ورشکستگی کاسبان شکست
مسابقات کشتی آزاد قهرمانی جهان ۲۰۲۵، از ۲۲ تا ۲۵ شهریورماه در زاگرب کرواسی برگزار شد. تیم ملی کشتی آزاد ایران با کسب ۷ مدال شامل دو نشان طلا، دو مدال نقره و سه مقام برنز، به ۱۴۵ امتیاز دست پیدا کرد و پس از ۱۲ سال، بر سکوی قهرمانی جهان ایستاد. با فاصله کمتر از سه ماه با جنگ تحمیلی 12 روزه. این نتیجه در حالی رقم خورد که کاروان ایران با ترکیبی از خستگی روحی و اضطراب و تنها با فاصله زمانی کمتر از سه ماه بعد از جنگ با اسرائیل، وارد عرصه رقابتها شده بود.
رسانههای ضدایرانی همانطور که پیش از این در مسابقات بینالمللی مختلف نظیر جام جهانی سال 1401 نشان داده بودند، باز هم انتظار نتایج مأیوسکننده را میکشیدند تا با استفاده از آن تیتر اخبار خود را از کنایههای ضدملی پر کنند. آنها منتظر بودند نمایندگان ایران میدان را واگذار کنند تا بتوانند شکست تیم ملی را نتیجه یک ناکارآمدی کلان جلوه دهند و حتی ادعا کنند فشار و ناامیدی بعد از جنگ با اسرائیل، تمرکز و روحیه ورزشکاران را نابود کرده است، اما چیزی که در صحنه ورزش رخ داد و کشتیگیران کشورمان آن را رقم زدند دقیقا عکس انتظار آنان بود؛ نتایجی بیسابقه و سکویی که بارها شاهد قهرمانی پرچم ایران بود و به بدخواهان این کشور فرصت کاسبی نداد.
سربازان ورزشکار؛ ورزشکاران سرباز
یکی از ماندگارترین تصاویر رقابتهای ورزشی پس از جنگ که اپوزیسیون جمهوری اسلامی و رسانههای ضدانقلاب را به شدت عصبانی و پرخاشگر کرده، رفتار نمایندگان ایرانی در قبال پرچم جمهوری اسلامی است. آنها چه قبل از مسابقه و چه پس از کسب نتیجه، با احترامی متفاوت، مانند سربازی نظامی که حین انجام خدمت است، سلام نظامی میدهند. حالا چند هفته است که این اقدام درخشان از سوی ورزشکاران در قابهای متفاوت ورزشی به نمادی از غرور ملی و تعهد به کشور تبدیل شده است.
از دختران بسکتبالیست و مردان فوتبال گرفته تا امروز که زانوی کشتیگیران ایرانی مقابل پرچم ایران به خاک میافتد، اقدامی که نه یک ادا یا ژست نمایشی، بلکه بیانیهای روشن از طرف کسانی است که علیرغم همه فشارهای رسانهای، هویت خود را مساوی با «سرباز وطن» میبینند. ورزشکار ایرانی در این مدت بارها مقابل دوربینها نشان داد برای هر ایرانی، هر عرصهای یک فرصت برای ادای عشق و احترام به میهن است.
اما مثل همیشه، هر پیروزی روشن و هر جلوهای از ایراندوستی، با صدای تند مخالفان و براندازان مواجه میشود. رسانههای فارسیزبان ضدانقلاب و اپوزیسیون خارجنشین که سالهاست نقشآفرینِ پروژههای گسترده برای تضعیف اعتماد ملی بودهاند، اینبار نیز واکنشی پیشبینیشده نشان دادند. آنها سعی کردند درخشش شگفتانگیز کشتیگیران و آزادکاران را زیر سوال ببرند، ارزش مدالهای آنها را تقلیل دهند و با تحلیلهایی که انگار قرار بود نتیجه را از ورودیِ حقیقت عبور ندهند و به هر شکلی که میتوانستند آن را تحقیر کنند.
