sobhe-no.ir
2178
سه شنبه، ۱۸ شهریور ۱۴۰۴
3

صبح نو

چرا رمضان زاده به قالیباف حمله کرد؟

حیات چپ افراطی در تخریب است

اظهارات اخیر عبدالله رمضان‌زاده، سخنگوی دولت اصلاحات علیه محمدباقر قالیباف بار دیگر ماهیت جریان رادیکال اصلاحات را آشکار کرد؛ جریانی که همواره در مقام مدعی ظاهر می‌شود، درحالی‌که کارنامه مدیریتی آن‌ها آکنده از ناکارآمدی و خسارت‌های گسترده است. اصلاح‌طلبان رادیکال در تمام دو دهه گذشته نه‌تنها نتوانستند دستاورد ملموسی برای مردم به‌جا بگذارند، بلکه با شعارهای توخالی، کشور را در معرض بحران‌های اقتصادی و اجتماعی قرار دادند. نگاهی به دولت اول اصلاحات نشان می‌دهد که وعده توسعه سیاسی و آزادی‌های اجتماعی، در عمل جز حاکم کردن رادیکالیسم نتیجه‌ای به‌ دنبال نداشت.  بروز حوادث تلخی مانند ماجرای کوی دانشگاه، بی‌اعتمادی عمومی به عملکرد دولت اصلاحات را افزایش داد.
اما اوج ناکارآمدی اصلاح‌طلبان در دولت حسن روحانی بروز یافت. این دولت که با حمایت تمام‌قد اصلاح‌طلبان روی کار آمد، اقتصاد کشور را به‌طور کامل شرطی به مذاکرات هسته‌ای و توافق با غرب گره زد. وعده‌های انتخاباتی روحانی از جمله «چرخیدن هم‌زمان سانتریفیوژها و زندگی مردم» به ‌سرعت رنگ باخت و به جای رونق اقتصادی، شاهد تورم افسارگسیخته، رکود تولید و گسترش بیکاری بودیم.
در حوزه مسکن، دولت روحانی با بی‌توجهی به نیاز انباشته جامعه، عملا پروژه‌های مسکن مهر را متوقف کرد و به جای آن طرح‌هایی روی کاغذ طراحی شد که هیچ‌گاه به مرحله اجرا نرسید. نتیجه این سیاست‌ها افزایش شدید قیمت مسکن و اجاره‌بها بود که امروز بخش قابل‌توجهی از جامعه را با مشکل جدی مواجه کرده است. در حوزه معیشت نیز با سوءمدیریت گسترده و حذف ذخایر ارزی کشور، سفره مردم روزبه‌روز کوچک‌تر شد.
اصلاح‌طلبان نه‌تنها در مدیریت اقتصادی ناکام بودند، بلکه در عرصه سیاست خارجی نیز هزینه‌های سنگینی بر کشور تحمیل کردند. آن‌ها با توهم «گشایش از مسیر غرب» بخش مهمی از ظرفیت‌های داخلی و منطقه‌ای را نادیده گرفتند و فرصت‌های بزرگ همکاری با شرق و همسایگان را از دست دادند. سیاست «گفت‌وگوی تمدن‌ها» در عمل چیزی جز عقب‌نشینی در برابر زیاده‌خواهی غرب نبود.
از سوی دیگر، اصلاح‌طلبان در مدیریت فرهنگی و اجتماعی هم کارنامه قابل دفاعی ندارند. افزایش بی‌اعتمادی نسل جوان، رواج شکاف‌های اجتماعی و رشد آسیب‌های فرهنگی بخشی از میراث آن‌هاست. اکنون این جریان که در دو دهه گذشته امتحان خود را پس داده، به جای پاسخگویی به عملکرد ضعیف خود، با حمله به قالیباف و مجلس انقلابی تلاش می‌کند افکار عمومی را از کارنامه خود منحرف کند.
یکی از بزرگ‌ترین خطاهای راهبردی اصلاح‌طلبان، اعتماد یک‌جانبه به غرب و رها کردن ظرفیت‌های داخلی بود. دولت روحانی که با حمایت اصلاح‌طلبان روی کار آمد، تمامی تخم‌مرغ‌های سیاست خارجی خود را در سبد برجام گذاشت. آنان با تبلیغات گسترده، توافق هسته‌ای را «فتح‌الفتوح» و «کلید حل همه مشکلات» معرفی کردند، اما در عمل، اعتماد به غرب چیزی جز خسارت و اتلاف وقت برای کشور 
