مهلت پنج روزه به مردم برای صرفهجویی!
«آب در مرکز شهر چهار روز است که از عصر تا آخر شب قطع میشود. یعنی عملا از وقتی برمیگردیم خانه آب نداریم.»، «در محدوده سیمون بولیوار انتهای اشرفی اصفهانی سه روز است که میانگین 6 ساعت آب قطع میشود.»، «خیابان شریعتی حوالی خیابان معلم از 28 تیر هر روز آب چند ساعتی قطع میشود.»
اینها پیامهایی از ساکنان نقاط مختلف تهران است. در شرایطی که پایتختنشینان از اواسط بهار، قطع روزانه و نوبتی برق را تجربه میکردند، روزهای اواخر تیرماه ناگهان با قطع چند ساعته آب نیز مواجه شدند.
24 تیرماه بود که عباس علیآبادی، وزیر نیرو با به کار بردن تعبیر «چو دخلت نیست، خرج آهستهتر کن» تأکید کرد: «آب نداریم» و از مردم خواست کمتر آب مصرف کنند، اما تنها پنج روز بعد علیآبادی اعلام کرد که چارهای جز افت فشار آب نداریم و گفت: «کاهش فشار آب در برخی مناطق به منظور مدیریت بهتر منابع انجام شده و از مردم بابت این موضوع عذرخواهی میکنیم. آب نیست و باید با این مسأله مقابله کنیم.» چیزی نگذشت که افت فشار به قطعی چند ساعته آب تبدیل شد.
همه اینها در حالی است که شرکت آبفای کشور اعلام کرده بود که برنامهای برای نوبتبندی آب در کشور و بهویژه پایتخت نداریم، ولی در مناطق و محدودههایی از شهر تهران که تحت تأثیر کمآبی و تنش آبی است، برای پایدار نگهداشتن شبکه توزیع آب، پروژههای مدیریت تقاضا و «کنترل فشار آب» اعمال خواهد شد.
اما به تدریج، لهجه اظهارات صریحتر و تند و تیزتر شد. سیام تیرماه نوبت به محسن اردکانی، مدیرعامل شرکت آبوفاضلاب استان تهران رسید تا هشدار بدهد. او گفت که اگر حداقل صرفهجویی ۲۰ درصدی در مصرف آب صورت نگیرد، «هرگونه احتمالی متصور است.»
اما سوال مهم این است که فاصله چند روزه از زمان هشدار تا اعمال محدودیتهای پرفشار، مهلتی کافی برای اثرگذاری خبر و تغییر در رویه مصرف مردم بود؟ آیا هشدارها به قدر کافی رسانهای شده و شهروندان با اخبار ضریبدار در جریان شرایط بحرانی قرار گرفته بودند؟
و ناگهان، بحران!
درحالیکه مدتها خبری از دستورالعملی مؤثر برای اصلاح الگوی مصرف شهروندان نبود و نظارتی بر مصارف کشاورزی و صنایع به چشم نمیخورد، دولت ناگهان در میانه تابستان، خبر بحران آب را ظرف چند روز، بهمثابه واقعهای غیرمترقبه پیش روی مردم گذاشت. اظهارات پراکنده و هرازگاهی آنها درباره کمبود آب، در مدت کمتر از 10 روز ناگهان رنگ و بوی دیگری به خود گرفت و حرف از وضعیت قرمز و بحرانی به میان آمد، اما اطلاعرسانی دیرهنگام و غیرمنسجم آنها راه به جایی نبرد که حالا چند روزی است به جای اعمال افت فشار، قطع آب در دستور کار قرار گرفته است.
شیب ناگهانی و تند هشدارها ادامه داشته و روز گذشته نیز مدیرعامل شرکت آبوفاضلاب استان تهران در یک برنامه تلویزیونی اعلام کرد: «وضعیت سدهای تهران در بدترین حالت در ۶۰ سال گذشته به سر میبرد.»
