sobhe-no.ir
1736
یکشنبه، ۲۳ مهر ۱۴۰۲
5

انسان، گرگ انسان؟

بهزاد مولایی/ سریال «زخم کاری» از جمله سریال‌های شبکه نمایش خانگی بود که با استقبال گسترده مخاطبان مواجه شد. همین استقبال باعث شد که فصل دوم این سریال هم تحت عنوان «زخم کاری: بازگشت» ساخته شود که هم‌اکنون در حال پخش در پلتفرم تولیدکننده اثر است. فصل دوم «زخم کاری» نسبت به فصل اول این سریال تغییراتی داشته که یکی از این تغییرات، اضافه‌شدن بازیگران جدید و مساله دیگر افزایش نقش زنان و جنگ قدرت بین این زنان است. در گفت‌وگو با آرش فهیم، منتقد سینما، فصل دوم «زخم کاری» را مورد نقد و بررسی قرار دادیم.

احسان رستگار روزنامه نگار

زخم بر «زخم کاری»

صبح نو

انسان، گرگ انسان؟

بهزاد مولایی/ سریال «زخم کاری» از جمله سریال‌های شبکه نمایش خانگی بود که با استقبال گسترده مخاطبان مواجه شد. همین استقبال باعث شد که فصل دوم این سریال هم تحت عنوان «زخم کاری: بازگشت» ساخته شود که هم‌اکنون در حال پخش در پلتفرم تولیدکننده اثر است. فصل دوم «زخم کاری» نسبت به فصل اول این سریال تغییراتی داشته که یکی از این تغییرات، اضافه‌شدن بازیگران جدید و مساله دیگر افزایش نقش زنان و جنگ قدرت بین این زنان است. در گفت‌وگو با آرش فهیم، منتقد سینما، فصل دوم «زخم کاری» را مورد نقد و بررسی قرار دادیم.

چه تفاوت‌هایی بین فصل اول و دوم سریال «زخم کاری» وجود دارد؟
فصل اول «زخم کاری» با همه ضعف‌ها و ماجراهای غیرمنطقی‌اش؛ اما دارای جهان روایی یکدستی بود. حداقل اینکه ریتم، شخصیت‌پردازی و از همه مهم‌تر، نقش‌آفرینی بازیگرها قابل‌دفاع بودند. جواد عزتی یکی از قدرتمندترین بازی‌هایش را در زخم کاری 1 به نمایش گذاشته بود؛ انتخاب نقش‌ها به‌درستی صورت گرفته بود و تقریبا، همه سر جای خودشان بودند. در فصل دوم این سریال که با عنوان «زخم کاری: بازگشت» در حال پخش است، بیش از بازگشت، شاهد فروپاشی روایت و نوعی آشفتگی و بلاتکلیف بودن همه چیز هستیم. درواقع این سریال بازگشت به عقب محسوب می‌شود. ریتم نامتوازن یک طرف، داستان سطحی هم طرف دیگر باعث شده‌اند قسمت دوم «زخم کاری» نتواند زخمه‌ای به دل و روح مخاطب وارد کند.
جدای از اینکه ماجراهای این سریال فاقد منطق روایی هستند. مثل همین ماجرای از گور برخاستن مالک که درباره‌اش زیاد صحبت شده است. اگر مخاطب‌ها این دو فصل «زخم کاری» را به‌طور پیوسته تماشا کنند، به احتمال زیاد نمی‌توانند با فصل دوم ارتباط عمیقی برقرار کنند، چون آنچه در فصل دوم اتفاق می‌افتد، ظاهرا بلافاصله بعد از انتهای فصل اول است؛ اما آن‌قدر همه چیز متفاوت شده - حتی گریم بازیگرها - که گویی سال‌ها گذشته است. اینکه قبل از انتشار فصل دوم، سکوی فیلیمو اقدام به اکران برخط خلاصه فصل اول این سریال کرد، بیش تر از اینکه یک مزیت برای آن باشد، یک آسیب است، چون مخاطب بعد از دیدن این خلاصه، دچار ذهنیتی می‌شود که نمی‌تواند فصل دوم را به‌خوبی بپذیرد. به نظرم باید داستان فصل دوم، به‌جای اینکه بلافاصله پس از اقدام به قتل مالک شروع شود، چند ماه یا چند سال بعد شروع می شد، در این صورت، شاید تغییرات فصل جدید، پذیرفتنی می‌شد.
یکی از نکات منفی «زخم کاری: بازگشت» ظهور شخصیت‌های جدیدی چون طلوعی و اطرافیانش است که در فصل اول هیچ رد و نشانی از آن‌ها نبود؛ اما داستان به‌گونه‌ای شکل گرفته که گویی آن‌ها از ابتدا در متن روایت قرار داشته‌اند! لازم بود زمینه‌سازی برای حضور آن‌ها در ابتدای فصل اول انجام می‌شد؛ اما از همه بدتر انتخاب بازیگران جدید در زخم کاری 2 است. کامبیز دیرباز در نقش یک شخصیت مرموز، پیچیده و قدرتمند چون طلوعی اصلا درنیامده است و قابل‌باور نیست. علاوه بر اینکه دیرباز برای چنین نقشی تناسب ندارد، بازی چندان خوبی هم توسط او برای شکل‌گرفتن این شخصیت انجام نشده است. به دلیل سطحی‌بودن این شمایل، دلیل تمایل و علاقه سمیرا به او نیز اصلا باورپذیر نیست، چون سمیرا به‌مراتب پیچیده و قدرتمندتر از او به نظر می‌رسد. انتخاب مهران غفوریان با توجه به پیشینه ذهنی مخاطب از او نیز برای نقش شفاعت مناسب نیست. هر چند که غفوریان بازی چشمگیری دارد و تلاش کرده از نقش‌های کمدی‌اش فاصله بگیرد.

