مستندسازی که روایتهایش سکوت را میشکند
جواد موگویی در سالهای اخیر به یکی از مستندسازان سیاسی - تاریخی ایران تبدیل شده است. او برخلاف بسیاری از همنسلانش که صرفا به روایتهای رسمی بسنده میکنند، همواره تلاش کرده از لایههای پنهان و ناگفته تاریخ پرده بردارد. آثار او اغلب حاصل پژوهشهای طولانیمدت و گفتوگوهای کمنظیر با شخصیتهایی است که در متن حوادث بودهاند. موگویی با بهرهگیری از همین روش، مستندهایی ساخته که مخاطبان را با روایتهایی تازه از انقلاب، جنگ، سیاست خارجی و حتی روابط پشتپرده قدرت آشنا کرده است. در آثار او، پژوهش دقیق و وفاداری به مستندات تاریخی در کنار نگاهی منتقدانه قرار میگیرد. این رویکرد باعث شده آثارش نهتنها برای مخاطبان عام جذاب باشد، بلکه در میان نخبگان و پژوهشگران هم جایگاه ویژهای پیدا کند. او همواره از پرسیدن سوالهای سخت هراسی نداشته و سعی کرده از خط قرمزهای خودساخته عبور کند، بدون آنکه چارچوبهای کلان کشور را زیر سوال ببرد. همین ویژگی، او را در موقعیت پیچیدهای قرار داده است: از یکسو تحسین و محبوبیت عمومی و از سوی دیگر حساسیت برخی مدیران رسانهای و سیاسی. موگویی در کنار این ویژگیها، به خوبی اهمیت رسانههای جدید و نقش آنها در انتقال روایتهای تاریخی را درک کرده است. او بارها نشان داده که حتی اگر از پلتفرمهای رسمی کنار گذاشته شود، میتواند از راههای دیگر به مخاطبانش برسد. این انعطاف و هوشمندی باعث شده که هر پروژهاش، حتی اگر با دستانداز مواجه شود، باز هم اثرگذار باشد. «ماجرای جنگ» نمونه تازهای از همین مسیر است؛ برنامهای که میتوانست نقطه عطفی در رسانه ملی لقب گیرد، اما به دلیل تصمیماتی غیرقابلتوجیه، نیمهتمام ماند.
ماجرای پرحاشیه «ماجرای جنگ»
برنامه «ماجرای جنگ» از همان ابتدا با وعدهای متفاوت وارد میدان شد. برخلاف بسیاری از تولیدات تلویزیونی که به تکرار روایتهای رسمی و کلیشهای از جنگ میپردازند، این برنامه قصد داشت چهرههای اصلی و فعال در جنگ دوازده روزه را روبهروی دوربین بنشاند و با طرح سوالهای دقیق و چالشبرانگیز، لایههای پنهان تاریخ معاصر را آشکار کند. جواد موگویی، با تجربهای غنی در مستندسازی، اینبار از ابزار گفتوگو استفاده کرده بود تا روایتی زنده و بیواسطه از زبان تصمیمگیران و بازیگران اصلی حوادث ارائه دهد. قسمت اول برنامه که با حضور سردار احمد وحیدی پخش شد، نشان داد که «ماجرای جنگ» قرار نیست تنها به روایت یکطرفه بسنده کند. این برنامه فضایی برای بیان دیدگاههای متنوع فراهم آورد و با شکل دادن یک بحث جدی و نخبگانی بین مجری و مهمان، روایتی عمیقتر از معمول به مخاطبان ارائه کرد و حتی به ریشهیابی تاریخی نیز پرداخت. این ساختار تازه، با استقبال گسترده مخاطبان همراه شد و بسیاری از تحلیلگران رسانهای آن را نقطه عطفی در مسیر بازسازی اعتماد به رسانه ملی دانستند. فضای گفتوگو در این قسمت نشان میداد که حتی موضوعات حساس هم میتوانند با مدیریت صحیح، در تلویزیون مطرح شوند
اما درست در زمانی که انتظار میرفت این برنامه مسیر خود را با قدرت ادامه دهد، ناگهان ورق برگشت. قسمت دوم که به گفتوگویی اختصاص داشت با سیدعباس عراقچی، وزیر امور خارجه ایران در ایام جنگ دوازده روزه و مذاکرهکننده ارشد هستهای در سالهای قبل، پخش نشد و اما در ادامه، پخش قسمتهای بعدی «ماجرای جنگ» ناگهان و بدون هیچ توضیح روشنی برای این تصمیم، با اقدامی غیرمنتظره از سوی مدیران صداوسیما، از جدول پخش حذف شدند و برنامه رسما به تعطیلی انجامید. تا زمان نگارش این مطلب نیز هنوز دلیل روشنی برای این تصمیم ارائه نشده و سکوت سازمان صداوسیما تنها بر ابهامات میافزاید. اوضاع زمانی عجیبتر شد که حتی نسخههای آمادهشده برای انتشار اینترنتی نیز توقیف شد. درحالیکه این قسمت هیچ محتوای خارج از چارچوبی نداشت، اجازه انتشار آن در پلتفرمهای رسمی صداوسیما داده نشد. تنها پس از آنکه عراقچی شخصا مصاحبه را از طریق کانال تلگرام و سپس یوتیوب منتشر کرد و آن نیوز هم آن را پخش کرد، مخاطبان توانستند گفتوگو را ببینند. همین انتشار مستقل، نشان داد که مردم راه خود را برای شنیدن روایتهای مسکوتشده پیدا میکنند، حتی اگر بخواهند جلوی آن را بگیرند.