آمارهای هراسانگیز دیگری در روزهای گذشته در رسانهها دست به دست شد. بر اساس این آمار حجم آب ذخیرهشده در تمامی سدهای پنجگانه تهران افت قابلتوجهی داشته است. همچنین خبر رسید بارشهای تهران از ابتدای سال آبی جاری تا بیستم تیرماه به 149.8میلیمتر رسیده، درحالیکه در همین مدت زمان در سال آبی گذشته میزان بارشها 228.5 میلیمتر بوده است. یعنی کاهش 34 درصدی نسبت به سال قبل و کاهش 44 درصدی نسبت به میانگین یک سال آبی عادی. علاوه بر اینها گفته شد که ذخایر فعلی سدهای تأمین آب تهران، کمتر از نصف ذخایر آبی در شرایط نرمال است. همه این آمار و ارقام تنها ظرف چند روز از سوی مسئولان و کارشناسان مربوطه مطرح شده است.
دلهرهافکنی در جامعه، بحران آب را مدیریت نمیکند
از طرفی اظهارات دیرهنگام و کلیشهای دولتمردان درباره تلاش برای مدیریت بحران تحقق نیافتهاند و عدم اطلاعرسانی صحیح و شفاف به مردم، سبب گسترش شایعات و بیاعتمادی شده است؛ از طرف دیگر اختصاص سهمیههای آب غیرواقعی به بخشهای کشاورزی و صنایع، بیتوجهی به توسعه زیرساختهای نوین آبیاری و عدم حمایت از کشاورزی مدرن، همگی نشان از نگاهی کوتاهمدت و غیرمسئولانه دارد.
این دستفرمان مسئولان باعث شده مردم این روزها بیش از آنکه به فکر صرفهجویی باشند و با کاهش مصرف در شرایط بحرانی نقش مؤثر خود را ایفا کنند، دلهره قطع آب داشته باشند، دبه بخرند و تا حد امکان آب ذخیره کنند. دبههای آبی که شاید حتی در ساعات بیآبی هم تمام آنها مصرف نشوند و در نهایت دور ریخته شوند. این روند، علاوه بر اینکه ایجاد نارضایتی عمومی میکند، برخلاف اصلاح الگوی مصرف بوده و منجر به هدررفت آب میشود. به نظر میرسد این رفتار مردم، پاسخ و واکنشی به نحوه اطلاعرسانی دفعتی و ضربتی مسئولان است.
همه اینها در حالی است که از جنگ دوازده روزه و التهابات و صدمات روحی آن بر مردم تنها چند هفته میگذرد. هرچند ملت ایران با انسجام و وحدتی تاریخی و کمنظیر در ایام جنگ، صحنه بازی را تغییر دادند و با چهرهای پرقدرت و خستگیناپذیر ظاهر شدند، اما با این وجود، اضطراب روزهایی که گذشت غیرقابل انکار است و نباید فراموش کرد تجربه بحرانهای پی در پی و ناگهانی، آستانه صبر و تابآوری جامعه را تحت تأثیر قرار میدهد. باید سوال کرد که در شرایط جغرافیایی کشور آیا خشکسالی و بحران آب، امری غیرمترقبه بود؟ آیا امکان پیشبینی کمآبی از بارشهای زمستان 1403 و بهار 1404 وجود نداشت؟ چه استفاده مؤثری از فرصت چند ماهه تا رسیدن به تابستان داغ 1404 در راستای آگاهی مردم و مدیریت مصرف در بخش کشاورزی و سایر بخشها صورت گرفت؟ از آنجا که پاسخ این سوالها روشن است، میتوان گفت شرایط فعلی نتیجه بحران طبیعت و خشکسالی چند ساله نیست؛ بحران سوءمدیریت یا حتی فقدان مدیریت است.
هیولای مصارف کشاورزی و یک لیوان صرفهجویی آب در خانه؟
اگر امروز از مردم سوال کنید آخرین کمپین تبلیغاتی درباره صرفهجویی در مصرف آب را به یاد دارند شاید اغلب به شعار «آب هست، ولی کم است» اشاره کنند. شعاری که حدود 10 سال پیش روی بیلبوردهای شهر رفت؛ فارغ از آنکه تأثیرگذار بوده یا نبوده و تغییری در الگوی مصرف آنها ایجاد کرده یا نکرده است.
