذا، به معنای خطر مستقیم تیراندازی است. در گزارش‌های میدانی، موارد متعددی ثبت شده که افراد در صف توزیع غذا هدف گلوله قرار گرفته‌اند؛ نه به‌خاطر اشتباه، بلکه به‌عنوان بخشی از روند کنترل جمعیت و فشار روانی.
 
مرگ کودکان؛ عدد یا فاجعه؟
آمار کودکان مبتلا به سوءتغذیه در غزه به اعدادی رسیده که جامعه جهانی پیش از این فقط در گزارش‌های مربوط به قحطی سومالی یا سودان شاهد آن بود. اما فرق غزه این است که اینجا قحطی، ناشی از خشکسالی یا فقر طبیعی نیست؛ اینجا قحطی محصول تصمیمات سیاسی است. وقتی کامیون‌های حامل شیر خشک در پشت درهای بسته مرزها متوقف می‌شوند، یعنی مرگ کودکان تصمیمی استراتژیک است، نه یک اتفاق ناخواسته. بسیاری از مادران، شیر دادن به فرزندانشان را به خاطره‌ای دوردست تبدیل شده می‌بینند؛ چراکه خود از گرسنگی تحلیل رفته‌اند و بدن‌شان دیگر توانی برای تولید شیر ندارد. برخی گزارش‌ها حکایت از آن دارد که مادران مجبور شده‌اند برای خواباندن نوزاد گرسنه، دستمال آغشته به آب قند را به‌عنوان جایگزین شیر به دهان کودک بگذارند؛ آن هم در شرایطی که قند نیز به کالایی نایاب تبدیل شده است.
 
خروجی‌های بسته؛ راه‌های تنفس قطع شده‌اند
محاصره غزه نه‌تنها ورود مواد غذایی و دارویی را متوقف کرده، بلکه امکان خروج بیماران و مجروحان را هم به صفر رسانده است. بسیاری از بیمارانی که در وضعیت اورژانسی نیازمند انتقال به بیمارستان‌های خارج از غزه بودند، در همان بیمارستان‌های نیمه‌ویران، روی تخت‌های فلزی جان سپرده‌اند. به‌ویژه بیماران سرطانی، کودکان مبتلا به بیماری‌های خاص و مادران باردار، عملا محکوم به مرگ تدریجی‌اند. در کنار گرسنگی، نظام آموزشی غزه نیز فروپاشیده است. مدارس یا تخریب شده‌اند یا به پناهگاه تبدیل شده‌اند. معلمان، خود در صف دریافت کمک‌های غذایی‌اند و کلاس‌های درس، جای خود را به جلسات اضطراری بقا داده‌اند. کودکانی که امروز به جای کتاب، کیسه آرد حمل می‌کنند، نسلی هستند که آینده‌شان پیشاپیش غارت شده است.
 
بحران آب؛ از گرسنگی تا تشنگی
در بسیاری از مناطق غزه، آب آشامیدنی سالم وجود ندارد. زیرساخت‌های آبرسانی در حملات مکرر تخریب شده و منابع آب، یا آلوده به فاضلاب است یا شور شده‌اند. در برخی مناطق، هر لیتر آب سالم به قیمتی گزاف معامله می‌شود؛ قیمتی که بیشتر خانواده‌ها از عهده آن برنمی‌آیند. این مسأله، بحران سوءتغذیه را به بحران بیماری‌های ناشی از آب ناسالم پیوند می‌زند.
مسأله فقط گرسنگی نیست؛ مردم غزه با موجی از آسیب‌های روانی دست‌وپنجه نرم می‌کنند. کودکانی که هر شب با صدای انفجار و پهپاد از خواب می‌پرند، در درازمدت با اختلالات روانی مواجه خواهند شد. اضطراب، افسردگی و حتی خودکشی در میان نوجوانان، روندی نگران‌کننده است که نهادهای بهداشت روان از هم‌اکنون درباره آن هشدار داده‌اند. این آسیب‌ها نسل‌ها دوام خواهند آورد.
 
بازی دوگانه غرب؛ از وعده تا وتو
کشورهای غربی از یک‌سو وعده کمک می‌دهند و از سوی دیگر، با حمایت سیاسی از اسرائیل و وتوی قطعنامه‌های سازمان ملل، عملا راه هر گونه اقدام جدی را می‌بندند. همان کشورهایی که خود را مدافع حقوق بشر معرفی می‌کنند، در عمل به پشتیبانان اصلی رژیمی تبدیل شده‌اند که قحطی را به ابزار جنگی تبدیل کرده است. بخش عمده‌ای از رسانه‌های بزرگ جهان، اخبار قحطی و گرسنگی در غزه را در حاشیه قرار داده‌اند. تیترهای اصلی همچنان به مذاکرات ژئوپلیتیکی یا بحران‌های اقتصادی غرب اختصاص دارد. حتی در مواردی که خبری درباره غزه منتشر می‌شود، اغلب با ادبیاتی مبهم و بی‌طرفانه روایت می‌شود که قربانی و جنایتکار را هم‌سطح نشان می‌دهد؛ گویی گرسنگی در غزه محصول یک سوءتفاهم است، نه یک سیاست عامدانه. با وجود همه این شرایط، غزه هنوز نماد مقاومت است. مردم در صف‌های طولانی نان، در پناهگاه‌های تاریک و در بیمارستان‌های خالی از دارو، همچنان ایستادگی می‌کنند. اراده برای زنده ماندن، همان چیزی است که اسرائیل می‌کوشد با گرسنگی بشکند؛ اما تاریخ نشان داده که مقاومت انسانی، حتی در سخت‌ترین شرایط، قابل محاصره نیست.
غزه امروز فقط مسأله فلسطین نیست؛ آزمونی است برای وجدان جهانی. اگر جهان در برابر این نسل‌کشی تدریجی سکوت کند، معنای حقوق بشر برای همیشه تغییر خواهد کرد. این فاجعه، نیازمند اقدامی فوری، عملی و بی‌قیدوشرط است. محاصره باید پایان یابد؛ پیش از آنکه غزه به قبرستانی برای یک نسل کامل تبدیل شود.

captcha
شماره‌های پیشین