تصمیم برای پخشنشدن این قسمت، عملا باعث شد برنامهای که میتوانست به یک جریان رسانهای اثرگذار تبدیل شود، در همان نطفه تمام شود. به جای آنکه صداوسیما از بازخورد مثبت قسمت اول بهرهبرداری کرده و با پشتیبانی از تولیدات متفاوت جایگاه خود را در افکار عمومی تقویت کند، به مسیر دیگری روی آورد. این اتفاق بار دیگر نشان داد که بخشهایی از مدیریت رسانه ملی، هنوز نتوانستهاند میان حساسیتهای سیاسی و نیازهای واقعی مخاطب تعادل ایجاد کنند و ترجیح میدهند روایتهای متفاوت را، حتی اگر در چارچوب نظام باشند، به دست سکوت و بایگانی بسپارند. در نهایت، تعطیلی ناگهانی «ماجرای جنگ» تنها یک تصمیم ساده مدیریتی نبود؛ بلکه نشانهای از مشکل جدی در ساختار صداوسیما، در مواجهه با روایتهای مستقل است. رسانهای که از شنیدهشدن یک گفتوگوی رسمی با دیپلماتی شناختهشده که از مجلس شورای اسلامی رأی گرفته خوشمان بیاید یا نه، امروز وزیر امور خارجه ایران است،مشکل دارد، چگونه میخواهد صدای ملت در عرصههای حساس و بینالمللی باشد؟
لحن منحصربهفرد «ماجرای جنگ»
«ماجرای جنگ» صرفا یک برنامه گفتوگو نبود که مهمان تریبون بدهد تا بیانیه بخواند؛ بلکه تلفیقی از تحلیل و مصاحبههای عمیق و حتی چالشی محسوب میشد. جواد موگویی با سابقه خود در مستندسازی، ساختاری طراحی کرده بود که هر قسمت برنامه به صورت یک روایت کامل و چندلایه ارائه شود. یکی از جذابیتهای این برنامه، انتخاب مهمانان بود. موگویی سراغ شخصیتهایی میرفت که کمتر فرصت حضور در رسانه ملی را داشتهاند؛ زیرا در متن جریانات سیاسی مرتبط با جنگ دوازده روزه فعال بوده و تا قبل از «ماجرای جنگ» مشغله زیاد فرصتی برای گفتوگو به ایشان نداده بود. این انتخاب باعث شد که گفتوگوها جدی، صریح و پر از نکات تازه باشد. حضور همزمان افرادی از طیفهای مختلف سیاسی ـ امنیتی، از جمله عباس عراقچی و احمد وحیدی، فضای برنامه را از تکصدایی دور میکرد و امکان شکلگیری یک گفتوگوی ملی را فراهم میآورد.
