مهدی شکیبایی، کارشناس مسائل فلسطین در گفتگو با «صبح نو» در تحلیل مرحله جدید تجاوز زمینی رژیم صهیونیستی به غزه گفت: در پاسخ درباره هدف رژیم از این حمله، باید مجموعهای از اهداف سیاسی، نظامی و روانی رژیم را در نظر گرفت که منجر به این حمله همهجانبه زمینی به نوار غزه شده است.
وی افزود: بههرحال، رژیم صهیونیستی از زمان آغاز جنگ علیه مردم نوار غزه ـ که اکنون بیش از ۷۰۰ روز از آن گذشته ـ تحت فشارهای شدید داخلی و خارجی قرار دارد. از اینرو، حمله زمینی اخیر را باید در راستای تحقق چند هدف کلیدی ارزیابی کرد.
تلاش رژیم برای جبران ضربات اخیر مقاومت
این کارشناس مسائل فلسطین با بیان اینکه نخستین هدف، بازسازی بازدارندگی نظامی و روانی رژیم است، ادامه داد: بهعبارت دیگر، رژیم تلاش دارد با انجام حملات زمینی و نمایشی از قدرت، شکافها و ضربههایی را که اخیراً از سوی گروههای مقاومت ـ بهویژه در عملیاتهای اخیر حماس ـ متحمل شده، جبران کند. کمینهایی که از سوی مقاومت طراحی شده و منجر به انهدام گسترده تجهیزات نظامی و کشته شدن نظامیان صهیونیست شدهاند، بهشدت بر روحیه جامعه صهیونیستی تأثیر منفی گذاشتهاند.
شکیبایی خاطرنشان کرد: از سوی دیگر، با وجود گذشت بیش از ۷۰۰ روز و ارتکاب جنایات فراوان، این رژیم هنوز موفق به آزادسازی اسرای خود نشده و در عین حال، همچنان متحمل تلفات است. این وضعیت، بازدارندگی نظامی رژیم را زیر سؤال برده و حالا رژیم میکوشد با اقداماتی از این دست، نشان دهد که هنوز توان کنترل کامل اوضاع را در اختیار دارد؛ حتی اگر این اقدامات برایش هزینههای انسانی و بینالمللی بالایی به همراه داشته باشد.
آیا نابودی ساختار حماس ممکن است؟
وی یادآور شد: هدف دوم، وارد آوردن ضربه به زیرساختهای مقاومت، بهویژه حماس و جهاد اسلامی است. اگرچه رژیم بهصورت علنی از «پاکسازی کامل غزه از حضور حماس» سخن میگوید، اما در عمل، هدف اصلی آن نابودی کامل ساختار مقاومت در غزه است.
این کارشناس مسائل فلسطین مطرح کرد: البته اینکه رژیم تا چه حد در دستیابی به این هدف موفق خواهد بود، بستگی مستقیم به توان مقاومت، شرایط میدانی و معادلات منطقهای دارد. با توجه به تحولات پیچیده میدانی و حمایت مردمی از مقاومت، نمیتوان از پیش موفقیت قطعی رژیم را در این زمینه پیشبینی کرد.
شکیبایی اظهار داشت: در ادامه بحث درباره اهداف رژیم صهیونیستی از حمله همهجانبه زمینی به نوار غزه، باید به چند نکته دیگر نیز اشاره کرد. پیشتر دو هدف را برشمردیم: یکی ضربه به زیرساختهای مقاومت و دیگری تلاش برای بازسازی بازدارندگی نظامی و روانی. اکنون به اهداف سوم، چهارم و پنجم میپردازم:
تغییر معادلات سیاسی در غزه
وی با بیان اینکه سومین هدف، تلاش رژیم برای تغییر معادلات سیاسی در غزه است، تاکید کرد: بهعبارتی، رژیم ممکن است در پی ایجاد خلأ قدرت در نوار غزه باشد؛ امری که از ابتدا نیز در دستور کارش قرار داشته.
