پایان جنگ ظرف ۱۲ روز یا تشدید فشارها
ترامپ که در ماههای گذشته از کاهش کمکهای نظامی به اوکراین سخن میگفت، اکنون در چرخشی آشکار، از اولتیماتومی سخن میگوید که به ادعای او میتواند ظرف کمتر از دو هفته به جنگ پایان دهد. او با لحنی تند خطاب به ولادیمیر پوتین گفت: «دیگر زمانی برای معطلی نیست. اگر جنگ متوقف نشود، با پیامدهایی سخت مواجه خواهند شد.» بر اساس اظهارات او، در صورت بیتوجهی روسیه به این هشدار، آمریکا میتواند از طریق فشار اقتصادی مضاعف و بازنگری در سطح همکاریها، موقعیت مسکو را بیش از پیش تضعیف کند.
واکنش روسیه: جنگ اوکراین ربطی به آمریکا ندارد
پاسخ کرملین به این هشدار صریح بود. دمیتری پسکوف، سخنگوی دولت روسیه، اعلام کرد: «مسکو تصمیمات امنیتی خود را بر مبنای منافع ملی میگیرد، نه ضربالاجلهای خارجی. این جنگ یک موضوع داخلی میان روسیه و اوکراین است، نه صحنهای برای مانور سیاسی ایالات متحده.» در پی این موضعگیری، رسانههای وابسته به دولت روسیه نیز با لحنی تمسخرآمیز به اظهارات ترامپ پرداختند و اعلام کردند که «روسیه از تهدیدات توخالی نمیترسد.»
ترامپ در تلاش است که با استفاده از زبان تهدید و زمانبندی مشخص، فضای مذاکرات احتمالی را به سود غرب تغییر دهد. این در حالی است که تاکنون هیچگونه کانال رسمی مذاکره میان واشنگتن و مسکو در این خصوص گزارش
نشده است.
در حرکتی موازی، آمریکا اعلام کرده تجهیزات دفاعی خود را به کشورهای اروپایی میفروشد تا آنها از این سلاحها برای تقویت اوکراین استفاده کنند. بهویژه سیستمهای پاتریوت و ضدپهپاد که در دفاع از شهرهای اوکراین کاربرد حیاتی دارند. این استراتژی، نوعی واسطهگری تسلیحاتی است که واشنگتن را مستقیما درگیر نمیسازد، اما تأثیرگذاری آن را حفظ میکند.
اروپا و کییف کجای کارند؟
دولت اوکراین ضمن استقبال محتاطانه از موضع ترامپ، تأکید کرد که هر گونه مذاکره باید با تضمین حفظ تمامیت ارضی اوکراین همراه باشد. کشورهای اروپایی، از جمله لهستان و آلمان، ضمن اعلام حمایت از تلاشهای دیپلماتیک، درباره تبعات تحریمهای ثانویه بر تجارت انرژی با روسیه ابراز نگرانی کردهاند.
بنبست یا چرخش راهبردی؟
تحلیلگران نظامی معتقدند که اگرچه هشدار ترامپ ممکن است تغییری فوری در رفتار روسیه ایجاد نکند، اما پیام آن برای دیگر بازیگران بینالمللی روشن است: ایالات متحده حاضر نیست در برابر جنگی فرسایشی و پرهزینه در میانه اروپا، بیتفاوت بماند.
بااینحال، موضعگیری کرملین نشان میدهد که تا تحقق اهداف نظامی اعلامشده از جمله تصرف کامل منطقه دونباس و تحکیم کنترل بر کریمه، عقبنشینی در کار نخواهد بود. جنگ اوکراین وارد مرحلهای حساس شده است. ضربالاجل ترامپ، هرچند جنبهای رسانهای دارد، اما میتواند بهعنوان ابزاری برای ارزیابی میزان آمادگی روسیه جهت مصالحه عمل کند. از سوی دیگر، اگر کرملین این هشدار را نادیده بگیرد و جنگ ادامه یابد، باید منتظر دور جدیدی از فشارهای اقتصادی، دیپلماتیک و حتی اقدامات نظامی غیرمستقیم از سوی آمریکا و متحدانش باشد.