دومینویی که قلب ایرانیان را لمس میکند
ورزشکاران ایرانی البته خیلی زودتر از اینها نشان دادند قرار نیست روحیه خود را در بمباران اخبار جنگی، نظامی و سیاسی ببازند. این را والیبالیستهای جوان ایرانی زودتر از همه نشان دادند. آنها بامداد 23 خرداد که به مصاف آمریکا رفته بودند در میانه رقابت خبردار شدند که اسرائیل به کشورشان حمله کرده است؛ اما ادامه رقابت با شریک و پشتیبان قدیمی رژیم صهیونیستی را از دست ندادند و فردای آن روز بر سکوی قهرمانی رقابتها ایستادند؛ درحالیکه همزمان با پخش سرود ملی، ادای سلام نظامی کردند. تصویر احترام نظامی والیبالیستها قلب تمام ایرانیان را در آغاز جنگ لمس کرد و به یک رسم نانوشته تبدیل شد؛ رسمی که «جواد موگویی» آن را «دومینوی احترام نظامی» خطاب کرده و در صفحه اینستاگرامی خود مینویسد: «فردای آن روز والیبالیستها به پرچم احترام نظامی گذاشتند و شد دومینوی احترام نظامی ورزشکاران به پرچم.»
این مستندساز در ادامه این متن فهرست خیرهکننده نتایج نمایندگان ایران در رقابتهای اخیر بعد از جنگ را آورده و نوشته است: «در این سه ماه، تیم والیبال جوانان قهرمان شد. قهرمانی تیم نجوم و اختر فیزیک در جهان، قهرمانی سارا بهمنیار در کاراته جهان، قهرمانی سینا موحد در شطرنج جهان، قهرمانی کشتی فرنگی جوانان در جهان، نایب قهرمانی تکواندوی نوجوانان پسر و دختر در آسیا، قهرمانی کشتی آزاد در جهان و حالا کشتی فرنگی در یک قدمی قهرمانی جهان!»
بردن یا باختن؛ مسألهشان این نیست!
موگویی در این پست اینستاگرامی ماجرای حضورش در فرودگاه امام خمینی (ره) را روایت میکند که به همراه فرزندانش به استقبال کشتیگیران قهرمان رفتهاند؛ اما با خلوتی فرودگاه و حضور کمجان مردم مواجه میشود. او در پی این ماجرا یادآوری میکند که «تولید قدرت» این قهرمانی هیچ کم از موشکهای سپاه در قلب تلآویو نداشته است و نباید اجازه داد تصویر این دستاوردها نادیده گرفته شود. موگویی از عبارت «بمباران تبلیغاتی رسانههای دنیا» استفاده میکند؛ رسانههایی که تلاششان، صرفا مخابره یک پیام است: «اینکه ایرانی در هیچ عرصهای خوشبخت و پیروز نیست.»
او به حقیقت رسانههای ضد ایرانی اشاره دارد که مدتهاست شکست ورزشی را دستاویز تحقیر ایرانیان ساخته و آن را به «آبروریزی نظام» تعبیر میکند. امروز نیز که بار دیگر قهرمانیهای متعدد و مختلف در جیب ملت است، با ادعاهای نخنما میکوشد این موفقیتها را کمارزش جلوه دهد. برای اپوزیسیون داخلی و رسانه معاند خارجی، مهم نیست ایران و ایرانی ببرد یا ببازد؛ مهم آن است که نتیجه را به یک پیام رسانهای مأیوسکننده برای ایرانیان تبدیل کند و از آن در جهت منافع خود بهره ببرد. اگر مدالی در کار نباشد، یک جور و اگر مدال باشد ایران و ایرانی جور دیگر توسط اپوزیسیون
تحقیر میشود.
این شورش ضدملی و حسادت ریشهدار تنها به رسانههای رسمی محدود نمیشود؛ بلکه حسابهای سازماندهیشده آنها در شبکههای اجتماعی نیز با حملات گسترده، به ورزشکاران و مربیان یورش بردند به گونهای که انگار این ورزشکاران بدترین نتیجهها را گرفتهاند و در قعر جدولهای ردهبندی قرار گرفتهاند. آنها با هوچیگری و خشونت کلامی گسترده هدف روشنی را دنبال میکردند؛ اینکه در دل مردمی که طعم پیروزی ایران را میچشند تردید ایجاد کنند و روحیه ورزشکاران را خدشه بیندازند.