نداشت.
 اصلاح‌طلبان با ساده‌انگاری، تصور می‌کردند آمریکا و اروپا پس از برجام دست از دشمنی با ایران برمی‌دارند و سرمایه‌گذاری خارجی سیل‌آسا وارد کشور می‌شود، اما واقعیت به‌گونه دیگری رقم خورد. دولت اوباما تنها بخش کوچکی از تعهدات خود را اجرا کرد و بلافاصله پس از آن، ترامپ از برجام خارج شد. اروپایی‌ها هم که قرار بود «حافظان توافق» باشند، حتی از اجرای ابتدایی‌ترین تعهدات اقتصادی خود ناتوان ماندند.
مهم‌تر از همه، اصلاح‌طلبان با پذیرش مکانیزم ماشه عملا کشور را در یک تله حقوقی گرفتار کردند. این مکانیزم دست غربی‌ها را باز گذاشت تا هر زمان بخواهند ایران را به شورای امنیت بکشانند و تحریم‌ها را بازگردانند. این اقدام ناشی از همان خوش‌بینی افراطی اصلاح‌طلبان به غرب بود.
نتیجه این اعتماد ساده‌لوحانه، سال‌ها اتلاف فرصت برای کشور بود. در شرایطی که ایران می‌توانست با تمرکز بر ظرفیت‌های داخلی، توسعه همکاری با چین، روسیه و کشورهای منطقه، اقتصاد خود را مقاوم و پویا سازد، عملا به امید برجام زمان را از دست داد. حتی قرارداد ۲۵ ساله ایران و چین که می‌توانست زودتر اجرایی شود، به دلیل همین رویکرد غرب‌گرایانه معطل ماند.
اصلاح‌طلبان همچنان حاضر نیستند بپذیرند که غرب هرگز به دنبال رابطه برابر با ایران نبوده و همواره نگاه ابزاری به توافق داشته است. امروز هم درحالی‌که جمهوری اسلامی توانسته با مقاومت فعال و توسعه روابط شرقی و منطقه‌ای جایگاه خود را تثبیت کند، این جریان سیاسی همچنان در حال دمیدن بر سراب مذاکره با غرب است.
بنابراین، سخن گفتن اصلاح‌طلبان از ناکارآمدی دیگران، بیشتر به طنزی تلخ شباهت دارد. آنان باید پاسخ دهند که چرا کشور را در یک توافق نامتوازن گرفتار کردند، چرا با ساده‌لوحی مکانیزم ماشه را پذیرفتند و چرا فرصت‌های تاریخی برای رشد و توسعه مستقل کشور را از بین بردند.
محمدباقر قالیباف در سال‌های ریاست بر مجلس، نشان داده است که مدیریت انقلابی و جهادی چگونه می‌تواند در عرصه قانون‌گذاری و نظارت، گره‌های بزرگی از مشکلات کشور را باز کند. برخلاف ادعای اصلاح‌طلبان، مجلس یازدهم و دوازدهم دستاوردهای قابل‌توجهی داشته است.
قالیباف با ابتکار «مجلس نظارت‌محور» تلاش کرد فاصله تاریخی بین قوه مقننه و مطالبات واقعی مردم را کاهش دهد. تصویب قوانین کلیدی در حوزه حمایت از تولید داخلی، اصلاح نظام مالیاتی و شفافیت اقتصادی بخشی از اقدامات مهم مجلس تحت ریاست اوست. در حوزه مسکن، مجلس با تصویب طرح جهش تولید مسکن، زمینه ساخت سالانه یک میلیون واحد مسکونی را فراهم کرد؛ اقدامی که دولت روحانی به مدت هشت سال از آن غفلت کرده بود.