روشن است که در تمام این سالها، علیرغم کمآبی و کاهش بارشهای سالانه، اقدام مؤثر فرهنگی از جانب نهادها و سازمانهای مربوطه انجام نگرفته است. این در حالی است که نحوه مصرف مردم میتواند نقش مهمی در کنترل بحران آب داشته باشد. وقتی صحبت از بحران آب میشود، اغلب نگاهها به سمت کشاورزی و صنایع سنگین میرود؛ بخشهایی که بیشترین سهم مصرف آب را دارند و باعث میشوند این تصور در جامعه ایجاد شود که بستن شیر آب موقع مسواک زدن چه اثری دارد درحالیکه در کشاورزی هزاران لیتر آب به دلیل نحوه آبیاری هدر میرود. این باوری است که آمار و ارقام بخش کشاورزی در جامعه رواج داده، اما باید آن را اصلاح کرد. هرچند مصرف آب در منازل درصد کمتری از کل مصرف کشور را تشکیل میدهد، اما تأثیر رفتار و عادتهای روزمره مردم در مدیریت منابع آبی غیرقابل چشمپوشی است. علاوه بر این طبق آخرین آمار، بخش عمده مصرف روزانه ۳ میلیون مترمکعب آب در استان تهران مربوط به شهروندان است. از سوی دیگر برخی نقاط برای تأمین آب شهری، حقابه مصرفی کشاورزی روستاهای اطراف را حذف میکنند.
بنابراین صرفهجوییهای کوچک خانگی، مثل بستن شیر آب هنگام مسواک زدن یا شامپو زدن، استفاده از شیرآلات کممصرف، تعمیر سریع نشتها و حتی تغییر عادتهایی مثل شستن خودرو با سطل به جای شلنگ، میتواند مجموعا به کاهش قابلتوجه مصرف آب کمک کند. این اقدامات شاید به تنهایی بحران را حل نکنند، اما فشار روی منابع آبی را کم کرده و فرصت بیشتری برای دولت فراهم میکنند تا به اصلاح الگوهای پرمصرف در بخشهای کشاورزی و صنعتی بپردازد.
نقش مردم را دستکم نگیریم
بیتوجهی دولت و سازمانها به آموزش و فرهنگسازی در این زمینه نگرانکننده است. شاید دولتمردان تحت تأثیر آمار بر این باورند که صرفهجویی خانگی راه به جایی نمیبرد و برای همین هم به چند تذکر از تریبونهای خبری اکتفا میکنند. این روزها مسئولان، مردم را به صرفهجویی دعوت میکنند، اما راهکار و برنامهای جدی و عملی برای این تغییر رفتار ارائه نمیدهند. بدون حمایتهای زیرساختی، تشویقی و اطلاعرسانی دقیق، نمیتوان انتظار داشت مردم در شرایط بحرانی به تنهایی بار بزرگی را به دوش بکشند.
نقش مردم در بحران آب مهم است، اما بدون همراهی و مدیریت درست دولت، این نقش به تنهایی کافی نخواهد بود. بحران آب فقط مسأله یک گروه یا یک بخش نیست، بلکه دعوایی ملی است که همه باید در آن سهیم باشند. دولت با یک پیام تصویری کوتاه و مؤثر و گفتوگوی مستقیم با مردم درباره بحران آب که با ضریب بالا رسانهای شود، بدون آنکه ادبیاتی دلهرهآور به کار ببرد و ترس را به جامعه القا کند، با ارائه چند راهکار اثرگذار در صرفهجویی خانگی میتواند حس همیاری را در مردم ایجاد کند. مسئولان نباید فراموش کنند که همین مردم بودند که تنها چند هفته قبل، با حضور مؤثر خود میدان جنگ علیه رژیم اشغالگر را به نفع کشورشان تغییر دادند. اثر مردم را نباید دستکم گرفت.