sobhe-no.ir
2171
شنبه، ۰۸ شهریور ۱۴۰۴
2
اسرائیل به دستگاه‌های امنیتی ترکیه در سوریه حمله کرد و ترکیه هم واکنش تندی ابراز کرد

جدال در شام

صبح نو

اسرائیل به دستگاه‌های امنیتی ترکیه در سوریه حمله کرد و ترکیه هم واکنش تندی ابراز کرد

جدال در شام

در سال‌های اخیر، خاورمیانه شاهد تحولات ژرفی بوده که ماهیت ائتلاف‌ها، رقابت‌ها و دشمنی‌ها را دگرگون کرده است. یکی از ابعاد جدید این تحولات، درگیری آشکار میان ترکیه و اسرائیل است؛ درگیری‌ که ریشه در مسائل ایدئولوژیک، ژئوپلیتیکی و منافع امنیتی دارد و اکنون به سطحی بی‌سابقه از تنش رسیده است. ترکیه که در گذشته روابط امنیتی و نظامی نزدیکی با اسرائیل داشت، امروز این رژیم را به ‌صراحت دشمنی بزرگ برای منطقه معرفی می‌کند. در این میان، جمهوری اسلامی ایران نیز باید این تحولات را با دقت دنبال کند، چراکه موقعیت اسرائیل در هر شرایطی برای ایران خطرناک و تهدیدآفرین باقی خواهد ماند.
قطع روابط اقتصادی و تجاری ترکیه با اسرائیل
هاکان فیدان، وزیر خارجه ترکیه در سخنانی صریح و کم‌سابقه گفت: «اسرائیل مرتکب کشتارهای جمعی علیه فلسطینی‌ها در نوار غزه می‌شود. طرح‌های اسرائیل برای اشغال تمام خاک غزه ادامه دارد. اسرائیل به دنبال از بین بردن راه‌حل تشکیل دو دولت با حمایت نامحدود آمریکاست.»
طبق گزارش الجزیره، وزیر خارجه ترکیه تأکید کرد: «نظام جهانی از عمل به مسئولیت‌های خود برای توقف کشتارها در غزه عاجز است. تحولات کنونی نشان می‌دهد که اسرائیل به دنبال اشغال تمام اراضی فلسطین است. اسرائیل از سیاست وحشیانه گرسنگی علیه فلسطینی‌ها در غزه برای اخراج آنها استفاده می‌کند. هدف اسرائیل واضح است و آن این است که غزه را غیر قابل سکونت کند تا مردم مجبور به ترک آنجا شوند.»
وی افزود: «وزرای تندرو و شهرک‌نشینان برای افزایش سطح تنش از طریق یورش به مسجدالاقصی تلاش می‌کنند. اسرائیل قوانین بین‌المللی را به رسمیت نمی‌شناسد.»
وزیر خارجه ترکیه تصریح کرد: «ما تصمیم گرفتیم تا روابط اقتصادی و تجاری را با اسرائیل به‌طور کامل قطع کنیم و حریم هوایی خود را در مقابل هواپیماهای آن ببندیم.»
فیدان همچنین گفت: «اسرائیل نمی‌خواهد یک دولت سوری جدید و قوی وجود داشته باشد، اما ما اجازه ادامه این سیاست‌ها را نمی‌دهیم.»
او با اشاره به ابعاد فرامنطقه‌ای سیاست‌های تل‌آویو تأکید کرد: «تنش مستمر بین اسرائیل و ایران امنیت و ثبات منطقه را تهدید می‌کند. اسرائیل همچنان تلاش می‌کند تا تمام کشورهای منطقه را وارد آشوب کند.»
فیدان افزود: «اجازه ندادن اسرائیل به ورود کمک‌ها به غزه منجر به قتل هزاران فلسطینی شده است. سیاست‌های متجاوزانه اسرائیل از غزه عبور کرده و به قدس، کرانه باختری، سوریه، ایران و لبنان رسیده است.»

