sobhe-no.ir
2174
چهارشنبه، ۱۲ شهریور ۱۴۰۴
5

ماجراهای ب.ز

فروش یک میلیون عروسک عجیب در ایران؛

لبوبو؛ یک ترند تُهی دیگر!

صبح نو

فروش یک میلیون عروسک عجیب در ایران؛

لبوبو؛ یک ترند تُهی دیگر!

در دنیای امروز، آنچه در فضای مجازی ترند می شود صرفا یک مد جدید نیست؛ آیینه‌ای از روان جمعی، نیازهای پنهان و گاهی حتی یک فریب‌ مدرن‌ است. پدیده‌ی اخیر عروسک لبوبو نمونه‌ای از این جریان است که نشان می‌دهد چطور یک شیء ساده تهی از هرگونه هویت فرهنگی، به یک نماد محبوب تبدیل شود. پدیده‌ای که حالا پا به ایران نیز گذاشته و توجه گروهی از کودکان، نوجوانان و حتی جوانان را به خود جلب کرده است. ویدیوهای زیادی از نسل زدی ایرانی در روزهای اخیر منتشر شده که بسته لبوبویشان را با هیجان فراوان باز می‌کنند به امید آن که رنگ خاص آن نصیبشان شده باشد. آخرین آمار می‌گوید یک میلیون از این عروسک در کشورمان فروخته شده و گردش مالی آن به ۷۰۰ میلیارد تومان رسیده است. اما آیا این محبوبیت‌ها واقعی‌اند؟
عروسک زشت اما محبوب 
این روزها علاوه بر شهرهای مختلف دنیا، در خیابان‌های تهران، در مترو، در صفحه مجازی اینفلوئنسرها و حتی روی کیف‌های نوجوانان نسل زدی، عروسکی عجیب دیده می‌شود؛ با چهره‌ای نسبتا ترسناک و دندان‌هایی بیرون‌زده که اسمش «لبوبو» است،  
لبوبو، کاراکتری پشمالو با دندان‌های تیز و چشمانی درشت، ساخته‌ یک هنرمند هنگ‌کنگی به نام «کاسینگ لانگ» است که از سال ۲۰۱۶ توسط برند چینی «پاپ‌مارت» تولید می‌شود.
 این عروسک ابتدا بخشی از مجموعه‌ داستانی «The Monsters» بود، اما خیلی زود به دنیای واقعی قدم گذاشت و به یکی از محبوب‌ترین اکسسوری‌های نسل زد و حتی جوانان تبدیل شد. 
عرضه‌ محدود این عروسک یکی از دلایلی بود که مورد توجه خریداران قرار گرفت. طبقه فروشگاه‌ها خیلی زود از لبوبو خالی می‌شدند و این موضوع مشتریان را برای خرید این عروسک نه چندان جذاب حریص می‌کرد. علاوه بر این لبوبو در چند رنگ عرضه شده بود اما خریدار خبری از رنگ عروسکش ندارد؛ همین موضوع کنجکاوی آنها را برمی‌انگیخت به ویژه آن که در میان رنگ‌هاف یک رنگ به عنوان مدل کمیاب معرفی شده بود که به طرفداران لبوبو حس شکار را  القا می‌کرد. 
اما از همه اینها مهم‌تر، حمایت سلبریتی‌های مختلف جهانی بود؛ به ویژه زنان اینفلوئنسر که لبوبو را به کیف‌های لوکس خود آویختند و آن را به نمادی از زندگی لوکس و ترندی تبدیل کردند. این حمایت باعث حضور پررنگ عروسک زشت و پشمالو در شبکه‌های اجتماعی شد به طوری که #labubu فقط در اینستاگرام میلیون‌ها بار منتشر شده است. فروش جهانی لبوبو در چند ماه اخیر ۷۰ برابر رشد داشته و این محصول به موتور اصلی درآمد برند پاپ مارت بدل شده و درآمد این شرکت را از ۱۱۶ میلیون دلار در ۲۰۲۰ به حدود ۱.۹ میلیارد دلار در ۲۰۲۵ رسانده است. 

لبوبو اولین نیست، آخرین هم نخواهد بود 
در سال‌های اخیر که شبکه‌های اجتماعی نقش پررنگی در ایجاد سلیقه مردم داشته و موج خرید یک محصول خاص را ایجاد کرده‌اند، نمونه‌های دیگری شبیه به لبوبو به چشم می‌خورد. 
دمپایی «کراکس» مثال دیگری از محصولی متوسط و حتی ضعیف از نظر زیبایی است که با ترند شدن در فضای مجازی به جایگاه یکی از پرفروش‌ترین‌های چند سال اخیر دست پیدا کرد. این محصول که جنسی شبیه به فوم و ابعادی بزرگ‌تر از کفش‌ها و دمپایی‌های معمول دارد از لحاظ زیبایی تقریبا خالی از ادعاست. اما با این حال بعد از اینکه اینفلوئنسرها آن را معرفی کردند و در شبکه‌های اجتماعی پربازدید شد خیلی زود توجه عموم را جلب کرد.   کراکس بدون آن که طراحی خاصی داشته باشد با حمایت سلبریتی‌هایی مانند جاستین بیبر که آن را در استایل‌های روزمره‌شان استفاده کردند و البته  با بازاریابی هوشمندانه به ترند دیگری در دهه اخیر تبدیل شد. حتی در ایران! ایرانی‌ها که با دیدن این محصول بیش از هر چیز، به یاد دمپایی‌های قدیمی متعلق به سی یا چهل سال پیش در سرویس‌های بهداشتی می‌افتند امروز نه تنها با کراکس غریبه نیستند بلکه ممکن است در جاکفشی خانه‌شان یک جفت از آن را داشته باشند؛ شاید حتی بدون آن که بدانند کراکس‌پوش شده‌اند. نه لبوبو یک عروسک زیباست و نه کراکس یک دمپایی شیک؛ اما هر دو محبوب‌اند. آنها صرفا یک محصول نیستند بلکه آینه‌ای از انسان مصرف گرای امروزند؛ انسانی با وابستگی به شبکه‌های اجتماعی و تاثیرپذیری خواسته و ناخواسته از آنها، از ترس جا ماندن تن به خرید محصولاتی می‌دهد که شاید واقعاً به آنها نیازی ندارد یا اگر در حالت عادی آنها را در طبقات یک فروشگاه ببیند حتی به سمت‌شان نمی‌رود. این دو محصول، هر دو نمادهایی از عصر جدید و تاثیر خارق‌العاده شبکه‌های مجازی بر سبک زندگی جوامع مختلف هستند؛ نمادهای عصری که در آن ظاهر، هویت و ترس از طرد شدن، تصمیم‌های گروه قابل توجهی از جامعه را شکل می‌دهند.   در جهان امروز لبوبو و کراکس، شاید همان لباس نامرئی پادشاه باشند؛ تهی از ارزش، هنر و زیبایی. اما خیاط‌ها که همان طراحان و فروشندگان لبوبو و کراکس و امثال آن هستند، محصول خود را نشانه هویت و هوشمندی معرفی می‌کنند. انسان امروز هم، یا همان پادشاه است که به خرید این محصولات تن می‌دهد یا همان مردمی که از ترس قضاوت شدن و برچسب حماقت خوردن، باور می‌کند آن محصول را می‌بیند . در این بازار گرم لبوبوها و کراکس‌ها صدای آن کودک اما شنیده نمی‌شود که یادمان بیندازد خبری از زیبایی نیست.

captcha
شماره‌های پیشین