چرا تصمیم گرفته شده در فصل دوم بیش تر روی شخصیت‌های زن تمرکز شود؟
بله، درباره تمرکز بیش تر بر زنان در زخم کاری 2، باید گفت که این تمرکز در آثار اخیر محمدحسین مهدویان بیش تر است؛ اما آنچه آشکار است، نگاه منفی مهدویان به زنان در اغلب آثارش است. این را قبلا در «ماجرای نیمروز 1 و 2» و فصل اول «زخم کاری» نشان داده بود. در فصل دوم «زخم کاری» هم بیش از آنکه در جهت قدرتمند نشان‌دادن زنان باشد، در جهت تصویرسازی منفی از آن‌هاست. هم در «زخم کاری» و هم در «زخم کاری: بازگشت»، عموم زنان موجوداتی شرور، طمع‌کار و هیولاسیرت هستند. تقریبا هیچ زنی در این سریال، درست و حسابی نیست. گویی علاقه و همراهی آن‌ها به هر مردی نیز برای پول و ثروت است. با توجه به فضای اجتماعی امروز ما که نیاز به الگوسازی برای زن و خانواده است، «زخم کاری» عکس این نیاز حرکت می‌کند و بیش تر به تخریب زن در جامعه می‌پردازد. حتی جایگاه مقدس مادری هم در این سریال مخدوش می‌شود. سمیرا برای میثم بیش تر از اینکه مادر باشد، نوعی رقیب است؛ مادری که با دشمن پدر و فرزندش متحد می‌شود و پسر و پدر، رودرروی مادری ترسناک و بد قرار می‌گیرند. این‌ها همه تأثیر منفی و مخرب بر ضمیر ناخودآگاه مخاطب، به‌ویژه مخاطب نونهال دارد. بچه‌هایی را تصور کنید که یک ساعت پای تماشای هر قسمت از این سریال، شاهد تعارض، کینه‌جویی و دشمنی اعضای خانواده‌ها با یکدیگر هستند؛ مادر با پسر، پسر با مادر، مادر با پدر و....
چه الهام‌هایی از واقعیت جامعه ایران برای نوشتن داستان‌هایی با محوریت جنگ قدرت و نقش زنان گرفته شده است و اصولا این فصل و این قصه نسبتی با جامعه ایران دارد یا خیر؟
البته هنوز در آغاز راه هستیم و حتی یک‌سوم از قسمت‌های این سریال هم پخش نشده است. باید دید مهدویان در این فصل، چه سرنوشتی را برای کاراکترهای زن رقم خواهد زد. آیا آنها پیروز می‌شوند و به‌نوعی قدرت شرورانه خودشان را بر دنیای درون سریال تحمیل می‌کنند یا نه، شکست می‌خورند و مخاطب باید از این نتیجه‌گیری درس عبرت بگیرد. به‌هرحال آنچه تا اینجا به خورد مخاطب داده شده است، القای تفکر «انسان گرگ انسان است» و پررنگ‌تر کردن صفت گرگ برای زنان است. چیزی که تأثیرش بر جامعه، خشونت بیش تر است.
در پایان باید گفت که محمدحسین مهدویان، فیلمساز مستعد و باهوشی است. این استعداد را در آثار اولیه‌اش مثل «آخرین روزهای زمستان» و «ایستاده در غبار» به‌خوبی نشان داده بود. یکی از دلایل موفقیت اولیه مهدویان این بود که سبک و سیاق و ذائقه خودش را به ثمر می‌نشاند و نتیجه‌اش، نوآوری و خلاقیت بود؛ اما این کارگردان که هنوز جوان محسوب می‌شود، در آثار اخیرش به تکرار افتاده است و دیگر از آن نوآوری و خلاقیت اولیه خبری نیست. شاید بهتر باشد که محمدحسین مهدویان با عجله و شتاب‌زده کار نکند و کمی با تأمل، تعمق و حوصله بیش تری کار کند. اینکه یک فیلمساز، هر سال چند فیلم، سریال و کار مشاوره انجام دهد، اصلا مهم نیست؛ اما اگر یک کارگردان هر چند سال یک‌بار فیلم و سریال بزرگ و شاهکاری را تولید کند، نتیجه و کارنامه بهتری است.

captcha
شماره‌های پیشین