ترکیه و تلاش برای القای تصویر واقعی از اسرائیل 
سخنان هاکان فیدان، وزیر خارجه ترکیه، بیانگر یکی از تندترین مواضع دیپلماتیک آنکارا علیه رژیم صهیونیستی در سال‌های اخیر است و از چند زاویه قابل تحلیل است.
فیدان با استفاده از عباراتی چون «کشتار جمعی»، «سیاست وحشیانه گرسنگی» و «غیرقابل سکونت کردن غزه» عملا اسرائیل را به ارتکاب جنایت علیه بشریت و نسل‌کشی متهم کرده است. این نوع ادبیات فراتر از مواضع پیشین آنکارا است که اغلب در چارچوب محکومیت سیاسی بیان می‌شد. چنین زبانی نشان می‌دهد ترکیه به ‌دنبال القای تصویری از اسرائیل به‌عنوان تهدیدی برای نظم بین‌المللی و انسانیت است.»
اعلام قطع کامل روابط تجاری و اقتصادی و بستن حریم هوایی، به معنای تغییر کیفی در رویکرد ترکیه است. آنکارا معمولا با وجود انتقاد از تل‌آویو، روابط اقتصادی و انرژی را حفظ می‌کرد. اگر این تصمیم عملی شود، نشانگر اولویت دادن به ملاحظات ژئوپلیتیک و هویتی (حمایت از فلسطین و جایگاه رهبری در جهان اسلام) بر منافع اقتصادی خواهد بود.
فیدان صراحتا بیان می‌کند که سیاست‌های اسرائیل به قدس، کرانه باختری، سوریه، لبنان و حتی ایران سرایت کرده است. این تحلیل ترکیه نشان می‌دهد که تل‌آویو نه‌تنها مسأله‌ای دوجانبه با فلسطینی‌ها، بلکه عاملی برای بی‌ثباتی کل منطقه است. در این چارچوب، ترکیه خود را در جایگاه بازیگری معرفی می‌کند که می‌خواهد مانع تبدیل اسرائیل به عامل آشوب فراگیر در خاورمیانه شود.
با طرح اینکه «نظام جهانی عاجز از عمل به مسئولیت‌های خود است»، فیدان عملا ناکارآمدی سازمان ملل و قدرت‌های بزرگ را برجسته می‌کند. این موضع‌گیری می‌تواند بخشی از تلاش ترکیه برای هم‌سویی با کشورهای جنوب جهانی و جنبش عدم تعهد تلقی شود تا آنکارا خود را در صف منتقدان ساختار غرب‌محور نشان دهد.
فیدان اشاره می‌کند که اسرائیل خواهان وجود یک دولت قدرتمند در سوریه نیست و همچنین به تنش‌آفرینی با ایران دامن می‌زند. این نکته قابل‌توجه است، زیرا ترکیه با وجود اختلافات استراتژیک با دمشق و تهران، در این موضع‌گیری خود را هم‌سو با آن‌ها نشان داده است. چنین موضعی می‌تواند نشانه تلاش آنکارا برای تقویت سیاست تنش‌زدایی منطقه‌ای باشد، درحالی‌که همچنان به رقابت‌های خود در میادین دیگر ادامه می‌دهد.
این سخنان هم‌زمان حامل پیام داخلی (افزایش مشروعیت دولت اردوغان در میان افکار عمومی ترکیه که به ‌شدت ضداسرائیلی است) و پیام خارجی (رقابت با ایران، قطر و عربستان برای ایفای نقش «حامی اصلی فلسطین») است. ترکیه با چنین مواضعی تلاش دارد پرچمدار دفاع از غزه در سطح جهان اسلام معرفی شود.
به‌طور کلی، سخنان فیدان بیانگر چرخش محسوس سیاست ترکیه از انتقاد کلامی به اقدام عملی علیه اسرائیل است، همراه با ترسیم یک چارچوب منطقه‌ای که تل‌آویو را به‌عنوان عامل اصلی بحران و بی‌ثباتی معرفی می‌کند. این موضع‌گیری اگر در سطح اجرایی نیز دنبال شود، می‌تواند پیامدهایی مهم در روابط ترکیه با آمریکا و ناتو، همچنین در آرایش ژئوپلیتیک خاورمیانه داشته باشد.