این کارشناس مسائل فلسطین تصریح کرد: امید آنها این است که گروهی غیر از حماس، مانند جناحهایی از جنبش فتح یا تشکیلات خودگردان، کنترل غزه را به دست گیرند، یا آنکه غزه دچار بیثباتی دائمی شود، بهگونهای که انسجامی میان گروههای فلسطینی شکل نگیرد و پشت مقاومت نایستند.
بقای سیاسی نتانیاهو در سایه نبرد
شکیبایی عنوان کرد: چهارمین هدف، استفاده از وضعیت جهانی برای پیشبرد پروژهای موسوم به «اتمام یک کار ناتمام» است. بهعبارت دقیقتر، رژیم بهدنبال آن است که پیش از گسترش درگیریها در جبهههایی مانند لبنان، سوریه، عراق و یمن، از فرصت استفاده کند و آنچه را «پیروزی نهایی» میداند، محقق سازد. یعنی بدون آنکه جبههها علیهاش گسترده شود، کار غزه را تمام کند.
وی اظهار داشت: پنجمین هدف نیز مصرف داخلی سیاسی دارد. بحران سیاسی، نارضایتی جامعه صهیونیستی، اختلافات شدید درون ارتش و کابینه، و کاهش شدید محبوبیت نتانیاهو، همگی سبب شدهاند که جنگ به ابزاری برای بقای سیاسی کابینه و حفظ موقعیت نتانیاهو تبدیل شود.
چرا پاکسازی کامل غیرواقعبینانه است
وی در پاسخ به این سوال مبنی بر اینکه آیا ادعای «پاکسازی کامل غزه از مقاومت» واقعبینانه است یا خیر، گفت: باید بگویم با توجه به واقعیات میدانی و تاریخی، خیر.
شکیبایی تصریح کرد: غزه همواره در طول تاریخ، نقطهای مقاوم در برابر اشغالگران بوده است؛ نهفقط در دوران معاصر، بلکه حتی در زمان جنگهای جهانی اول و دوم. هر ارتشی که وارد غزه شده، در نهایت با مقاومت شدید مردمی مواجه گردیده و در تحقق اهداف خود ناکام مانده است.
وی اظهار داشت: رژیم صهیونیستی نیز از این قاعده مستثنی نبوده؛ به همین دلیل، در سال ۲۰۰۵ مجبور به عقبنشینی از غزه شد. اکنون نیز پس از حدود ۲۰ سال، بازگشت مجدد آنها به غزه نه از سر قدرت، بلکه از روی اجبار و در مواجهه با کابوس همیشگی جنگ شهری است.
هر پیشروی زمینی؛ احتمال گسترش درگیریها و تقویت مقاومت
این کارشناس مسائل فلسطین مطرح کرد: جنگ شهری، بهویژه در محیطهای پیچیده و پرتراکم مانند غزه، برای ارتشهای متعارف همواره دشوار و هزینهبر بوده است. رژیم صهیونیستی نیز از این قاعده مستثنی نیست.
وی افزود: افزون بر این، مقاومت در غزه تنها یک نیروی نظامی نیست، بلکه ریشهدار در بافت اجتماعی فلسطینیهاست. گروههایی چون حماس و جهاد اسلامی صرفاً تشکلهای نظامی نیستند، بلکه جریانهایی اجتماعی و مردمیاند که از حمایت قابلتوجه ساکنان غزه برخوردارند. این نوع پشتیبانی مردمی باعث شده که ریشه مقاومت، نهتنها در غزه، بلکه حتی در کرانه باختری و قدس نیز گسترده باشد. شکیبایی ادامه داد: نکته دیگر، پتانسیل گسترش درگیری در سطح منطقه است. هرچه عملیات زمینی رژیم عمیقتر شود، احتمال جذب نیروهای داوطلب بیشتر برای مقاومت افزایش خواهد یافت. این خود عاملی بازدارنده برای موفقیت رژیم در دستیابی به اهدافش است. وی یادآور شد: در نهایت، باید گفت که ادعای «پاکسازی کامل غزه از مقاومت» بیش از آنکه واقعبینانه باشد، یک توهم سیاسی و ابزاری تبلیغاتی است که بیشتر برای مصرف داخلی طراحی شده؛ با هدف فریب افکار عمومی داخل و بازسازی وجهه رژیم در برابر شکستهای پیاپیاش.