sobhe-no.ir
1440
شنبه، ۱۱ تیر ۱۴۰۱
15
«صبح‌نو» به مناسبت پنجاه‌ویکمین سال درگذشت ارنست همینگوی، گزارش می‌دهد

شکست‌خورده‌ای قهرمان

ارنست همینگوی ،نویسنده و خبرنگاری بود که زندگی پرفرازونشیبی داشت. در شانزده‌سالگی به جبهه رفت و از دو گلوله‌ای که به پایش خورده بود جان سالم به در برد، به گاوبازی علاقه داشت، دور اروپا را گشته بود، چهاربار ازدواج کرد و زندگی پرماجرایی داشت. چندبار تا دم مرگ رفته بود اما این مرگ نبود که او را از پای درآورد. هیچ حادثه‌ای آن‌قدر قوی نبود که او را از پای دربیاورد به‌جز خودش. جنگ همینگوی را نکشت اما خودش چرا. 52سال از مرگ او می‌گذرد، مرگی که در چهار سال اول به نظر می‌رسید یک اشتباه در تمیز کردن اسلحه باشد اما بعد افشا شد که او خود زندگی را تمام کرده است. بدین بهانه سری به زندگی و رمان کوتاه «پیرمرد و دریا» زده‌ایم؛ رمانی که برای همینگوی جایزه نوبل را به همراه داشت، داستانی درباره ایستادگی.

اخبار کوتاه

صبح نو

«صبح‌نو» به مناسبت پنجاه‌ویکمین سال درگذشت ارنست همینگوی، گزارش می‌دهد

شکست‌خورده‌ای قهرمان

ارنست همینگوی ،نویسنده و خبرنگاری بود که زندگی پرفرازونشیبی داشت. در شانزده‌سالگی به جبهه رفت و از دو گلوله‌ای که به پایش خورده بود جان سالم به در برد، به گاوبازی علاقه داشت، دور اروپا را گشته بود، چهاربار ازدواج کرد و زندگی پرماجرایی داشت. چندبار تا دم مرگ رفته بود اما این مرگ نبود که او را از پای درآورد. هیچ حادثه‌ای آن‌قدر قوی نبود که او را از پای دربیاورد به‌جز خودش. جنگ همینگوی را نکشت اما خودش چرا. 52سال از مرگ او می‌گذرد، مرگی که در چهار سال اول به نظر می‌رسید یک اشتباه در تمیز کردن اسلحه باشد اما بعد افشا شد که او خود زندگی را تمام کرده است. بدین بهانه سری به زندگی و رمان کوتاه «پیرمرد و دریا» زده‌ایم؛ رمانی که برای همینگوی جایزه نوبل را به همراه داشت، داستانی درباره ایستادگی.

ارنست همینگوی جوان بلندبالای درشت‌اندام، خوش‌قیافه و خوش‌بنیه‌ای بود. ورزشکار برجسته‌ای بود و مشت‌زن قابلی به‌شمار می‌رفت. خبرنگار و روزنامه‌نویس چابکی بود. توانایی شگفتی برای آموختن داشت. پس از دو، سه سال زندگی در اروپا به زبان‌های فرانسه، ایتالیایی و اسپانیایی حرف می‌زد. محجوب و سربه‌زیر بود. پول در کیف او قرار نمی‌گرفت و غالبا تا آخرین شاهی‌اش را خرج می‌کرد. همیشه «خوش» بود و تا شعاع بلندی فضای دور و بر خود را هم «خوش» می‌ساخت.  این توصیفی است که نجف دریابندری در ابتدای کتاب «پیرمرد و دریا» از همینگوی کرده است. «پیرمرد و دریا» حکایتی است از ایستادگی.
 