عراقچی و وحیدی چه گفتند؟
در قسمت دوم که محور جنجال تعطیلی واقع شد، سیدعباس عراقچی بهعنوان مهمان اصلی، به بیان دیدگاههای خود درباره سیاست خارجی و رابطه میدان و دیپلماسی پرداخت. او با تأکید بر این نکته که این دو حوزه باید مکمل یکدیگر باشند، گفت که اختلافسازی میان میدان و دیپلماسی به نفع دشمنان است. عراقچی تصریح کرد که موفقیتهای ایران در صحنه بینالمللی زمانی حاصل میشود که این دو بازو همافزا باشند، نه در تقابل. عراقچی همچنین با بیان خاطراتی از مذاکرات هستهای و تعاملات منطقهای، تصویری واقعیتر از دیپلماسی ایران ارائه داد. او هیچ سخنی نگفت که خارج از چارچوبهای نظام باشد. بلکه برعکس، صحبتهایش در راستای تقویت انسجام درونی کشور و پاسخ به روایتهای تحریفشده دشمنان بود. این همان پیامی است که باید در رسانه ملی برجسته میشد، نه اینکه با سانسور خاموش شود. احمد وحیدی، دیگر مهمان برنامه نیز به مسائل امنیتی و دفاعی کشور پرداخت و تحلیلهایی درباره تحولات منطقه و ضرورت تقویت توان دفاعی ایران ارائه کرد. او حتی زمانی که موگویی خواست با یک سوال چالشی نقش رئیسجمهور را با فرض شهید نشدن شهید رئیسی مقایسه کند، سخنانی را گفت که عملا راه بر هر گونه اختلاف و تشتت سیاسی در شرایط کنونی کشور میبست. سخنان او هم در چارچوب رسمی و در راستای منافع ملی بود. هیچ نکتهای وجود نداشت که حتی بهانهای برای سانسور باشد. حتی اگر بخشهایی حساس تلقی میشد، با توجه به ضبطی بودن برنامه به سادگی قابل حذف بودند. پس چرا باید چنین برنامهای تعطیل شود؟
بهانهای به نام ترامپ
پس از آنکه سیدعباس عراقچی نسخه کامل مصاحبه خود را در فضای مجازی منتشر کرد، موجی از واکنشها از سوی رسانهها و کاربران به راه افتاد. در داخل کشور، بسیاری از فعالان رسانهای و سیاسی از شجاعت عراقچی در انتشار مستقل گفتوگو تقدیر کردند و همزمان، از صداوسیما بابت سانسور این محتوا به شدت انتقاد شد. از سوی دیگر، رسانههای خارجی نیز با پرداختن به این موضوع، ماجرای سانسور را نشانهای از محدودیتهای رسانهای در ایران معرفی کردند. در این میان، دونالد ترامپ، رئیسجمهور سابق ایالات متحده، با لحنی تمسخرآمیز و غیرمسئولانه به محتوای مصاحبه عراقچی واکنش نشان داد. اظهارات او که بیشتر به یک حمله لفظی بیپایه شبیه بود، بهانهای شد برای توجیه ادامه تعطیلی برنامه «ماجرای جنگ» و توسط برخی از طرفداران سفت و سخت مدیران رسانه ملی بازنشر شد. اما آیا واکنش یک سیاستمدار خارجی، آن هم کسی از جنس ترامپ که به اظهارات نسنجیده و رفتارهای غیرقابل پیشبینی شهره است، باید مبنای سیاستگذاری رسانه ای ما باشد؟ از سوی دیگر، باید به جایگاه عراقچی نیز توجه داشت. او یک دیپلمات ارشد و وزیر خارجه ایران است؛ سخنان او بههرحال در هر محفل و رسانهای که بیان شود، بازتاب گسترده خواهد داشت. اینکه برخی با این تصور که میتواند جلوی شنیدهشدن حرفهای یک مقام عالیرتبه ایرانی را بگیرد، برنامهای موفق و پرمخاطب را تعطیل کند، نشان از یک سوءبرداشت بنیادین دارد. عراقچی در هر صورت صدای خود را به گوش مخاطبان جهانی میرساند، چه از طریق تلویزیون ایران و چه از طریق رسانههای بینالمللی و چه به واسطه شبکههای اجتماعی. بنابراین تعطیلی «ماجرای جنگ» تنها به تضعیف رسانه ملی انجامید، بدون آنکه هیچگونه تأثیر واقعی در مدیریت پیامهای دیپلماتیک ایران داشته باشد. سکوت مدیران صداوسیما در برابر این اتفاق، خود بهترین شاهد بر این است که این تصمیم نه بر اساس منطق رسانهای ، بلکه ناشی از ملاحظات کوتاهمدت اتخاذ شده است. رسانهای با این نگاه، نمیتواند جامع باشد. این تعطیلی نهتنها ضربهای به اعتماد مخاطبان وارد کرد، بلکه این پرسش را بهحق در ذهن مردم برانگیخت که آیا روایت این گفت و گوها با روایت رسانه ملی تفاوت دارد که اجازه پخش نمی گیرد؟
واکنش موگویی به تعطیلی برنامه