جنگ دوم؛ میدان مجارستان!
ورزشکاران ایرانی در این هفتهها تنها در میدان ورزشی جنگ نکردند. آنها در میدانی دیگر نیز با رقیبان زیادی گلاویز بودند؛ میدانی نامرئی، اما گسترده. ضدانقلاب، زخم خورده از پیروزی ورزشکاران و عرق ملی آنان نسبت به کشور پیامهای توهینآمیز، هجمههای ساختگی و کامنتهای سازماندهیشده را روانه صفحات مختلف کردهاند.
اما پاسخِ قهرمانان در هر دو میدان مشابه و شفاف بود؛ ادامه مسابقه برای ایران و کسب بهترین نتیجه برای ایراندوستان. آنها نشان دادند که توان ایستادگی در برابر جنگ رسانهای را نیز دارند. هر مدال، هر تصویر سلام نظامی، هر اشک شوق بر روی سکو، پاسخی قاطع به کسانی بود که تلاش داشتند روحیه مردم این کشور را بر هم بزنند.
مردم و کادر فنی؛ پشتوانهای که دشمن را عصبانی کرد
نباید نادیده گرفت که یکی از عوامل کلیدی در این پیروزی مضاعف، حمایت بیدریغ گروه کثیری از مردم در فضای مجازی و نیز استقامت کادر فنی بود. حمایتی که البته اگر با حضور و استقبال در فرودگاه همراه میشد، تمام و کمال بود.
در کنار آن، روحیه قوی و مستحکم مربیان و کادر فنی نیز در شرایطی که فشار روانی و رسانهای قابلتوجهی روی آنها بود، باعث شد تمرکز تیم روی رقابت اصلی باشد و آمادگی فنی و روانی ورزشکاران فدای تلاطمهای بیرونی نشود.
این حمایتهای اثرگذار بهویژه حمایتهای مردمی برای اپوزیسیون بسیار دشوار بود. آنها که سالها تلاش کرده بودند مردم را از قهرمانانِ ملی دور کنند، حالا با موجی از عشق و انسجام مردمی روبهرو بودند که هرگونه تضعیف روحیه را بیاثر میساخت.
مستان، سلامت میکنند!
«مهدی اخوان ثالث» در سروده مشهور «زمستان» میگوید: «سلامت را نمیخواهند پاسخ گفت؛ سرها در گریبان است! کسی سر بر نیارَد کرد، پاسخ گفتن و دیدار یاران را!» سلام نظامی ورزشکاران ایران بر بلندای سکوهای قهرمانی، پاسخی از سوی اپوزیسیون و ضدانقلاب نخواهد داشت. سرهای آنها در گریبان بیوطنی فرو رفته است. روشن است که آنها تلاش خود را برای تحقیر پیروزیهای پیش از این و پس از این ادامه خواهند داد و هجمههای خود را برای نابود کردن شور ملی در لحظات شیرین پیروزی، سازماندهی خواهند کرد.
اما این قهرمانیها بهویژه بعد از جنگ اخیر، نه صرفا یک رقابت ورزشی و ردهبندی جهانی، بلکه نمادی از پیوند مردم و ورزشکاران شده است. سلام ورزشکاران را همین مردم واقعی، همین ملت وطنپرست پاسخ خواهند داد؛ همین کسانی که با هر بار خاک شدن حریف در زمین رقابت، قلبشان از شوق تپش میگیرد و با هر بار بالا رفتن پرچم کشورشان، سرشان سرمست میشود. این مردم جواب سلام نظامی ورزشکارانِ سرباز و قهرمان میهن را اینگونه خواهند داد: «رندان سلامت میکنند، جان را غلامت میکنند. مستی ز جامت میکنند؛ مستان سلامت میکنند!»