علی بیگدلی، کارشناس روابط بینالملل در گفتوگو با «صبح نو» در خصوص تبعات سیاستهای ترامپ برای آمریکا و جهان اظهارکرد: «او میخواست آمریکا را به عظمت گذشتهاش بازگرداند. همین نوشتهای که روی سلاحش و سایر وسایلش بود، حاکی از این آرزو بود. یکی از راهکارهای او برای رسیدن به این هدف، کاهش هزینههای دولت و پذیرفتن کاهش موقت سطح اشتغال بود؛ هرچند که ممکن بود برای مدتی زیانبار باشد.» وی افزود: «او معتقد بود با کاهش مالیات صاحبان صنایع بزرگ، میل آنها به سرمایهگذاری افزایش مییابد و در نتیجه، جامعه آمریکا به جامعهای ثروتمند تبدیل میشود و اشتغال هم بهتبع آن افزایش خواهد یافت. این، نظریه اقتصادی او بود.»
سرنوشت پروژه نجات اقتصادی آمریکا چه شد؟
کارشناس روابط بینالملل تصریح کرد: «به همین دلیل بود که حتی ایلان ماسک را وارد عمل کرد. با اینکه با هزینههای دو تریلیون دلاری کنگره مواجه شد، هدف نهاییاش این بود که آمریکا را از بدهی عظیم اقتصادیاش نجات دهد. همه میدانیم آمریکا یکی از بدهکارترین کشورهای جهان است. البته از منظر اقتصادی میگویند بدهی، نوعی اعتبار است؛ اما این بدهی باید جبران میشد. برای بازگرداندن اعتبار، باید میزان سرمایهگذاری افزایش مییافت تا آمریکا به قدرت پیشین خود بازگردد.»
بیگدلی افزود: «سپس ترامپ به مسأله تعرفهها پرداخت. در ابتدا، این سیاست بیشتر یک مانور سیاسی - تجاری بود که سایر کشورها را نگران کرده بود. او ۹۰ روز فرصت مذاکره به کشورهای دیگر داد و در این مدت، تا حدی تعرفهها را کاهش داد. بهعنوان مثال، کمترین تعرفه مربوط به انگلستان است با ۱۰ درصد، درحالیکه در اروپا ۱۵ درصد است و دیگر کشورها نیز به همین شکل بودند.»
از وعدههای پوچ تا کاهش محبوبیت
وی یادآور شد: «نکتهای که به آن توجه نکرده بود، این بود که با افزایش تعرفههای گمرکی بر کالاهای خارجی، این مصرفکننده داخلی آمریکاست که باید هزینه آن را بپردازد. برای نمونه، چون خانههای آمریکاییها عمدتا چوبی است، به شدت به واردات چوب نیاز دارند.»
کارشناس روابط بینالملل خاطرنشان کرد: «اگر بر واردات چوب از سوئد ۳۵ درصد تعرفه بسته شود، این هزینه مستقیما به مصرفکننده تحمیل میشود و باعث نارضایتی او خواهد شد. این تعرفه بعدها به ۲۵ درصد کاهش یافت، ولی همچنان نتیجه مطلوبی نداشت.»
بیگدلی افزود: «سیاستهای ترامپ در مجموع موفق نبودند. نه توانست موضوع غذا را بهطور کامل سامان دهد، نه در حل مشکلات با ایران موفق بود و نه توانست به جنگ اوکراین که وعده داده بود در یک هفته تمام میشود، پایان دهد. در سیاست خارجی تقریبا میتوان گفت ناموفق بود. در سیاست داخلی نیز محبوبیتش به شدت کاهش یافته است؛ بهطوریکه طبق آخرین آمار منتشرشده، میزان محبوبیت او به ۴۳ درصد رسیده؛ آماری که در ۷۰ تا ۸۰ سال گذشته کمسابقه بوده است.»
وی اضافه کرد: «بااینحال، او همچنان تلاش میکند که اهدافش را محقق کند. به نظر من، درگیریاش با روسیه بر سر سخنان برخی مقامات کار درستی نیست. اگر قرار باشد جنگ جهانی سوم آغاز شود، احتمالا در زمان زمامداری پوتین و ترامپ خواهد بود؛ چراکه هر دو فاقد عقلانیت سیاسی لازم هستند. البته این احتمال بسیار کم است.»
مانورهای نظامی یا زمینهساز یک فاجعه جهانی؟
کارشناس روابط بینالملل گفت: «اگر هم تهدیدی صورت گرفته، بیشتر جنبه مانور نظامی دارد. آمریکاییها این مانور را با دقت انجام دادهاند و در فاصلهای دور از سواحل شرقی روسیه مستقر شدهاند؛ جایی که احتمالا زیردریاییهای حامل موشکهای هستهای قرار دارند.»
بیگدلی خاطرنشان کرد: «بههرحال، تا این لحظه که با شما صحبت میکنم، این فقط یک مانور سیاسی - نظامی است و نباید اتفاق خاصی رخ دهد. امیدوارم چنین شود. این کشورها بارها با یکدیگر تنش داشتهاند، تهدید کردهاند، حتی «شمشیر کشیدهاند» اما در عمل هیچ اتفاقی نیفتاده است. بااینحال، تنشها همچنان تحریکآمیز است.»