در حوزه سیاست خارجی، مجلس با تصویب «قانون اقدام راهبردی برای لغو تحریم‌ها» ابتکار عمل ایران را در برابر غرب افزایش داد و زمینه‌ای برای بازگشت به غنی‌سازی ۶۰ درصدی و ارتقای توان هسته‌ای کشور فراهم کرد. این اقدام راهبردی دست آمریکا و اروپا را در مذاکرات بست و معادلات قدرت را به سود ایران تغییر داد.
قالیباف همچنین همواره بر مردمی‌سازی اقتصاد تأکید کرده و در جلسات علنی مجلس بارها بیان کرده است که اولویت باید معیشت مردم و کاهش فشار بر طبقات ضعیف باشد. از سوی دیگر، ارتباط مستقیم او با بدنه اجتماعی و سفرهای استانی به‌عنوان رئیس مجلس، وجهه‌ای متفاوت از ریاست پارلمان به نمایش گذاشت.
حملات اصلاح‌طلبان رادیکال به قالیباف بیش از آنکه ریشه در عملکرد او داشته باشد، ناشی از جایگاه تأثیرگذار او در معادلات سیاسی کشور است. اصلاح‌طلبان به خوبی می‌دانند که قالیباف به‌عنوان چهره‌ای اجرایی و انقلابی، توانسته بخش مهمی از ناکارآمدی‌های آن‌ها را جبران کند. به همین دلیل او را آماج تخریب قرار داده‌اند.
قالیباف برخلاف بسیاری از سیاستمداران، تجربه مدیریتی گسترده‌ای در حوزه‌های مختلف دارد؛ از فرماندهی در دوران دفاع مقدس تا مدیریت شهری در شهرداری تهران و امروز ریاست مجلس. این کارنامه متنوع باعث شده او در افکار عمومی به‌عنوان مدیری عمل‌گرا و میدانی شناخته شود. چنین شخصیتی تهدیدی جدی برای اصلاح‌طلبان رادیکال است که فاقد مدیران کارآمد هستند.
از سوی دیگر، اصلاح‌طلبان رادیکال برای بقا در صحنه سیاسی نیازمند دوقطبی‌سازی هستند. آنان با حمله به قالیباف تلاش می‌کنند او را در مقابل افکار عمومی قرار دهند و با ایجاد جنجال، ناکارآمدی‌های خود را پنهان سازند. در واقع، تخریب قالیباف بخشی از پروژه انتخاباتی اصلاح‌طلبان است تا بتوانند پایگاه اجتماعی از دست‌ رفته خود را احیا کنند.
اما تجربه نشان داده که مردم عملکرد را بهتر از شعار قضاوت می‌کنند. قالیباف با اقدامات ملموس در مجلس و پیگیری مسائل معیشتی مردم، توانسته در میدان عمل خود را اثبات کند. همین موفقیت‌هاست که اصلاح‌طلبان را به شدت نگران کرده و آن‌ها را واداشته تا به جای ارائه برنامه‌ای روشن، تنها راهبرد خود را تخریب چهره‌های کارآمدی چون قالیباف قرار دهند.  

 چپ افراطی تحمل نقد به قیمت مرغ را هم ندارد
عبدالله رمضان زاده از اصلاح طلبان رادیکال به واسطه انتقاد قالیباف از وضعیت بازار مرغ تندترین عبارات را که البته بهره ای از منطق ندارد در یک توییت نوشته است.
حالا خوب است به این سوال جواب بدهد که شما که تحمل یک نقد به وضعیت بازار مرغ را ندارید چگونه ادعای آزاداندیشی و نقد پذیری و خلق و خوی دموکراتیک دارید. چگونه از بیانیه جبهه اصلاحات که کل بنیان حاکمیت را زیر سوال می برد حمایت می کنید اما تحمل نقد به قیمت مرغ را ندارید. توییت رمضان زاده نماد زنده بودن چپ گرایی و تندروی در برخی از اصلاح طلبان است که هویت خود را در تخاصم و نزاع می بینند که البته در همراهی پزشکیان با این خلق و خوی تا کنون توفیقی نداشته اند.

captcha
شماره‌های پیشین