sobhe-no.ir
2147
چهارشنبه، ۰۱ مرداد ۱۴۰۴
3

صبح نو

سناریوی تکراریِ ضربه به ملت

تحولات روزهای اخیر بار دیگر پرده از هم‌پوشانی جریان‌های ضدایرانی برداشت؛ جریاناتی که با وجود اختلافات ظاهری، در عمل در یک مسیر حرکت می‌کنند، یعنی ضربه به امنیت ملی و تضعیف انسجام داخلی جمهوری اسلامی ایران.  در تازه‌ترین نمونه، سازمان تروریستی منافقین و مسعود رجوی - که به احتمال قوی سال‌هاست به هلاکت رسیده - بیانیه‌ای در حمایت از میرحسین موسوی منتشر کرده است. این اقدام، سؤالات مهمی را درباره ماهیت، روند تحولات و پیوندهای پنهان میان فتنه‌گران داخلی و گروهک‌های تروریستی و برانداز به میان می‌آورد.
ارتباط میرحسین موسوی با سازمان منافقین چیست؟
طرح این سؤال برای افکار عمومی اجتناب‌ناپذیر است. آیا منافقین از ابتدا و پنهانی حمایت از موسوی را داشتند یا به تدریج موسوی به مهره مورد حمایت منافقین بدل شد؟ واقعیت این است که در دهه ۶۰، موسوی به عنوان نخست‌وزیر، در قامت یک چهره انقلابی ظاهر می‌شد. اما سیر تدریجی مواضع و رفتارهای او، به‌ویژه پس از انتخابات ۱۳۸۸، نشان داد که برخی حلقه‌های اطراف او، پیوندهای پنهانی با جریان‌های برانداز دارند.
 نقش چهره‌هایی نظیر اردشیر امیرارجمند در این میان قابل تأمل است. امیرارجمند که سابقه همکاری با سازمان منافقین را دارد، از مشاوران نزدیک موسوی در فتنه ۸۸ بود و امروز نیز طبق اطلاعات موثق، مجری یکی از پروژه‌های جدید ضدایرانی است.
نکته مهم اینکه حتی اگر موسوی در مقطع نخست‌وزیری خود در دهه ۶۰، پیوند مستقیمی با سازمان منافقین نداشت، امروز بی‌تردید به یکی از چهره‌های مورد حمایت مستقیم این گروه تروریستی تبدیل شده است. انتشار بیانیه اخیر به نام رجوی، در واقع یک اعلان علنی این حمایت است؛ اقدامی که از دید تحلیلگران به معنای تلاش برای مصادره سیاسی موسوی از سوی منافقین و جا انداختن او به عنوان بخشی از اپوزیسیون برانداز تلقی می‌شود.

