یأس فلسفی اپوزیسیون
تعطیلی «چندشنبه با سینا» تاکشوی غیرحرفهای و تندرو امبیسی پرشیا چه پیامی دارد؟
برنامه «چندشنبه با سینا» که طی سالهای اخیر از شبکه امبیسی پرشیا پخش میشد، پس از چندینبار مواجه شدن با مشکلات و ایجاد دردسرهای جدی برای شبکه، سرانجام به پایان راه رسید؛ پایانی که بیشتر از آنکه محصول یک تصمیم ناگهانی باشد، نتیجه انباشتی از رفتارهای غیرحرفهای، محتواهای غیراستاندارد و رویکرد به وضوح تند و شخصی مجری این برنامه است. تعطیلی این برنامه را میتوان شکست یکی از جنجالیترین و درعینحال کممایهترین تولیدات رسانهای خارجنشین دانست؛ برنامهای که با اتکا به هیاهوی دیجیتال و استفاده پیدرپی از الفاظ رکیک و توهینآمیز، تلاش داشت خود را یک تاکشوی سیاسی - سرگرمی جا بزند، اما نهایتا نتوانست سادهترین اصول حرفهایگری رسانهای را رعایت کند و کارش به تعطیلی انجامید.
بیبهره از استانداردهای حرفهای
از همان ابتدای شکلگیری «چندشنبه با سینا»، منتقدان داخلی و حتی برخی تحلیلگران بیطرف بر این نکته اتفاقنظر داشتند که سبک و شیوه اجرا در این برنامه با قواعد پذیرفته شده رسانهای فاصله چشمگیری دارد. بخش عمدهای از محتوای این برنامه نه بر مبنای تحلیل، داده یا روایت رسانهای، بلکه بر پایه هیجان لحظهای، هجمه لفظی و توهین مستقیم شکل میگرفت.
کاربرد پیدرپی الفاظ رکیک، تمسخر افراد حقیقی و حقوقی و تقلیل موضوعات پیچیده سیاسی و اجتماعی به طنزهای سطحی و گاه آمیخته با خشونت کلامی، این برنامه را به نمونهای بارز از «کار رسانهای سطحی» تبدیل کرده بود؛ عملکردی که نه بر مبنای سواد رسانهای، بلکه بر اساس جلب کلیک و تحریک احساسی مخاطب اداره میشود.
چنین رفتاری نهتنها با اصول شناخته شده تولید برنامههای سیاسی و سرگرمی در تضاد است، بلکه در تناقض کامل با بدیهیات اخلاق رسانهای قرار دارد؛ اصولی که در اکثر شبکههای معتبر، حتی شبکههایی با رویکردهای سیاسی مشخص، رعایت میشود.
سینا ولیالله؛ مصداق مجری تندرو
شخص سینا ولیالله نیز در این سالها نشان داده است که برخلاف تصویرسازی تبلیغاتی پیرامون خود، نه یک مجری بیطرف و حرفهای، بلکه یک کنشگر رسانهای تندرو است؛ کسی که به جای تکیه بر تکنیکهای اجرا یا چارچوبهای استاندارد برنامهسازی، عملا از رسانه بهعنوان محملی برای تخلیه عصبانیتها، عقدهگشاییهای شخصی و بازنمایی خشمهای فردی استفاده کرده است.
در بسیاری از قسمتهای برنامه، او عملا خود را فراتر از قواعد اخلاقی و حتی حقوقی میدانست و گاه به شکلی آشکار به تحقیر گروههای اجتماعی، تمسخر عقاید مردم، توهین به مقامات رسمی کشورها و تخریب افراد میپرداخت. این رویکرد در نهایت محصولی ساخت که به جای تحلیل سازنده یا انتقاد مؤثر، تبدیل شد به مونولوگهایی آمیخته با خشم که ارزشی رسانهای ندارد و بیشتر یادآور رفتارهای شبکههای زرد و غیررسمی است.
