رئیسجمهور آمریکا پس از دیدار روزهای اخیر مسئولان ارشد چین، روسیه و هند در نشست شانگهای، با انتشار پیامی در شبکههای اجتماعی به این گفتگوها واکنش نشان داد و با انتشار عکسی مشترک از سران روسیه، چین و هند در شبکه اجتماعی، نوشت که «به نظر میرسد هند و روسیه را به چین تاریک باختهایم.» اظهاراتی که نشاندهنده نگرانی او از تشکیل یک بلوک قدرتمند در شرق است که میتواند توازن قوا را به ضرر منافع آمریکا تغییر دهد..
چین و تثبیت نقش رهبری بلوک غیر غربی
دیدار سران چین، روسیه و هند در یک قالب یک رخداد غیرغربی یعنی اجلاس سازمان همکاری شانگهای، بیانگر تقویت قدرتهای شرقی در برابر غرب است و همگرایی بین مسکو، پکن و دهلینو، اهرم مذاکره آنها در مقابل آمریکا و اروپا را تقویت خواهد کرد. بطور مثال، هند میتواند از این رابطه برای متعادل کردن روابط خود با آمریکا و دریافت امتیازات بیشتر استفاده کند، همچنانکه هند از تحریم نفتی آمریکا علیه روسیه پیروی نکرد و گفت حاضر نیست بخاطر منافع آمریکا خرید نفت خود را از روسیه قطع کند. از طرفی روسیه نیز نشان داد که علیرغم تحریمهای غرب، در عرصه جهانی منزوی نیست و میتواند به شرکای قدرتمند دیگری متکی باشد. چین نیز در این نمایش توانست نقش رهبری خود در بلوک غیرغربی را تثبیت کند.
از سویی دیگر قدرتنمایی هند و روسیه و چین در سازمان همکاری شانگهای نیز خود پیام مضاعفی برای غرب، بویژه امریکا دارد. یک سازمان بینالمللی با هدف تقویت همکاریهای امنیتی، اقتصادی و فرهنگی بین کشورهای عضو است. حضور چین، روسیه و هند به عنوان قدرتهای بزرگ منطقه در این نشست و گفتگوهایشان، نشاندهنده تلاش این کشورها برای ایجاد یک نظم جهانی چندقطبی و کاهش وابستگی به غرب است و این واکنش ترامپ را میتوان اعترافی به نقش آفرینی و تاثیر اجلاس شانگهای دانست. این اظهارات ترامپ اذعان به میزان تغییر بزرگی است که اجلاس شانگهای در نقشه موازنههای جدید بینالمللی ایجاد کرده است. این مهم در سخنرانی «شی جینپینگ» رئیس جمهوری چین در افتتاحیه اجلاس در قالب ابتکار «حکمرانی جهانی» نیز بازتاب یافته بود و اعلام حمایت گسترده کشورها از روسیه و پاکستان تا ونزوئلا و بلاروس از این ایده نشان داد که جهان دیگر تسلط یک قدرت را برنمیتابد و به دنبال سیستم حکمرانی متفاوتی از نظام تکقطبی است.
چین همچنین با مانور قدرتی که در مراسم رژه پیروزی از خود نشان داد و صحنهای که از تسلیحات پیشرفته، کلاهکهای هستهای و فناوریهای نوین جنگی و موشکهای قارهپیمای خود در مقابل دیدگان دنیا به نمایش گذاشت، پیام مهمی بخصوص به آمریکا مخابره کرد که نه فقط به لحاظ اقتصادی، بلکه در عرصه نظامی نیز آماده به چالش کشیدن این رقیب دیرینه است.
اما آنچه اجلاس اخیر این سازمان را از موارد پیشین متمایز میکند، این است که برای نخستینبار این اجلاس با حضور ۲۰ نفر از رهبران کشورهای عضو (اصلی و ناظر) و مقامهای ارشد سازمانهای بینالمللی برگزار شد و بزرگترین نشست تاریخ این سازمان را رقم زد و چنانکه اشاره شد حضور همزمان قدرتهای بزرگی که آمریکا یا با تحریم، یا اعمال تعرفههای سنگین به جنگ غیرنظامی با آنها رفته است، بر اهمیت این اجلاس افزود.