 حکایتی از ایستادگی
 داستان درباره سانتیاگو، پیرمردی ساده و فقیری بوده که ۸۴روز است که هیچ ماهی‌ای صید نکرده است. مانولین شاگرد اوست، پسری که به اجبار والدینش، مجبور به کارکردن در کنار ماهی‌گیرهای دیگر شده چون والدینش، سانتیاگو را آدمی بدشانس و بدبیار به حساب می‌آورند. بااین‌حال مانولین مانند خانواده‌اش فکر نمی‌کند. او پیرمرد را دوست دارد و در تمام مدتی که سانتیاگو دست خالی از دریا برمی‌گردد هر شب به کلبه او سر می‌زند، برایش غذا می‌برد، وسایلش را مرتب می‌کند و با او مشغول گپ‌وگفت می‌شود. رابطه پیرمرد و پسر فراتر از چیزی است که دیگران بتوانند آن را درک کنند. یک شب بالاخره پیرمرد به پسر می‌گوید که مطمئن است دوران بدشانسی‌اش به پایان رسیده‌ و به همین دلیل می‌خواهد روز بعد قایقش را بردارد و برای صید ماهی تا دل آب‌های دور راهی دریا شود. پیرمرد اعتقاد دارد که می‌تواند ماهی‌ای با خودش بیاورد که یک خروار وزنش باشد. هنگامی که با پیرمرد در دریا تنها می‌شویم با ریز و درشت شخصیت و افکار او آشنا شده و متوجه می‌شویم که او یک ماهی‌گیر حرفه‌ای و کارکشته است و تمسخر دیگر ماهی‌گیران فقط به‌خاطر بدشانسی او در صید است و نه چیز دیگری. کمی بعدتر چیزی به قلاب پیرمرد گیر می‌کند که یک ماهی عادی نیست، بلکه یک ماهی غول‌پیکر است. حال وقت آن رسیده که پیرمرد از همه توان و تجربه‌اش برای گرفتن ماهی استفاده کند.
 
بازنده‌ای قهرمان
رمان «پیرمرد و دریا» درباره تلاش و شکست‌ناپذیری است. اینکه بعضی انسان‌ها ممکن است از بین بروند اما شکست نخواهند خورد، زیرا برای شکست ساخته نشده‌اند. می‎توان گفت ماهی دیگر هدف پیرمرد نیست، بلکه جزئی از وجود اوست، وجود باشکوهی از طبیعت که اکنون با او در جدال است. پیرمرد تا لحظه آخر می‌جنگد و هیچ‌چیزی به‌عنوان حسرت برای او باقی نمی‌ماند.
نجف دریابندری در قسمت دیگری از مقدمه خود درباره شخصیت اصلی کتاب ارنست همینگوی می‌نویسد: «با آفرینش سانتیاگو، قهرمان پیرمرد و دریا، همینگوی به مرتبه تازه‌ای از آگاهی می‌رسد. پیش از این او از ضعف و زخم‌پذیری آدم‌های سرسخت سخن می‌گفت، اکنون از سرسختی یک پیرمرد ضعیف سخن می‌گوید؛ پیش از این قهرمان او روشنفکر حساسی بود که از جنگ می‌گریخت، اکنون قهرمانش ماهیگیر ساده‌ای است که هر روز به جنگ طبیعت می‌رود؛ پیش از این قهرمان او می‌کوشید «فکرش را نکند» و احساسات خود را بروز ندهد، اکنون سانتیاگو مدام فکر می‌کند و حتی با دریا و پرنده و ماهی حرف می‌زند.»
 
پرطرفدار در ایران
«پیرمرد و دریا» بهترین کتابی است که می‌توان همینگوی‌خوانی را با آن شروع کرد. این کتاب که دو فیلم نیز از روی آن ساخته شده است در ایران ازسوی مترجمان زیادی ترجمه و ازسوی نشرهای مختلفی به چاپ 
رسیده است که از نمونه آن‌ها می‌توان به ترجمه نجف دریابندری ازسوی انتشارات خوارزمی، ترجمه محمدتقی فرامرزی ازسوی انتشارات نگاه، ترجمه نازی عظیما ازسوی انتشارات افق و ترجمه احمد کسایی‌پور ازسوی انتشارات هرمس اشاره کرد.
نشر نگاه همچنین مجموعه داستان‌های کوتاه همینگوی را در قالب کتابی با عنوان «بهترین داستان‌های کوتاه همینگوی» به چاپ رسانده است. این کتاب نیز شروع خوبی برای آشنا شدن با سبک و نوشتار این نویسنده آمریکایی و البته جهانی است. نشر نگاه در این مجموعه داستان‌هایی از نویسندگان بزرگ دیگری مانند چخوف، مارکز و جویس را نیز به چاپ رسانده است. «وداع با اسلحه» هم یکی از دیگر از رمان‌های معروف همینگوی است که براساس تجربیات واقعی او در ارتش ایتالیا در جنگ‌جهانی‌اول نوشته شده است. این کتاب ازسوی نشر نیلوفر، علمی و فرهنگی، افق، امیرکبیر و چند انتشارات دیگر در ایران به چاپ رسیده است.
 

captcha
شماره‌های پیشین