جواد موگویی پس از تعطیلی برنامه «ماجرای جنگ» سکوت نکرد و با انتشار بیانیهای تند، صراحتا مدیران صداوسیما را مورد انتقاد قرار داد. او در آغاز بیانیهاش خطاب به مدیران رسانه ملی نوشت: «شما موفق شدید! برنامه «ماجرای جنگ» تعطیل شد! آنتن تلویزیون را که به رویش بستید، حتی در نت هم تحملش نکردی!» این جمله به روشنی عصبانیت و ناامیدی او از فضای حاکم بر صداوسیما را نشان میدهد. موگویی تأکید کرد که این برنامه تنها در چند روز توانسته بود میلیونها مخاطب جذب کند و این استقبال گسترده نشانهای است از نیاز جامعه به روایتهای واقعی و صریح از تاریخ. او در بخش دیگری از بیانیه خود با انتقاد از سیاستهای دوگانه و حذفگرایانه مدیران صداوسیما نوشت: «به همان دوقطبیسازی در تلویزیون ادامه بدهید. همانطور که وقتی زورتان در جلسات شورای امنیت به منطقهای فرماندهان نرسید، در آنتن زنده فرماندهان را ترسو خواندید! جماعت حزباللهی دغدغهمند و دلسوز را شوراندید علیه سپاه و دولت. بعد از شهادتشان نیز همچنان بر پیکرشان تیغ میکشید.» به باور او، تعطیلی این برنامه به جای آنکه فرصتی برای تقویت اعتماد عمومی باشد، نشاندهنده ناتوانی مدیران رسانه ملی در مدیریت بحران و پاسخ به پرسشهای جامعه است. موگویی در ادامه با لحنی انتقادی و هشداردهنده افزود: «ماجرای جنگ میخواست «تولید قدرت» کند. تکلیف شبهات و سوالهای جنگ را روشن کند و غبار بزداید از تفرقهافکنی شما. اما حیات شما در غبارآلودگی است، نه شفافسازی. نفع شما در پاسخ ندادن به سوالهای و بایگانیکردن حقایق است و تصویرسازی پنهانِ «شکست» از این جنگ!» او با اشاره به نگاه های محدود نسبت به موفقیت برنامه، افزود: «چرا؟ چون پیروزی در این جنگ، یعنی قدرتمندی وضع موجود و این خلاف راهبرد پنهان حاکم بر صداوسیماست. چقدر کودکانه است که ما را رقیب خود در «گفتوگوی ویژه خبری» دانستید!» موگویی همچنین سیاستهای دوگانه مدیران به رسانه را به باد انتقاد گرفت و نوشت: «نام خود را گذاشتهاید «هسته سخت نظام!» ولی سخت در پی دوگانهسازی در کشورید و این تنها اندوختهتان برای انتخابات آینده است!» در پایان بیانیه، او با بیان تلاشهای بیوقفه خود در طول تولید برنامه و حسرت از سرنوشت آن نوشت: «من در این ۴۰ روز، چند شب بیشتر به خانه نرفتم! تا شاید کاری کنم برای کشور، اما نگذاشتید. مطمئن باشید خون شهدای این جنگ دامنتان را میگیرد.» انتقادات تند موگویی بازتاب گستردهای در شبکههای اجتماعی داشت. بسیاری از فعالان رسانهای، پژوهشگران و حتی برخی مسئولان سابق، اقدام صداوسیما را «اشتباه» و «غیرقابلتوجیه» دانستند. این موج حمایتی نشان داد که تصمیم مدیران رسانه ملی نهتنها مورد پذیرش جامعه نیست، بلکه به ضدتبلیغی برای خود سازمان تبدیل شده است.
چرا موگویی باید ادامه دهد؟
تعطیلی «ماجرای جنگ» شاید نقطه پایانی برای حضور این برنامه در تلویزیون باشد، اما نباید به معنای پایان راه آن باشد. تجربه نشان داده که محتواهای ارزشمند، حتی اگر در رسانههای رسمی سانسور شوند، میتوانند در فضای مجازی زندگی تازهای پیدا کنند. اتفاقا واکنش گسترده به انتشار اینترنتی قسمت دوم نشان داد که مخاطبان تشنه شنیدن روایتهای صادقانه هستند. جواد موگویی باید این فرصت را غنیمت بشمارد و «ماجرای جنگ» را در بسترهای آنلاین ادامه دهد. فضای دیجیتال این امکان را میدهد که بدون سانسور و محدودیتهای دستوپاگیر، روایتهای کامل و شفاف منتشر شوند. چنین اقدامی میتواند نهتنها اعتماد مخاطبان را حفظ کند، بلکه به الگویی برای تولیدات رسانهای مستقل در ایران تبدیل شود.
با این همه، سوال اصلی همچنان باقی است: چرا باید رسانه ملی به جای آنکه صدای ملت باشد، این گونه تصمیم بگیرد؟ وقتی عراقچی از همافزایی میدان و دیپلماسی سخن میگوید، این پیامی است که باید تقویت شود، نه سانسور. تاریخ نشان داده که حقیقت دیر یا زود راه خود را پیدا میکند و صدایی که برای حقیقت بلند میشود، هرگز خاموش نخواهد شد.