نقطه عطف در روابط ترکیه و اسرائیل
در دهه‌های 1990 و اوایل 2000 میلادی، ترکیه و اسرائیل متحدانی نزدیک بودند. همکاری‌های امنیتی، نظامی و اقتصادی گسترده‌ای میان دو طرف برقرار بود، اما از زمان روی کار آمدن رجب طیب اردوغان و تغییر رویکرد سیاست خارجی ترکیه، این روابط به‌ تدریج تضعیف شد. نقطه اوج این تغییر در ماجرای حمله نیروهای اسرائیلی به کاروان دریایی آزادی (ماوی مرمره) در سال 2010 بود که منجر به کشته شدن چند شهروند ترک شد. از آن زمان به بعد، روابط دو کشور وارد مرحله‌ای پرتنش شد و امروز به مرحله دشمنی آشکار رسیده است.
به نوشته نشریه اسرائیلی جروزالم پست، اظهارات بی‌سابقه اردوغان در 30 مارس، زمانی که او علنا از خداوند خواست تا «اسرائیل صهیونیستی را ویران کند» نشانه‌ای است از اینکه درگیری مستقیم نظامی میان ترکیه و اسرائیل اجتناب‌ناپذیر شده است. این موضع‌گیری صریح، چرخشی بنیادین در روابط دو کشور را بازتاب می‌دهد.
ترکیه امروز در مناطق مرزی سوریه و در نزدیکی سرزمین‌های اشغالی حضور نظامی گسترده‌ای دارد. بر اساس گزارش همین نشریه اسرائیلی، آنکارا پس از کودتای حمایت‌شده در دمشق در دسامبر 2024، به قدرت اصلی در سوریه تبدیل شده و حدود 8 هزار کیلومتر مربع از استان ادلب تا رأس‌العین را در کنترل خود دارد؛ مناطقی که به‌ شدت به سرزمین‌های اشغالی نزدیک است. این شرایط به اسرائیل هشدار می‌دهد که یک جبهه جدید و بسیار خطرناک در شمال برایش باز شده است؛ جبهه‌ای که برخلاف محور مقاومت به‌طور سنتی شیعی، این‌بار از سوی یک قدرت سنی - اسلام‌گرا با ظرفیت‌های نظامی و اقتصادی بالا رهبری می‌شود.

تهدید چندلایه اسرائیل برای منطقه
اسرائیل از بدو تأسیس خود در 1948 تاکنون، همواره به‌عنوان یک تهدید بنیادین برای ملت‌های منطقه شناخته شده است. سیاست‌های توسعه‌طلبانه، اشغال سرزمین‌های عربی، سرکوب ملت فلسطین، تجاوز به لبنان، سوریه و حتی اقدامات خرابکارانه علیه ایران، همگی نشان می‌دهد که این رژیم خطری مستمر و واقعی برای امنیت منطقه است.
در سخنان هاکان فیدان نیز تأکید شد که سیاست‌های اسرائیل تنها به غزه محدود نمی‌شود، بلکه به ایران، لبنان و سوریه نیز سرایت کرده است. از این منظر، اسرائیل برای ایران یک خطر مستقیم و موجودیتی محسوب می‌شود. برنامه‌های این رژیم در راستای ناامن‌سازی کشورهای منطقه، جلوگیری از شکل‌گیری دولت‌های قدرتمند و مستقل و تلاش برای ایجاد آشوب دائمی، دقیقا در تضاد با منافع ملی ایران قرار دارد.
از سوی دیگر، اسرائیل با حمایت بی‌قید و شرط آمریکا به سیاست‌های خود ادامه می‌دهد و همین امر موجب شده تا نظام بین‌الملل در برابر جنایت‌های این رژیم سکوت کند. این همان نکته‌ای است که فیدان در سخنان خود مطرح کرد: «نظام جهانی از عمل به مسئولیت‌های خود برای توقف کشتارها عاجز است.» این ناکامی نه‌تنها برای فلسطینی‌ها، بلکه برای کل منطقه پیامدهای خطرناکی دارد.

