رژیم صهیونیستی؛ از ادعای دفاع مشروع تا واقعیت تروریسم دولتی
تلآویو همواره تلاش کرده اقدامات نظامی خود را با شعار «دفاع مشروع» توجیه کند، اما واقعیت این است که حمله به مقامات یک دولت مستقل، بدون اعلام جنگ رسمی و خارج از چارچوبهای حقوقی، مصداق بارز تروریسم دولتی است. این رفتار نشان میدهد اسرائیل از هنجارهای بینالمللی صرفا بهعنوان پوشش تبلیغاتی استفاده کرده و عملا قواعد حقوق بینالملل را زیر پا میگذارد.
سکوت غرب
آنچه در این میان بیش از خود عملیات اهمیت دارد، سکوت غرب و نهادهای بینالمللی است. آمریکا و متحدانش که در مواجهه با کوچکترین تحرکات دیگر کشورها قطعنامه و بیانیه صادر میکنند، در برابر ترور آشکار مقامات یمنی سکوت اختیار کردهاند. شورای امنیت سازمان ملل نیز واکنش قاطعی نشان نداده و این بیعملی، مشروعیتزدایی مضاعفی از نظام بینالملل به همراه داشته است.
گرهگاه مقاومت و کابوس تلآویو
ناکامیهای پیاپی اسرائیل در دستیابی به اهداف اطلاعاتی و نظامی در یمن، نشان داده که این کشور به یکی از «نقاط کور» دستگاههای اطلاعاتی تلآویو تبدیل شده است.
رژیم صهیونیستی که تصور میکرد با ترور رهبران مقاومت میتواند ساختار انصارالله را تضعیف کند، حالا با شکستهای متوالی نهتنها ناکارآمدی خود را به نمایش گذاشته، بلکه به نقض آشکار قوانین بینالمللی نیز
متهم شده است.
ترور مقامات رسمی یک کشور مستقل، سندی دیگر بر تروریستی بودن رژیم صهیونیستی است، اما خطرناکتر از خود عملیات، سکوت غرب و نهادهای بینالمللی در برابر این جنایت آشکار است. این سکوت، هم معیارهای دوگانه غرب در قبال حقوق بشر را عریانتر میسازد و هم مشروعیت سازمانهای بینالمللی را بیش از پیش زیر سوال میبرد. یمن امروز به نمادی از مقاومت در برابر تجاوزگری تبدیل شده است و جنایات رژیم صهیونیستی در این کشور، دیر یا زود به بهای سنگینی برای تلآویو و حامیانش تمام خواهد شد.
پیامدهای سیاسی و اجتماعی ترور مقامات یمنی
ترور مقامات دولت قانونی یمن صرفا یک اقدام نظامی نبود؛ بلکه پیامدهای سیاسی و اجتماعی عمیقی برای منطقه به همراه خواهد داشت. نخست، این حادثه انسجام داخلی یمن را تقویت کرده است. بسیاری از جریانهای سیاسی و اجتماعی که پیشتر اختلافاتی داشتند، اکنون این حمله را بهعنوان تجاوز مستقیم به حاکمیت ملی خود تفسیر کرده و بر ضرورت همگرایی ملی تأکید کردهاند. به بیان دیگر، ترور مقامات نهتنها شکافهای داخلی را پر نکرد، بلکه روند همبستگی ملی در یمن را تقویت کرد.
ناکامی اسرائیل در مهندسی افکار عمومی
یکی از اهداف اسرائیل در چنین اقداماتی، تأثیرگذاری روانی و ایجاد ترس در میان جامعه یمنی و جبهه مقاومت است. بااینحال، واکنش افکار عمومی یمن دقیقا برعکس بود. رسانههای محلی و شخصیتهای سیاسی، این ترور را «نشانه استیصال دشمن» توصیف کردند.
مسئولیتگریزی غرب و بحران اعتماد بینالمللی
سکوت غرب در برابر این جنایت، تنها به نفع اسرائیل نیست، بلکه بهطور مستقیم به بحران مشروعیت نظام بینالملل دامن میزند. وقتی آمریکا و اروپا در برابر نقض آشکار حقوق بینالملل سکوت میکنند، دیگر چگونه میتوانند از «نظم جهانی مبتنی بر قواعد» سخن بگویند؟ این تناقض آشکار، اعتماد بسیاری از ملتها به نهادهای بینالمللی را فرسوده کرده و زمینهساز بیاعتنایی به قطعنامهها و مقررات سازمان ملل خواهد شد.
جایگاه یمن در معادلات ژئوپلیتیکی جدید
یمن با موقعیت راهبردی در مجاورت بابالمندب و دریای سرخ، به گرهگاهی ژئوپلیتیکی تبدیل شده است. تسلط یا تأثیرگذاری بر این منطقه میتواند مسیر تجارت جهانی و معادلات انرژی را تحت تأثیر قرار دهد. از همین رو، حمله به مقامات یمنی تنها در چارچوب یک اقدام نظامی دیده نمیشود، بلکه بخشی از تلاش برای تغییر موازنه ژئوپلیتیکی در منطقه است. اسرائیل میکوشد از این طریق بر مسیرهای دریایی مسلط شود و جبهه مقاومت را در نقاط حساس تحت فشار قرار دهد.
پیام روشن برای جهان اسلام
ترور مقامات یمنی یک پیام آشکار برای ملتهای منطقه دارد: مقاومت هزینه دارد، اما انفعال هزینهای به مراتب سنگینتر خواهد داشت. اسرائیل و حامیانش نشان دادهاند که در صورت عدم مقاومت، آمادهاند حتی دولتهای رسمی و مشروع را نیز هدف قرار دهند. بنابراین، این حادثه بار دیگر ضرورت اتحاد جبهه مقاومت و همپیمانی کشورهای منطقه در برابر تجاوزگری را برجسته کرده است.
ضرورت اقدام دیپلماتیک و حقوقی
در کنار پاسخهای میدانی، نیاز به پیگیری حقوقی و دیپلماتیک چنین جنایاتی بیش از پیش احساس میشود. سکوت در برابر ترور مقامات دولتی میتواند این روند را عادیسازی کند.
ایران، یمن و سایر کشورهای محور مقاومت میتوانند با بهرهگیری از ظرفیتهای حقوق بینالملل، پروندههای قضایی علیه رژیم صهیونیستی را در مجامع جهانی مطرح کنند.
حتی اگر این مسیر به صدور احکام عملی منجر نشود، دستکم افکار عمومی جهانی نسبت به ماهیت تروریستی اسرائیل آگاهتر خواهد شد.
ترور مقامات یمن نه یک پیروزی اطلاعاتی یا نظامی، بلکه نشانهای از بحران راهبردی اسرائیل در منطقه است. این اقدام به جای آنکه دستاوردی برای تلآویو داشته باشد، به تقویت انسجام داخلی یمن، افزایش مشروعیت مقاومت و تشدید بحران مشروعیت غرب و نهادهای بینالمللی انجامیده است. در نهایت، این ترور بیش از آنکه اسرائیل را قدرتمندتر نشان دهد، چهره واقعی آن بهعنوان یک رژیم تروریستی را آشکارتر ساخته است.