sobhe-no.ir
2172
یکشنبه، ۰۹ شهریور ۱۴۰۴
5

صبح نو

چرا مدارس دولتی در تربیت دینی دانش‌آموزان کارکرد عمیق ندارند؟

مدرسه ای که نداریم

اواخر دهه شصت که فعالیت مدارس غیردولتی آغاز شد، شاید مردم گمان نمی‌‌کردند این تصمیم تا چه اندازه بر نظام آموزشی کشور تأثیر بگذارد . آن روزها مدارس غیردولتی برای طبقه مرفه جامعه بود و دانش‌آموزان طبقه متوسط و ضعیف در مدارس دولتی سهمیه خط‌کششان را می‌خوردند. چند سالی که گذشت گروه‌های مختلف اجتماعی، نتیجه آموزش طبقاتی را ملموس‌تر احساس کردند و دغدغه جدیدی در زندگی‌هایشان ایجاد شد. آنها به دلیل تفاوت فاحش کیفیت آموزش بر سر دو راهی میان مدرسه دولتی و غیرانتفاعی قرار گرفتند و ترجیح می‌دادند اگر بتوانند فرزندان‌شان را به مدارس غیردولتی بفرستند، اما حالا آن روزها هم تمام شده است؛ روزهایی که تفاوت مدرسه‌های دولتی و غیردولتی فقط در «کیفیت آموزش» بود.  
 مرحله‌ای جدید از شکاف  
چند سالی است که والدین اگر بخواهند فرزندشان در فضایی مذهبی و در محیطی که «پرورش» هم به اندازه‌ «آموزش» اهمیت دارد تحصیل کند، دیگر نمی‌توانند به مدارس دولتی دل ببندند؛ اگر بخواهند معلمانی که خودشان به ارزش‌های دینی و اعتقادی باورمند هستند سر کلاس‌ها حاضر شوند، نباید سراغ یک مدرسه دولتی بروند. این شرایط جدید باعث شده است که امروزه، انتخاب «مدرسه‌ای با ساختار فرهنگی و مذهبی» به معنای انتخاب مدرسه‌ای غیرانتفاعی با شهریه‌های سنگین شده است؛ شهریه‌هایی که گاه به چند 10 میلیون تومان در سال می‌رسد. 
 
باز هم معلمان بی‌انگیزه در مدارس دولتی 
وقتی با والدینی که فرزندانشان را به مدارس دولتی می‌فرستند گفت‌وگو می‌کنیم، اغلب یک جمله را تکرار می‌کنند: «عملکرد مدرسه فقط در حد رفع تکلیف است.» در این مدارس، به‌ویژه در سال‌های اخیر، تمرکز اصلی بر گذراندن برنامه درسی رسمی است و از فعالیت‌های پرورشی و دینی چیزی جز نامی در بخشنامه‌ها باقی نمانده است. 
زنگ قرآن، نماز جماعت، مراسم مذهبی و حتی فعالیت‌های تربیتی و فرهنگی که زمانی بخشی از هویت مدارس دولتی به حساب می‌آمدند، کم‌فروغ شده‌اند و جلوه تشریفاتی‌ دارند. گلایه خانواده‌های دغدغه‌مند نشان از آن دارد که بسیاری از معلمان نیز انگیزه‌ای برای پرداختن جدی به امور پرورشی ندارند. 
حقوق پایین، تراکم بالای دانش‌آموزان و فشار برنامه درسی، آن‌ها را بیش از هر چیز به سمت گذران روزمرگی سوق داده است. تبعات این روزمرگی که زمانی در کیفیت یادگیری دروس مختلف بروز و ظهور داشت، امروزه به دامنه مبانی اخلاقی و اعتقادی نسل جدید کشیده شده است. 
 
پرورش، فقط در حد رفع تکلیف! 
در گفت‌وگو با چند مادر و پدر که فرزندانشان را در مدارس مختلف ثبت‌نام کرده‌اند، طیفی از نگرانی‌ها دیده می‌شود. یک مادر می‌گوید: «شخصا خیلی مذهبی نیستم، اما بالاخره دوست دارم فرزندم برخی موضوعات اعتقادی را نه برای نمره و درس، بلکه برای زندگی‌اش یاد بگیرد، اما این موضوعات در مدرسه‌های دولتی تا حد زیادی رها شده و محیط آموزشی به شدت با حاشیه‌های غیراخلاقی و ناامن درگیر است. ما هم مجبور شدیم کودکمان را به مدرسه غیردولتی بفرستیم، با اینکه هزینه‌اش برایمان خیلی سنگین است و اصلا نمی‌دانم تا چه پایه‌ای بتوانیم این شرایط را ادامه دهیم.» 
پدر یک نوجوان محصل می‌گوید: «این روزها نوجوان‌ها با خطرات اجتماعی زیادی مواجه هستند که به مدرسه‌ها هم کشیده می‌شوند؛ اما معلم‌های مدرسه دولتی پسرم برنامه و شیوه خاصی در زمینه پرورش دانش‌آموزان به‌ویژه در مسائل اعتقادی و اخلاقی ندارند. همه ‌چیز صرفا برای رفع تکلیف است! ما هم هرچقدر در خانه سعی کنیم نمی‌توانیم خلأ فضای آموزشی را پر کنیم. چاره دیگری هم نداریم، چون از پس شهریه مدارس غیرانتفاعی برنمی‌آییم. بالاخره حرف یک سال و دو سال نیست!» 
پدر دانش‌آموز دیگری می‌گوید: «فکر می‌کردم هرگز فرزندم را به مدرسه غیردولتی نخواهم فرستاد، اما امروز شرایط مدارس دولتی به گونه‌ای است که به‌عنوان والد، احساس می‌کنم فرزندم نه فقط به لحاظ تحصیلی، بلکه از نظر تربیتی و اعتقادی نیز آموزش نخواهد دید.» روایت‌های این‌چنینی که تعدادشان کم نیست نشان از چالشی ساختاری در نظام آموزشی دارد.