اختلافات درونی اسرائیل و خطر ماجراجویی بیشتر
اظهارات ایتمار بن‌گویر، وزیر امنیت داخلی رژیم صهیونیستی نیز نشان می‌دهد که در داخل اسرائیل اختلافاتی جدی درباره ادامه جنگ علیه غزه وجود دارد. او هشدار داده که «اگر نتانیاهو در برابر حماس تسلیم شده و جنگ را متوقف کند، این یک فرصت‌سوزی بسیار بزرگ و مصیبتی برای نسل‌های آینده است.»
این موضع‌گیری‌ها نشان می‌دهد که بخشی از ساختار سیاسی اسرائیل به ‌شدت متمایل به ادامه جنگ و کشتار است و حاضر به هیچ‌گونه مصالحه‌ای نیست. چنین رویکردی می‌تواند منطقه را بیش از پیش به سوی جنگ‌های جدید سوق دهد. در واقع، اسرائیل برای بقای خود به جنگ نیاز دارد و این امر آن را به بازیگری دائما تهدیدآفرین تبدیل کرده است.

ابعاد ایدئولوژیک و ژئوپلیتیک درگیری ترکیه و اسرائیل
رقابت ترکیه و اسرائیل تنها جنبه امنیتی ندارد، بلکه ابعاد ایدئولوژیک و ژئوپلیتیک عمیقی نیز در آن نهفته است. ترکیه تحت رهبری اردوغان نوعی اسلام‌گرایی سنی را با ناسیونالیسم ترکی در هم آمیخته و پروژه‌ای موسوم به «قرن ترکیه» را دنبال می‌کند. این پروژه بر احیای نفوذ تاریخی عثمانی در خاورمیانه و شمال آفریقا استوار است.
در سوی مقابل، اسرائیل تحت سلطه جناح راست افراطی به رهبری نتانیاهو و متحدانی چون بن‌گویر و اسموتریچ، پروژه‌ای مبتنی بر توسعه‌طلبی و اشغال کامل فلسطین را پیش می‌برد. این دو جهان‌بینی کاملا متعارض هستند و فضای سازش میان آن‌ها بسیار محدود است.
سوریه، نزدیک‌ترین صحنه این رویارویی است. ترکیه از یک‌سو با نفوذ گسترده در شمال سوریه و اتحاد با دولت جدید دمشق، در حال تحکیم جایگاه خود است. از سوی دیگر، اسرائیل حملات خود را به سوریه تشدید کرده و با حمایت از کردها و دروزی‌ها به‌ دنبال موازنه‌سازی در برابر ترکیه است. این تضاد می‌تواند به رویارویی مستقیم دو کشور 
منجر شود.