کاسه صبر امبیسی پرشیا
امبیسی پرشیا خود شبکهای با مواضع کاملا ضدایرانی و جهتگیری سیاسی مشخص بوده است؛ اما تعطیلی ناگهانی «چندشنبه با سینا» نشان داد که حتی یک شبکه با چنین سوگیریهای آشکاری نیز قادر نیست بار بیثباتکننده و هزینهساز این برنامه را بیش از این بر دوش بکشد.
بههمریختن مناسبات رسمی کشورها، وارد کردن شبکه در تنشهای دیپلماتیک، استفاده از زبان توهینآمیز در شرایط حساس منطقهای و انتشار محتوایی که میتوانست پیامدهای سیاسی مستقیم برای شبکه پخشکننده داشته باشد، مجموعهای از عواملی بود که نهایتا امبیسی پرشیا را وادار کرد مرزبندی روشنی با این سبک از تندروی رسانهای برقرار کند.
درواقع، این تعطیلی نشان داد که حتی مخالفان رسمی ایران و حاکمیت آن نیز برای دشمنی ورزیدنشان، از قواعد مشخصی پیروی میکنند و تولید محتوای بیقاعده، پیشبینیناپذیر و آشوبساز را تاب نمیآورند؛ محتوایی که نهتنها ارزشی حرفهای ندارد، بلکه میتواند در روابط منطقهای پیامدهای جدی ایجاد کند.
پایان طبیعی پمپاژ نفرت
تعطیلی «چندشنبه با سینا» را باید پایان طبیعی یک جریان رسانهای دانست که به جای تولید اندیشه، بر طبل نفرت کوبید؛ به جای استدلال، به دشنام متوسل شد و به جای نقد، خشونت کلامی را بهعنوان سرگرمی جا زد. این برنامه بخش مهمی از مخاطبان خود را نه از طریق کیفیت محتوا، بلکه از مسیر تحریک احساسات و دامنزدن به دوقطبیها جذب کرده بود. بااینحال، واکنش نهایی شبکه پخشکننده نشان داد که در دنیای حرفهای رسانه، حتی کار رسانهای توأم با سوگیری هم اگر در قالب منطقی و اخلاقی قرار نگیرد، دوام چندانی نخواهد داشت.
سرنوشت محتوم
«چندشنبه با سینا» بهعنوان یک نمونه آشکار از برنامهسازی غیرحرفهای شناخته شد؛ برنامهای که نه از ساختار استاندارد رسانهای برخوردار بود و نه توانست حداقلهای لازم برای یک تولید محتوای جدی را رعایت کند. سینا ولیالله نیز در طول سالهای اجرای این برنامه نشان داد که بیش از آنکه یک مجری یا تحلیلگر باشد، به سمت تندروی رسانهای گرایش دارد و بخش زیادی از رویکرد خود را بر مبنای هیجانزدگی، کنایههای تند و بازتاب خشمهای شخصی تنظیم کرده است.
محتوای این برنامه عمدتا حاوی توهین، الفاظ رکیک و رفتارهایی بود که به تحریک احساسات و تحقیر مخاطبان یا اشخاص حقیقی و حقوقی میانجامید. چنین رویکردی نهتنها با اصول اخلاق رسانهای سازگاری نداشت، بلکه در نهایت حتی برای امبیسی پرشیا، شبکهای با جهتگیریهای ضدایرانی روشن نیز بیش از حد پرهزینه و غیرقابل تحمل شد.
به این ترتیب، تعطیلی برنامه «چندشنبه با سینا» را باید نتیجه منطقی عبور مکرر از خطوط قرمز حرفهایگری دانست. این رخداد نشان داد که حتی رسانههای برونمرزی نیز در نهایت مرزهایی دارند و ورود به حوزه تخریب بیقاعده، آن هم در شرایط حساس و متلاطم منطقه، هزینههایی دارد که هیچ شبکهای حاضر به پرداخت آن نیست.















