پس از دههها حمایت بیقید و شرط از اسرائیل، کشورهای غربی اکنون یکی پس از دیگری فلسطین را به رسمیت میشناسند. آیا این تغییر موضع جهانی میتواند به پایان جنگ غزه و تشکیل کشور فلسطینی منجر شود؟ ماه ژوئیه ۲۰۲۵، شاهد یکی از بزرگترین چرخشهای سیاسی در تاریخ معاصر سیاست خاورمیانه بود. درحالیکه جنگ مرگبار غزه همچنان ادامه دارد و بنا بر برآوردهای سازمان ملل بیش از ۶۰ هزار فلسطینی کشته شدهاند، کشورهای غربی سرانجام مسیر دیپلماتیکی را برگزیدهاند که سالها از آن پرهیز میکردند: به رسمیت شناختن کشور فلسطین. فرانسه، بریتانیا، کانادا، استرالیا، مالت، لوکزامبورگ، فنلاند، پرتغال و چند کشور دیگر در اروپا و حوزه آتلانتیک شمالی، یا اعلام کردهاند فلسطین را به رسمیت میشناسند یا در آستانه انجام این اقداماند. این تصمیمات در هماهنگی کامل با نشست نیویورک در اواخر ژوئیه انجام شد، نشستی بینالمللی به میزبانی مشترک فرانسه و عربستان سعودی با حمایت سازمان ملل که هدف آن احیای روند صلح و تحقق راهحل دوکشوری بود.
فرانسه، آغازگر موج
امانوئل مکرون، رئیسجمهور فرانسه نخستین رهبر غربی بود که در پی بحران غذایی غزه اعلام کرد پاریس در ماه سپتامبر و همزمان با نشست مجمع عمومی سازمان ملل، دولت فلسطین را به رسمیت خواهد شناخت. این تصمیم که با حمایت اکثریت احزاب فرانسه مواجه شد، نشانهای از تغییر گفتمان سیاسی در پایتختهای غربی است. مکرون گفت: «رنج مردم فلسطین، وجدان بشریت را به چالش کشیده است. به رسمیت شناختن کشور آنان، نه لطف، بلکه حق است.»
بریتانیا و میراث بلفور
در ادامه، بریتانیا که با اعلامیه بلفور در سال ۱۹۱۷ نقش بنیادینی در تشکیل اسرائیل ایفا کرده بود، موضعی تاریخی اتخاذ کرد. نخستوزیر کییر استارمر اعلام کرد: «اگر اسرائیل به آتشبس با حماس تن ندهد و گامی به سوی صلح برندارد، ما فلسطین را پیش از نشست سازمان ملل به رسمیت خواهیم شناخت.» این موضع، بازگشتی نمادین به صحنه سیاست جهانی برای لندن محسوب میشود؛ شهری که زمانی نقطه آغاز پروژه صهیونیسم بود و اکنون ممکن است آغازگر بازنگری در آن باشد.
کانادا، استرالیا، نیوزیلند: ائتلاف اقیانوسیه
نخستوزیر کانادا نیز همراستا با فرانسه و بریتانیا اعلام کرد که کشورش فلسطین را در سپتامبر به رسمیت خواهد شناخت. استرالیا، نیوزیلند و چند کشور حوزه اقیانوس اطلس شمالی و اروپا نیز با صدور بیانیه مشترک، از این اقدام حمایت کردند و از کشورهای باقیمانده خواستند به آنها بپیوندند. این کشورها به وضوح اعلام کردهاند که تشکیل کشور فلسطینی، شرط لازم برای صلح در خاورمیانه است.
نشست بینالمللی «آینده صلح خاورمیانه» در نیویورک با مشارکت بیش از ۳۰ کشور برگزار شد. در بیانیه پایانی این نشست که توسط فرانسه و عربستان تنظیم شده بود، خواستههایی مشخص مطرح شد از قبیل تعهد اسرائیل به راهحل دوکشوری، توقف فوری شهرکسازی در کرانه باختری، اصلاحات ساختاری در اداره فلسطین (از جمله برگزاری انتخابات) و تضمینهای امنیتی برای اسرائیل و کشورهای عربی. این سند ۷ صفحهای که در سطح وزرای خارجه به تأیید رسید، نخستین چارچوب رسمی از سوی غرب برای پساجنگ غزه بهشمار میآید.
مواضع دوگانه اروپاییها
اتحادیه اروپا نیز موضعی روشن اتخاذ کرده است، هرچند با چالشهای داخلی مواجه است. برخی اعضا (نظیر ایرلند، اسپانیا و بلژیک) با صراحت خواهان تعلیق روابط با اسرائیل شدهاند، درحالیکه کشورهایی مانند آلمان همچنان رویکرد محتاطانه دارند. بااینحال، بروکسل تاکنون دو بسته تحریمی علیه شهرکنشینان افراطی تصویب کرده و بسته سومی نیز در دست بررسی است.
اسرائیل در انزوا
در پاسخ به این تحولات، اسرائیل با لحنی تند واکنش نشان داده است. بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر این رژیم، کشورهای اروپایی را به «پاداشدادن به تروریسم» متهم کرد و هشدار داد که «تشکیل کشور فلسطینی پایان اسرائیل خواهد بود.» اما اظهارات او نتوانسته متحدان پیشین را از تصمیمشان منصرف کند. بریتانیا مذاکرات تجاری خود را با اسرائیل متوقف کرده است.
اسلوونی صادرات سلاح به این کشور را ممنوع کرده و شماری از کشورهای غربی تحریمهایی علیه وزرای راستگرای کابینه اسرائیل وضع کردهاند. حتی در درون ایالات متحده نیز شکافهایی پدید آمده؛ اگرچه دولت آمریکا هنوز مخالف به رسمیت شناختن فلسطین است، اما جناح ترقیخواه دموکراتها آشکارا از آن حمایت میکند.
دوکشوری: راهحل یا شعار؟
راهحل دوکشوری که زمانی محور سیاست خارجی غرب بود، پس از سالها فراموشی، دوباره به جریان اصلی سیاست بینالمللی بازگشته است، اما آیا واقعا امکانپذیر است؟ با وجود بیش از ۷۰۰ هزار شهرکنشین در کرانه باختری، مخالفت کابینه راستگرای اسرائیل با هرگونه امتیازدهی و شکاف عمیق در رهبری فلسطینی، تحقق این ایده دشوارتر از همیشه به نظر میرسد.
برخی تحلیلگران معتقدند حمایت از راهحل دوکشوری بیشتر از آنکه ناشی از اراده برای تحقق آن باشد، کوششی برای جلوگیری از فروپاشی کامل نظم منطقهای است، اما همین حمایتها، حتی اگر در عمل ناکارآمد باشد، نشانهای جدی از پایان یک دوران است: دورانی که در آن حمایت بیچونوچرای غرب از اسرائیل امری بدیهی تلقی میشد.
آغاز پایان؟
در شرایطی که قحطی، بمباران و آوارگی تصویر غالب غزه است، به رسمیت شناختن فلسطین توسط غرب ممکن است هنوز نتواند پاسخی فوری به بحران انسانی باشد، اما بیتردید نقطه عطفی در تاریخ روابط بینالملل خواهد بود.
اسرائیل در آستانه بزرگترین بحران مشروعیت سیاسی خود از زمان تأسیس قرار دارد و فلسطین، هرچند هنوز دولتی واقعی ندارد، اما شاید برای نخستینبار در آستانه تبدیلشدن به واقعیتی حقوقی در نظام بینالمللی ایستاده است.