چهار سناریو درباره ماجرای سیدنی
دکتر جواد بخشی الموتی / استاد دانشگاه
خون که بر خیابانهای سیدنی ریخت، جهان با پرسشی روبهرو شد که پاسخ آن میتواند معادلات سیاسی منطقه و جهان را دگرگون کند: چه کسی از این فاجعه سود میبرد؟ این پرسش ساده، ما را به چهار سناریوی متفاوت میکشاند که هر یک، تصویری متفاوت از آیندهای ترسیم میکنند که در آن، مرز میان قربانی و جانی، میان واقعیت و روایت، بهطرز خطرناکی محو شده است. سادهترین و در عین حال تلخترین تحلیل این است که بنیامین نتانیاهو، مردی که خود را نجاتدهنده یهود میپندارد، در واقع تبدیل به بزرگترین تهدید برای امنیت آنها در سراسر جهان شده است. این ادعا توطئه نیست؛ واقعیتی است که از دل آمارها و تصاویر بیرون میآید. نتانیاهو با تبدیل غزه به قتلگاهی عظیم، با کشتار بیش از هفتاد هزار نفر، با ویران کردن بیمارستانها و مدارس، موجی از خشم جهانی را برانگیخته که سابقه ندارد. این خشم دیگر محدود به غرب آسیا یا جوامع مسلمان نیست. امروز در قلب لندن، پاریس، برلین و سیدنی، میلیونها نفر علیه رژیم اسرائیل به خیابان میآیند. نسل جوان غرب که تصاویر کودکان غزه را هر روز در گوشیهای خود میبیند، دیگر رژیم جعلی را قربانی نمیبیند؛ او را جلاد میبیند. هر بمبی که بر غزه میریزد، یک یهودی در لندن یا سیدنی را ناامنتر میکند. هر کودکی که زیر آوار جان میدهد، موجی از نفرت علیه هر چیزی که به رژیم اسرائیل مربوط است برمیانگیزد. و این نفرت، حتی ممکن است به یهودیانی برسد که هیچ ربطی به سیاستهای نتانیاهو ندارند. آمارها این واقعیت را تأیید میکنند. در آمریکا سال گذشته روزانه دو هزار مورد رفتار خصمانه علیه یهودیان گزارش شده است. در اروپا حملات به کنیسهها افزایش یافته، و در استرالیا راهپیماییهای ضداسرائیلی رکورد زدهاند. اما چه کسی مسئول این فضای خشم است؟ نتانیاهو. او آتشافروز است و حالا از سوختن شکایت میکند.
خون که بر خیابانهای سیدنی ریخت، جهان با پرسشی روبهرو شد که پاسخ آن میتواند معادلات سیاسی منطقه و جهان را دگرگون کند: چه کسی از این فاجعه سود میبرد؟ این پرسش ساده، ما را به چهار سناریوی متفاوت میکشاند که هر یک، تصویری متفاوت از آیندهای ترسیم میکنند که در آن، مرز میان قربانی و جانی، میان واقعیت و روایت، بهطرز خطرناکی محو شده است.
سناریوی اول: نتانیاهو، دشمن شماره یک یهودیان
سادهترین و در عین حال تلخترین تحلیل این است که بنیامین نتانیاهو، مردی که خود را نجاتدهنده یهود میپندارد، در واقع تبدیل به بزرگترین تهدید برای امنیت آنها در سراسر جهان شده است. این ادعا توطئه نیست؛ واقعیتی است که از دل آمارها و تصاویر بیرون میآید.
نتانیاهو با تبدیل غزه به قتلگاهی عظیم، با کشتار بیش از هفتاد هزار نفر، با ویران کردن بیمارستانها و مدارس، موجی از خشم جهانی را برانگیخته که سابقه ندارد. این خشم دیگر محدود به غرب آسیا یا جوامع مسلمان نیست. امروز در قلب لندن، پاریس، برلین و سیدنی، میلیونها نفر علیه رژیم اسرائیل به خیابان میآیند. نسل جوان غرب که تصاویر کودکان غزه را هر روز در گوشیهای خود میبیند، دیگر رژیم جعلی را قربانی نمیبیند؛ او را جلاد میبیند.
هر بمبی که بر غزه میریزد، یک یهودی در لندن یا سیدنی را ناامنتر میکند. هر کودکی که زیر آوار جان میدهد، موجی از نفرت علیه هر چیزی که به رژیم اسرائیل مربوط است برمیانگیزد. و این نفرت، حتی ممکن است به یهودیانی برسد که هیچ ربطی به سیاستهای نتانیاهو ندارند.
آمارها این واقعیت را تأیید میکنند. در آمریکا سال گذشته روزانه دو هزار مورد رفتار خصمانه علیه یهودیان گزارش شده است. در اروپا حملات به کنیسهها افزایش یافته، و در استرالیا راهپیماییهای ضداسرائیلی رکورد زدهاند. اما چه کسی مسئول این فضای خشم است؟ نتانیاهو. او آتشافروز است و حالا از سوختن شکایت میکند.
حادثه سیدنی در این چارچوب، بازگشت طبیعی خشم انباشته است. خشمی که سالها در دل افکار عمومی جهانی میجوشید و حالا به سطح آمده است. نتانیاهو با سیاستهای خود، یهودیان جهان را در معرض خطری قرار داده که خودش آن را ساخته است.
سناریوی دوم: اسلامهراسی، سوخت جنگ
اما سناریوی دوم میگوید شاید ماجرا از این پیچیده تر باشد. شاید این حادثه، هرچند عاملان آن هر کسی باشند، فرصتی طلایی برای رژیم صهیونیستی است تا روایت را تغییر دهد و اسلامهراسی را به سوخت جدیدی برای ادامه جنگ تبدیل کند.