بازگشت به مسیر بایدن با نامی دیگر
علیرغم وعدههای انتخاباتی دونالد ترامپ مبنی بر پایان سریع جنگ اوکراین، شواهد میدانی و مواضع اخیر کاخ سفید نشان میدهد که او نیز درست مانند جو بایدن، به تدریج در باتلاق این مناقشه پیچیده فرو میرود. آنچه با شعار «صلح ظرف ۲۴ ساعت» آغاز شد، اکنون به ضربالاجلهای مکرر، فشارهای اقتصادی شکستخورده و ارسال غیرمستقیم سلاح تبدیل شده است.
دولت بایدن در چهار سال گذشته راهبردی چندلایه را برای مهار روسیه و حمایت از اوکراین در پیش گرفت: تحریمهای گسترده، ائتلافسازی با اروپا و کمکهای نظامی بیوقفه. ترامپ در زمان انتخابات، این راهبرد را ناکارآمد خوانده و آن را «پیشبرد جنگ به جای پایان آن» توصیف کرده بود، اما امروز، سیاستهای او شباهت کمنظیری به همان مسیر دارد. تحریمهای ثانویه علیه خریداران نفت روسیه، تهدید شرکتهای تسلیحاتی خارجی، ارسال غیرمستقیم سامانههای دفاعی به اوکراین از طریق اروپا و اعلام «عدم تغییر در مرزهای اوکراین» بهعنوان پیششرط مذاکره دقیقا رویکردهای مشابه ترامپ با بایدن هستند.
ترامپ با وجود شعارهای ضدفدرالی و ضدجهانیسازی، اکنون در حال تقویت همان سیاستهای ساختارگرایانهای است که اوباما و بایدن بنیانگذاران آن بودند.
فروپاشی رؤیای فشار حداکثری
در طرف مقابل، روسیه نهتنها از تحریمها و فشارهای سیاسی ترامپ عقب ننشسته، بلکه با مقاومتی نظاممند، از فضای ایجادشده برای تعمیق روابط با شرق استفاده کرده است. طی ماه گذشته، صادرات انرژی روسیه به چین و هند رکورد جدیدی را ثبت کرده و روبل در بازارهای منطقهای از ثبات نسبی برخوردار بوده است. ولادیمیر پوتین در یکی از آخرین سخنرانیهایش، اعلام کرد: «ما تجربه شکست تحریمها را داریم. اینبار نیز همان خواهد شد. هیچکس نمیتواند ما را وادار به تسلیم کند.» این موضعگیری نهتنها نشانهای از عقبنشینی نیست، بلکه تأکیدی بر اراده مسکو برای ادامه جنگ تا تحقق اهداف نظامی و ژئوپلیتیکی خود است.
تعمیق بحران و ابهام در چشمانداز
اگرچه ترامپ میکوشد با ضربالاجلهای پیدرپی، چهرهای مقتدر از خود به نمایش بگذارد، اما آنچه در عمل رخ داده، گسترش بنبست سیاسی و نظامی در جبهه اوکراین است. نه پوتین به میز مذاکره بازمیگردد، نه اوکراین حاضر به واگذاری سرزمین است و نه اروپا مایل است با کاهش حمایت از کییف، در برابر روسیه امتیاز دهد.
در نتیجه، آمریکا نهتنها موفق به کوتاهکردن مدت جنگ نشده، بلکه اکنون با هزینههای سنگین نظامی، فشار اقتصادی داخلی و افکار عمومی خسته از جنگ مواجه است؛ همان وضعیتی که در دوران بایدن شاهدش بودیم.
پایان سادهای در کار نیست
جنگ اوکراین نه بازی شطرنجی کلاسیک، بلکه رقابتی فرسایشی میان ارادهها، منابع و مشروعیت سیاسی است. ترامپ، برخلاف شعارهای انتخاباتیاش، نتوانسته از این میدان راهی ساده و «سودمند» برای آمریکا بیابد. او حالا به جای پایان دادن به جنگ، آن را با سبکی متفاوت ادامه میدهد و این یعنی بازگشت به همان نقطهای که از آن انتقاد میکرد.
چنانکه تحلیلگران میگویند، «اگر ابزارها یکی باشد، مهم نیست چه کسی در کاخ سفید نشسته است؛ سیاست آمریکا تغییر نمیکند.» آینده جنگ، نه در ضربالاجلها، بلکه در توان تحلیل واقعبینانه و تصمیم شجاعانه رهبران شکل خواهد گرفت، تصمیمی که هنوز در واشنگتن دیده نمیشود.