هم‌پیمانی منافقین، سلطنت‌طلبان، تجزیه‌طلبان و فتنه‌گران
اقدام منافقین در حمایت از موسوی را نمی‌توان جدا از سایر تحرکات براندازانه اخیر تحلیل کرد. هم‌زمان با صدور این بیانیه، خبرهای موثقی منتشر شده که نشان می‌دهد اتاق عملیات رسانه‌ای و سیاسی رژیم صهیونیستی، سناریویی چند لایه را برای بحران‌آفرینی در ایران دنبال می‌کند.
در گام نخست، رسانه‌های مرتبط با رژیم صهیونیستی مانند شبکه اینترنشنال، مأموریت یافته‌اند تا علت جنگ ۱۲ روزه اخیر و دفاع جانانه مقاومت فلسطین را به جمهوری اسلامی نسبت دهند و شخص رهبر انقلاب را مقصر جلوه دهند. این عملیات روانی، دقیقاً در راستای پروژه‌های اطلاعاتی تل‌آویو برای تضعیف پشتوانه مردمی نظام و تحمیل هزینه‌های سیاسی به ایران طراحی شده است.
گام دوم، احیای پروژه شکست‌خورده «دولت در تبعید» است. پس از شکست تلاش‌های رضا پهلوی در این زمینه، سناریوی جدیدی با عنوان «مجلس مؤسسان در تبعید» کلید خورده که قرار است مردادماه آینده در یکی از پایتخت‌های اروپایی با حضور گروهک‌های تجزیه‌طلب کردی و سایر جریانات معاند برگزار شود. نکته قابل توجه، پیوند زدن جریان سلطنت‌طلب، گروه‌های تجزیه‌طلب و بازماندگان فتنه ۸۸ در این پروژه است؛ پیوندی که حتی برای برخی از ناظران خارجی نیز سوال‌برانگیز بوده است.
گام سوم، اجرای پروژه «بیانیه رفراندوم» است. بر اساس برخی اخبار، اردشیر امیرارجمند مسئولیت پیگیری این پروژه را بر عهده گرفته و بناست با هماهنگی برخی چهره‌های سابقه‌دار در داخل و خارج کشور، بیانیه‌ای برای مطالبه رفراندوم و تشکیل مجلس مؤسسان تدوین و امضا شود. در داخل کشور، افرادی به جمع‌آوری امضا مشغولند و در خارج، افرادی چون رضا علیجانی این مأموریت را دنبال می‌کنند.
تطابق کامل سناریو با خواست صهیونیسم جهانی
مرور محتوای بیانیه اخیر یکی از سران محصور فتنه ۸۸ نشان می‌دهد که مضمون آن، از منظر امنیتی و سیاسی، کاملاً با سناریوی طراحی شده در تل‌آویو همخوانی دارد. مطالبه رفراندوم، تشکیل مجلس مؤسسان و دولت در تبعید، همان خطوطی است که رژیم صهیونیستی و متحدانش از مدت‌ها پیش دنبال می‌کردند و اکنون از زبان برخی عناصر داخلی تکرار می‌شود. این همسویی عجیب، دو معنا دارد اول آنکه بخشی از جریان فتنه، عامدانه و آگاهانه در مسیر خواسته‌های دشمن حرکت می‌کند؛ و دوم، حتی اگر برخی از این افراد تصور کنند که در حال انجام یک اقدام اصلاحی هستند، در عمل به پیاده‌نظام پروژه‌های براندازانه  بدل شده‌اند.