نگاه کنید به این واقعیت: رژیم صهیونیستی امروز در بدترین وضعیت مشروعیت جهانی خود قرار دارد. میلیونها نفر در سراسر جهان علیه او به خیابان آمدهاند. دانشگاههای معتبر غربی در حال قطع رابطه با اسرائیل هستند. شرکتهای بزرگ تحت فشار برای بایکوت قرار گرفتهاند. و مهمتر از همه، نسل جوان غرب دیگر روایت قربانی بودن اسرائیل را باور نمیکند. در چنین شرایطی سیاست های جنگ طلبانه نتانیاهو علیه لبنان، یمن، سوریه، فلسطین، عراق، یمن، قطر و کشورهای دیگر نیازمند توجیه است.
در چنین شرایطی، یک حادثه خونین علیه یهودیان در قلب یک کشور دیگر چه میتواند برای نتانیاهو بکند؟ همه چیز را تغییر میدهد. بلافاصله گفتمان از «اسرائیل جنایتکار» به «یهودیان قربانی» تغییر میکند. از «نسلکشی در غزه» به «جهان یهودستیز» منتقل میشود. و نتانیاهو از «جنایتکار جنگی» به «محافظ یهودیان» تبدیل میشود.
این چرخش روایتی، طلای خالص برای دستگاه تبلیغاتی اسرائیل است. رسانههای غربی که تا دیروز مجبور بودند تصاویر غزه را نشان ندهند، حالا میتوانند بر «تروریسم اسلامی» تمرکز کنند. سیاستمدارانی که تحت فشار افکار عمومی برای قطع کمک به اسرائیل بودند، حالا میتوانند با استناد به «تهدید مشترک» دوباره حمایت خود را اعلام کنند.
و نتانیاهو میتواند با اشاره به سیدنی بگوید: «میبینید؟ جهان علیه ما است. ما باید قدرت خود را حفظ کنیم. باید نابودی دیگران را ادامه دهیم تا امن باشیم.» خون ریختهشده در سیدنی، سوخت جنگ در غرب آسیا میشود.
سناریوی سوم: جهان ناامن، بازگشت اجباری
سومین سناریو تاریکتر است. این سناریو میگوید شاید رژیم صهیونیستی بهطور هدفمند در حال ناامن کردن جهان برای یهودیان است تا آنها را مجبور به ماندن در سرزمین های اشغالی یا بازگشت به آن کند.
این ادعا ممکن است عجیب به نظر برسد، اما واقعیتها آن را تأیید میکنند. پس از حمله موشکی ایران و شکست نتانیاهو در جنگ، موج عظیمی از مهاجرت یهودیان از اسرائیل آغاز شده است. دهها هزار نفر اسرائیل را ترک کردهاند و به آمریکا، اروپا و استرالیا رفتهاند. این برای رژیمی که کل فلسفهاش بر «بازگشت یهودیان به سرزمین موعود» بنا شده، یک فاجعه است.
حال تصور کنید اسرائیل بخواهد این مهاجرت را متوقف کند. چطور؟ با ناامن کردن جهان برای یهودیان. با ایجاد این تصور که «هیچجا امنتر از سرزمینهای اشغالی نیست». حوادثی در لندن، پاریس، سیدنی. تبلیغات گسترده درباره موج یهودستیزی. بزرگنمایی هر حادثه کوچک. و در نهایت، این پیام: «تنها جای امن، اسرائیل است.»
این استراتژی سابقه دارد. در دهه ۱۹۵۰، رژیم صهیونیستی دست به بمبگذاری علیه یهودیان عراق زد تا آنها را مجبور به مهاجرت به اسرائیل کند. این یک واقعیت تاریخی ثبتشده است. آیا امروز همین الگو در مقیاس جهانی در حال تکرار است؟
حادثه سیدنی در این سناریو، بخشی از یک طرح بزرگتر برای تبدیل جهان به جایی ناامن برای یهودیان است تا آنها را به اسرائیل بازگردانند. جهان به زندانی تبدیل میشود و اسرائیل به تنها پناهگاه.
سناریوی چهارم: اخاذی از دولتها
چهارمین سناریو سادهتر اما بیرحمانهتر است. رژیم صهیونیستی از حوادثی مانند سیدنی برای اخاذی از دولتهای غربی استفاده میکند. نتانیاهو با ارسال نامه به نخستوزیر استرالیا او را متهم کرد که «از یهودیان محافظت نکرده است». پیام روشن است: یا با ما همراه شوید، یا مسئول خون یهودیان باشید.
این فشار، دولتها را مجبور میکند که قوانین سختگیرانهتر علیه اعتراضات ضداسرائیلی وضع کنند، بودجههای کلان به جوامع یهودی اختصاص دهند و در مجامع بینالمللی از اسرائیل حمایت کنند. خون ریختهشده، به ابزار فشار سیاسی تبدیل میشود.
حادثه سیدنی چهار تحلیل متفاوت دارد، اما یک نتیجه مشترک: در هر چهار سناریو، رژیم صهیونیستی سود میبرد و قربانیان واقعی، هم کشتهشدگان سیدنی و هم کودکان غزه، لبنان و... هستند. این فاجعه نشان میدهد که دوران مصونیت روایتی صهیونیسم تمام شده و جهان دیگر حاضر نیست هزینه سیاستهای نتانیاهو را بپردازد.