اسرائیل به دستگاه‌های امنیتی ترکیه در سوریه حمله کرد و ترکیه هم واکنش تندی ابراز کرد
جدال در شام
اسرائیل عامل اصلی بی‌ثباتی در غرب آسیا
اسرائیل از زمان تأسیس در سال ۱۹۴۸ تا امروز یکی از عوامل اصلی بی‌ثباتی در غرب آسیا بوده است. موجودیت این رژیم بر پایه اشغال سرزمین فلسطین و اخراج مردم بومی شکل گرفته و همین نقطه آغازین، بحران دائمی در منطقه ایجاد کرده است. اشغالگری و سیاست‌های توسعه‌طلبانه اسرائیل، از جنگ‌های اعراب و اسرائیل در دهه‌های ۱۹۵۰ و ۱۹۶۰ گرفته تا حملات اخیر به غزه و لبنان، همواره یکی از موتورهای اصلی تنش و ناامنی بوده است.
در حوزه نظامی، اسرائیل با اتکا به حمایت‌های آمریکا و زرادخانه پیشرفته تسلیحاتی، بارها اقدام به تجاوز مستقیم به کشورهای همسایه کرده است. بمباران مکرر خاک سوریه، ترور فرماندهان و دانشمندان در ایران و لبنان و عملیات‌های برون‌مرزی در کشورهای عربی نشان می‌دهد که تل‌آویو هیچ مرزی برای اقدامات خود قائل نیست. این سیاست تهاجمی عملا فضایی از بی‌اعتمادی و رقابت تسلیحاتی را در منطقه ایجاد کرده و امنیت جمعی کشورهای همسایه را تهدید می‌کند.
در حوزه سیاسی نیز اسرائیل همواره تلاش کرده با ایجاد شکاف میان کشورهای اسلامی، از همگرایی علیه اشغالگری خود جلوگیری کند. نزدیکی برخی دولت‌های عربی به تل‌آویو در چارچوب توافق‌های عادی‌سازی، به تشدید بی‌ثباتی انجامیده، زیرا افکار عمومی در این کشورها آن را خیانت به آرمان فلسطین می‌دانند. همین شکاف میان دولت‌ها و ملت‌ها زمینه‌ساز بی‌اعتمادی و اعتراضات گسترده داخلی شده که ثبات سیاسی خاورمیانه را تحت تأثیر قرار داده است.
اسرائیل علاوه بر این، با استفاده از فشار اقتصادی و محاصره، به‌ویژه در غزه، سیاست «گرسنگی دادن و اخراج تدریجی» را دنبال کرده است. این سیاست نه‌تنها مصداق بارز جنایت علیه بشریت است، بلکه پیام آشکاری به سایر ملت‌های منطقه دارد: تل‌آویو برای تحقق اهداف خود هیچ محدودیتی نمی‌شناسد. چنین روندی به افراط‌گرایی و واکنش‌های خشن دامن می‌زند و چرخه خشونت را پایدار می‌کند.
اما از منظر ترکیه، تهدیدات اسرائیل ابعاد ویژه‌ای دارد. نخست، اسرائیل به‌طور مستقیم در تحولات سوریه نقش‌آفرینی کرده و مانع شکل‌گیری یک دولت قدرتمند در دمشق شده است. ادامه این وضعیت به معنای تداوم ناامنی در مرزهای جنوبی ترکیه خواهد بود. دوم، تل‌آویو روابط نزدیکی با گروه‌های کرد در عراق و سوریه دارد و از آن‌ها به‌عنوان ابزار فشار علیه آنکارا استفاده می‌کند. این موضوع می‌تواند امنیت ملی ترکیه را در مناطق شرقی و جنوب‌ شرقی تهدید کند.
سوم، اسرائیل به شدت در پی گسترش نفوذ در شرق مدیترانه است. همکاری نزدیک تل‌آویو با یونان و قبرس جنوبی در حوزه انرژی، توازن ژئوپلیتیک را علیه ترکیه تغییر داده است. در صورت ادامه این روند، آنکارا ممکن است از پروژه‌های مهم انتقال گاز و نفت در مدیترانه کنار گذاشته شود که هم جنبه اقتصادی و هم بُعد امنیتی دارد.
چهارم، تل‌آویو از تضاد ایران و کشورهای عربی برای تثبیت جایگاه خود استفاده می‌کند، اما در صورت عمیق‌تر شدن تنش‌ها، این بحران می‌تواند ترکیه را نیز درگیر کند. اسرائیل بارها تلاش کرده با تحریک ایران و گروه‌های مقاومت، صحنه درگیری را به سطحی منطقه‌ای بکشاند؛ چنین وضعیتی تهدیدی مستقیم برای ثبات امنیتی ترکیه است که در مجاورت این بحران‌ها قرار دارد.
در نهایت، اسرائیل نه‌تنها برای فلسطین، بلکه برای کل منطقه از جمله ترکیه یک تهدید محسوب می‌شود. سیاست‌های تهاجمی، توسعه‌طلبی ژئوپلیتیک، نفوذ در معادلات انرژی و استفاده ابزاری از گروه‌های قومی، نشان می‌دهد که اگر مهار نشود، در آینده می‌تواند موقعیت ترکیه را به‌عنوان یک قدرت منطقه‌ای به چالش جدی بکشد.