***نقش تعیین کننده هند در ترازوی قدرت
در این میان چرخش هند به سمت شرق که پیش از این یک قدرت متعادلکننده بود و کاملا در یک بلوک قرار نمیگرفت، میتواند نقشی تعیین کننده در ترازوی قدرت به نفع شرق داشته باشد. همچنانکه مودی نخست وزیر هند تصمیم گرفته بدلیل تعرفههای 50 درصدی اعمال شده از سوی آمریکا بر دهلینو، در نشست مجمع عمومی سازمان ملل شرکت نکند.
شکاف در غرب
اظهارات ترامپ درباره روابط هند و روسیه و چین نشاندهنده یک دیدگاه تقابلجویانه است که میتواند به انزوای بیشتر آمریکا منجر شود و همکاری درون غرب را نیز تحت تأثیر قرار دهد. امروز غرب یکپارچه نیست و یکی از بزرگترین ضعفهای آن در حال حاضر، عدم اجماع داخلی و شکافهای سیاسی است و دیپلماسی اجبار ترامپ دامن متحدان آمریکا را نیز گرفته است.
بنابراین، اظهارات ترامپ بیشتر یک هشدار و بازتابی از اضطراب غرب در مورد این تغییر نظم جهانی است این رویداد نشان میدهد که رقابت استراتژیک بین بلوکها تشدید شده و کشورهایی مانند هند به بازیگری کلیدی تبدیل خواهند شد که موازنه قدرت را تعیین میکنند.
تغییر توازن قوا
سه کشور هند، روسیه و چین مجموعا بخش عظیمی از جمعیت، تولید ناخالص داخلی و منابع نظامی جهان را در اختیار دارند. همکاری نزدیکتر آنها میتواند توازن قوای جهانی را به سمت یک جهان چندقطبیتر متمایل کند که در آن قدرت صرفا در دست یک یا دو کشور نیست.
از سویی دیگر چین و روسیه مدلهای حکومتی متفاوتی از دموکراسیهای غربی دارند. تقویت این بلوک میتواند به ترویج و مشروعیتبخشی به این مدلها در کشورهای دیگر منجر شود و مفهوم «لیبرال دموکراسی» به عنوان تنها راه حل حکمرانی را به چالش بکشد.
از بعد اقتصادی نیز با همگرایی این سه کشور احتمال شکلگیری کریدورهای جدید، مانند کریدورهای حملونقل شمال-جنوب که روسیه و هند نیز در آن نقش دارند، وجود دارد میتواند شبکههای تجاری جدیدی را ایجاد کند که غرب را منزویتر خواهد کرد. از سوی دیگر وابستگی به دلار نیز کاهش می یابد و این همگراییها منجر به تقویت ارزهای ملی و سیستمهای پرداخت جایگزین خواهد شد که به مرور زمان میتواند قدرت اقتصادی آمریکا را تضعیف کند. همچنین همکاری اقتصادی بین این سه کشور با جمعیت عظیمشان، بازارهای داخلی بزرگی را برای محصولات و خدمات یکدیگر فراهم میکند و آنها را در برابر فشارهای اقتصادی خارجی مقاومتر میسازد.
از لحاظ نظامی و امنیتی نیز نزدیکی این سه کشور میتواند در اقیانوس هند و آرام، آسیای مرکزی و حتی خاورمیانه، چالشهایی را برای منافع امنیتی آمریکا و متحدانش ایجاد کند و به یک بلوک امنیتی در برابر ناتو تبدیل شوند.
بنابراین نزدیکی روسیه (که از نظر نظامی قدرتمند است) و هند (که یک قدرت اقتصادی رو به رشد است) به چین، میتواند یک بلوک جدید تشکیل دهد که مقابله با آن بسیار دشوار خواهد بود و آرزوی ترامپ مبنی بر «اول آمریکا» را به چالش خواهد کشید و توان چانهزنی آمریکا برای تحمیل دیدگاهها و منافع خود به سایر کشورها را کاهش خواهد داد.