تربیت دینی، کالایی لوکس برای طبقه‌ای خاص! 
در طرف دیگر ماجرا، مدارس غیردولتی به‌ویژه آن دسته که خود را «مذهبی» معرفی می‌کنند، این خلأ را تا حدی پر کرده‌اند. آن‌ها معلمان انتخاب‌شده دارند و برنامه‌های ویژه و منظم فرهنگی و تربیتی برگزار می‌کنند. این وضعیت باعث شده خانواده‌هایی که دغدغه پرورش فرزندانشان در یک محیط فرهنگی و دیندارانه را دارند، احساس کنند چاره‌ای جز روی آوردن به مدارس غیردولتی ندارند. 
اما تحصیل در این مدارس بهایی گزاف دارد؛ شهریه‌هایی که از توان بسیاری از خانواده‌ها خارج است و فقط طبقه خاصی از پس آن برمی‌آیند! خانواده‌ای که دو فرزند مدرسه‌ای داشته باشد برای ثبت‌نام آنها در مدرسه غیرانتفاعی مذهبی در یکی از مناطق شمال تهران باید هزینه زیادی پرداخت کنند. ناگفته نماند چنین مدارسی در کنار شهریه، فهرست بلندبالایی از هزینه‌های دیگر دارند. اگر به تمام این‌ها، هزینه سرویس مدرسه را هم اضافه کنیم، در نهایت قیمت تمام شده یک سال تحصیلی در یک محیط آموزشی که به دین اهمیت می‌دهد، بیشتر می شود. هزینه‌ای که بدون در نظر گرفتن تورم، پایه به پایه افزایش پیدا می‌کند. 
برای خانواده‌های کم‌درآمد، چنین انتخابی غیرممکن است. فرزندان این خانواده‌ها ناچار در مدارسی باقی می‌مانند که نه کیفیت آموزشی بالایی دارد و نه پرورش دینی جدی. 
چنین شکافی در نهایت به بازتولید نابرابری اجتماعی می‌انجامد، چراکه فضای آموزشی دیندارانه و تربیت با استانداردهای مذهبی نیز به یک فرصت طبقاتی بدل می‌شود. این یعنی تربیت دینی عملا به «کالای لوکسی» تبدیل شده که تنها خانواده‌های طبقه متوسط رو به بالا می‌توانند آن را خریداری کنند. همان‌طور که آموزشِ باکیفیت تنها در مدارس غیردولتی یافت می‌شود، اکنون محیط مذهبی هم تنها در مدارس پولی قابل دسترسی است. 
این شرایط در حالی است که در حاکمیت «جمهوری اسلامی» یکی از اهداف اصلی نظام آموزشی، «پرورش دینی» معرفی شده و روشن است که دسترسی به محیط آموزشی با مؤلفه‌های دیندارانه نباید امتیازی خاص باشد؛ بلکه باید به‌عنوان یک حق عمومی در دسترس گروه‌های مختلف اجتماعی و اقتصادی قرار بگیرد. نگاهی به شرایط مدارس نشان می‌دهد روند جاری در نظام آموزشی برخلاف این است. تربیت دینی و پرورش اعتقادی همان مسیری را طی می‌کند که پیش‌تر از این، کیفیت آموزشی آن را پیموده بود؛ مسیر تبدیل شدن یک «حق عمومی» به یک «کالای خصوصی» از این جهت لازم است که مدارس دولتی در این زمینه ارتقا پیدا کنند.

دین‌داری نسل آینده، زیر تیغ «سرمایه‌داری» 
ماجرای امروز مدارس ایران فراتر از اختلاف در کیفیت آموزشی است. اکنون خانواده‌های مرفه می‌توانند برای فرزندانشان محیط مذهبی فراهم کنند، اما خانواده‌های کم‌درآمد ناچارند به مدارس دولتی‌ بسنده کنند که در پرورش دینی عمیق نیستند. سیاست‌گذاران آموزشی در ایران با واقعیتی مواجه‌اند که نمی‌توان آن را نادیده گرفت. اگر قرار است آنها به مسئولیت‌های اولیه خود در نظام جمهوری اسلامی وفادار بمانند، باید پرورش دینی را در مدارس دولتی بازتعریف کنند. این بازتعریف نیازمند اصلاح ساختارها و بهبود امکانات است. باید نگاهی جدید، جذب‌کننده و جامعه نسبت به موضوع «پرورش» ایجاد شود و همچنین اهمیت تربیت معلمانی باورمند به ارزش‌های دینی و اصول اعتقادی در اولویت قرار بگیرد. روشن است تا زمانی که مدارس دولتی صرفا ماشین‌های آموزش دروس رسمی و نمره‌دهی به امتحانات متوسط باشند، خانواده‌ها ناچارند برای ارزش‌های تربیتی، دینی و پرورشی به بازار مدارس غیردولتی پناه ببرند. این وضعیت نه‌تنها عدالت آموزشی را تهدید می‌کند، بلکه عدالت دینی را نیز زیر سوال می‌برد.

captcha
شماره‌های پیشین