راهکارهای مهار رژیم صهیونیستی 
اسرائیل طی دهه‌های اخیر با سیاست‌های تهاجمی و توسعه‌طلبانه خود عملا به یک عامل دائمی بی‌ثباتی در منطقه تبدیل شده است. جنگ‌های مکرر علیه فلسطینی‌ها، حملات به لبنان و سوریه، تهدید علیه ایران و دخالت در معادلات انرژی شرق مدیترانه نشان می‌دهد که این رژیم برای منافع خود هیچ مرز و قانونی را به رسمیت نمی‌شناسد. 
در چنین شرایطی، کشورهای منطقه از جمله ترکیه، ایران، کشورهای عربی و حتی دولت‌های حاشیه خلیج فارس، برای حفظ امنیت و ثبات منطقه‌ای ناگزیرند راهبردی مشترک و چندلایه برای مهار اسرائیل طراحی کنند.
نخستین گام، همگرایی سیاسی و دیپلماتیک میان کشورهای منطقه است. اسرائیل همواره تلاش کرده میان دولت‌های اسلامی شکاف بیندازد و از اختلافات تاریخی یا مذهبی بهره ببرد تا خود را بازیگر مشروع جلوه دهد. در مقابل، ترکیه، ایران، عربستان و سایر کشورها باید به‌رغم اختلافات، بر سر مسأله فلسطین به یک اجماع حداقلی برسند. این اجماع می‌تواند در قالب ابتکار عمل‌های مشترک در سازمان همکاری اسلامی، اتحادیه عرب و نهادهای منطقه‌ای بازتاب یابد. هرچه پیام واحدتری علیه اشغالگری اسرائیل ارائه شود، فشار سیاسی بر این رژیم افزایش خواهد یافت.
گام دوم، اقدامات اقتصادی و تجاری هماهنگ است. اسرائیل بخش مهمی از قدرت خود را از طریق پیوندهای اقتصادی با منطقه و غرب به دست می‌آورد. قطع یا محدودسازی روابط تجاری، تحریم کالاهای تولیدی این رژیم و جلوگیری از مشارکت آن در پروژه‌های بزرگ انرژی و فناوری می‌تواند هزینه‌های تل‌آویو را به شکل محسوسی افزایش دهد. در این میان، اقدام ترکیه برای تعلیق روابط اقتصادی نمونه‌ای است که اگر توسط دیگر کشورها حمایت و تکمیل شود، به ابزاری مؤثر برای مهار اسرائیل بدل خواهد شد.
سوم، حمایت عملی از ملت فلسطین باید در دستور کار قرار گیرد. کشورهای منطقه نه‌تنها از نظر دیپلماتیک، بلکه از نظر انسانی و بشردوستانه وظیفه دارند به فلسطینی‌ها یاری رسانند. ارسال کمک‌های پزشکی و غذایی، حمایت از بازسازی مناطق تخریب‌ شده در غزه و کرانه باختری و پشتیبانی از نهادهای مدنی فلسطینی می‌تواند در برابر سیاست‌های «زمین سوخته» اسرائیل ایستادگی کند. ترکیه در این زمینه ظرفیت‌های قابل‌توجهی دارد و می‌تواند با هماهنگی سایر کشورها نقش محوری ایفا کند.
چهارم، همکاری امنیتی و دفاعی منطقه‌ای اهمیت دارد. اسرائیل با اتکا به قدرت نظامی خود دیگران را تهدید می‌کند. اگر کشورهای منطقه شبکه‌ای از همکاری‌های اطلاعاتی و دفاعی ایجاد کنند، توان بازدارندگی در برابر تجاوزات اسرائیل افزایش می‌یابد. تبادل اطلاعات امنیتی درباره تحرکات اسرائیل، تقویت دفاع هوایی مشترک و هماهنگی در مرزهای حساس می‌تواند مانع گسترش تجاوزات این رژیم شود.
پنجم، کنترل عرصه رسانه‌ای و افکار عمومی ضروری است. اسرائیل همواره با بهره‌گیری از رسانه‌های غربی تلاش کرده روایت خود را غالب و مقاومت فلسطینیان را تروریسم معرفی کند.  در برابر، کشورهای منطقه باید رسانه‌های خود را برای افشای جنایات اسرائیل و دفاع از حقوق فلسطین به کار گیرند. ایجاد شبکه‌های رسانه‌ای مشترک و تقویت دیپلماسی عمومی می‌تواند مشروعیت اسرائیل را در سطح جهانی زیر سوال ببرد. در نهایت، مهار اسرائیل مستلزم ترکیب فشار سیاسی، اقتصادی، امنیتی و افکار عمومی است. اگر کشورهای منطقه این سیاست‌ها را به ‌صورت هماهنگ و پایدار پیگیری کنند، اسرائیل ناگزیر خواهد شد از سیاست‌های توسعه‌طلبانه خود عقب‌نشینی کند. برای ترکیه، این رویکرد نه‌تنها پاسخی به فشار افکار عمومی داخلی است، بلکه موقعیت آنکارا را به‌عنوان مدافع فلسطین و قدرتی مسئولیت‌پذیر در جهان اسلام تثبیت خواهد کرد.

captcha
شماره‌های پیشین