کمک‌های منافقین به صدام و اسرائیل؛ یک کارنامه سیاه
برای تحلیل دقیق‌تر این رویدادها باید کارنامه سازمان تروریستی منافقین را مرور کرد. این سازمان، در طول دفاع مقدس به‌طور مستقیم به ارتش صدام حسین در حمله به ایران کمک کرد و هزاران نفر از مردم کشور را به خاک و خون کشید. امروز نیز همان سازمان، در کنار مزدوری برای موساد و سیا، به صراحت در حال ارائه کمک اطلاعاتی و رسانه‌ای به رژیم صهیونیستی در مواجهه با جبهه مقاومت  است.
جالب آن‌که همین سازمان، با گذشته‌ای سراسر خیانت و ترور، امروز از سران فتنه در داخل کشور حمایت می‌کند. این حمایت علنی، برای هر ایرانی وطن‌دوست زنگ خطری جدی است. وقتی سازمان منافقین با چنین سابقه‌ای از فردی یا جریانی حمایت می‌کند، معنایش این است که آن فرد یا جریان، لااقل در مسیر خواسته‌های دشمن حرکت کرده است.
ضرورت مرزبندی صریح و شفاف
با توجه به شرایط فعلی، وظیفه هر ایرانی غیور و وطن‌دوست، مرزبندی شفاف و صریح با منافقین، سلطنت‌طلبان، گروهک‌های تجزیه‌طلب و عوامل فتنه ۸۸ است. باید با صدای بلند اعلام کرد که جریاناتی که با دشمنان ملت ایران در یک جبهه قرار گرفته‌اند، نمی‌توانند خود را دلسوز مردم معرفی کنند.
تحرکات اخیر نشان می‌دهد که پروژه‌های براندازانه وارد فاز جدیدی شده‌اند. پیوند زدن منافقین با سلطنت‌طلبان، همکاری با گروه‌های تجزیه‌طلب و استفاده از برخی چهره‌های داخلی، بخشی از یک راهبرد چندلایه است. هدف این راهبرد، ایجاد بحران داخلی، تضعیف جبهه مقاومت، و ضربه به اقتدار ملی جمهوری اسلامی است.
یکی از ابعاد کمتر پرداخته‌شده در این پروژه، بهره‌برداری دشمنان از «پیوند تاکتیکی فتنه‌گران داخلی با ضد انقلاب خارج‌نشین» است؛ مسئله‌ای که در ماه‌های اخیر شدت بیشتری گرفته و اکنون به وضوح وارد مرحله اجرایی شده است. سناریوی «رفراندوم» و «مجلس مؤسسان در تبعید»، صرفاً یک مانور رسانه‌ای یا تبلیغاتی نیست بلکه بخشی از راهبرد تجزیه ایران و انهدام ساختار سیاسی و اجتماعی کشور است که با هدایت مستقیم سرویس‌های جاسوسی غرب و رژیم صهیونیستی دنبال می‌شود.
آنچه این سناریو را خطرناک‌تر می‌کند، تلاقی منافع گروه‌هایی است که پیش از این، حتی به‌ظاهر تضادهایی با یکدیگر داشتند؛ از بقایای جریان فتنه ۸۸ تا سلطنت‌طلبان، منافقین و گروهک‌های تجزیه‌طلب کردی و بلوچی. هر کدام از این گروه‌ها با وجود اختلافات تاریخی، امروز در یک هدف مشترک هم‌افزا شده‌اند: تضعیف ایران و کشاندن کشور به لبه بحران داخلی.
از سوی دیگر، نباید فراموش کرد که ابزار رسانه‌ای این پروژه نیز از پیش آماده شده است؛ شبکه‌هایی مانند ایران اینترنشنال، من‌وتو، بی‌بی‌سی فارسی و وابسته‌های رسانه‌ای ضدایرانی در فضای مجازی، مأموریت دارند با القای ناامیدی، برجسته‌سازی مشکلات اقتصادی و اجتماعی، و تحریف واقعیت‌های سیاسی، بستر افکار عمومی را برای پذیرش سناریوی دشمن فراهم کنند.
در این میان، جای تعجب نیست که سازمان تروریستی منافقین که دستش به خون هزاران ایرانی آلوده است، ناگهان به «بیانیه‌نویسی» برای مهره‌های داخلی مشغول می‌شود. این اقدام صرفاً یک نمایش سیاسی نیست، بلکه تلاشی حساب‌شده برای جا انداختن این پیام به مخاطب است که خط براندازی از مسیر اتحاد همه دشمنان ایران، از سلطنت‌طلب گرفته تا تجزیه‌طلب و تروریست، پیش می‌رود.
افشای این پیوندها و آگاه‌سازی مردم نسبت به سناریوی مشترک دشمن، وظیفه‌ای ملی است؛ چرا که امروز امنیت و تمامیت ارضی ایران، هدف اصلی این پروژه چندلایه قرار گرفته است. سکوت در برابر آن، راه را برای فتنه‌ای بزرگ‌تر هموار می‌کند.
وقایع اخیر، از جمله بیانیه منافقین در حمایت از موسوی، تلاش برای تشکیل مجلس مؤسسان در تبعید، و سناریوی رفراندوم، بخشی از پروژه مشترک سرویس‌های اطلاعاتی غرب و صهیونیسم جهانی برای بی‌ثبات‌سازی ایران است. دشمنان کشور با بهره‌گیری از عناصر داخلی و خارجی، در حال پیشبرد سناریویی هستند که اگر هوشیاری نهادهای مسئول و آگاهی مردم وجود نداشته باشد، می‌تواند زمینه‌ساز فتنه‌های بزرگ‌تری شود.
وظیفه رسانه‌های انقلابی و جبهه نیروهای مردمی، روشنگری، افشای ابعاد این پروژه‌ها و تلاش برای حفظ وحدت ملی و انسجام داخلی است. ملت ایران نشان داده که در برابر این‌گونه توطئه‌ها مقاوم است؛ اما لازمه حفظ این مقاومت، شناخت دقیق صحنه و مرزبندی شفاف با دشمنان و عوامل نفوذی آن‌هاست.

captcha
شماره‌های پیشین