sobhe-no.ir
2093
دوشنبه، ۱۵ اردیبهشت ۱۴۰۴
2

صبح نو

ابوالفتح در گفت‌وگو با «صبح نو» مطرح کرد؛ هدف اصلی ترامپ پیروزی بود، نه تحقق وعده‌ها


در خصوص وعده‌ها و دستورهای ناتمام و نافرجام ترامپ با امیرعلی ابوالفتح، کارشناس مسائل آمریکا گفت‌وگو کردیم که در ادامه می‌خوانید:
 در حال حاضر شاهد این موضوع هستیم که ترامپ در خصوص وعده‌هایی که در حوزه سیاست خارجی داده است، هیچ موفقیتی نداشته و در مواردی مثل اوکراین دست آخر گفته است که «شوخی کردم!» این رویکرد چه تبعاتی برای ترامپ دارد؟
ترامپ چون می‌خواست به هر قیمتی در انتخابات سال ۲۰۲۴ پیروز شود و دموکرات‌ها را شکست دهد، یک‌سری حرف‌ها و وعده‌هایی داد که همان موقع هم مشخص بود امکان‌پذیر نیست؛ اما برای طیف بزرگی از جامعه‌ آمریکا که از وضعیت موجود ناراضی، سرخورده و عصبانی هستند ـ از سیاست‌مدارانی که مدام به آن‌ها وعده‌هایی داده‌اند و عمل نکرده‌اند ـ برای آن‌ها، گفت: «من بزرگ‌ترین اخراج مهاجران غیرقانونی در تاریخ آمریکا را رقم می‌زنم، در جهان صلح برقرار می‌کنم، در ۲۴ ساعت با اوکراین صحبت می‌کنم، با ایران به ‌سرعت به توافق می‌رسم، آتش‌بس اعلام می‌کنم، با فساد سیستم مبارزه می‌کنم.» از این وعده‌ها زیاد داد و توانست پیروز شود. ولی حالا که رئیس‌جمهور شده، تحقق بسیاری از این‌ها دشوار است، به ‌خصوص اینکه برخی از این کارها اصلا در توان رئیس قوه‌ مجریه‌ آمریکا هم نیست. الان بسیاری از مواردی که دونالد ترامپ برایشان فرمان اجرایی امضا کرده، با چالش دادگاه‌ها مواجه شده و دادگاه جلوی کارش را گرفته‌اند. تا جایی که مثلا صدای آمریکا که یک نهاد دولتی است و بودجه‌اش از سوی دولت آمریکا تأمین می‌شود، حتی آن را هم نتوانسته تعطیل کند. الان دادگاه حکم داده که پول صدای آمریکا باید پرداخت شود، پول USAGM پرداخت شود. کارمندهایی که اخراج شده‌اند، آن فردی که اشتباهی به السالوادور تبعید شده بود، با حکم دادگاه باید بازگردد. ترامپ خیلی نگران این نیست که وعده‌هایش محقق نشده؛ چون رئیس‌جمهور شده و الان هم می‌گوید که این قضات چپ‌گرا، سوسیالیست‌ها، آنارشیست‌ها و رادیکال‌ها مانع کار او شده‌اند. هدف اصلی‌اش پیروزی بود، نه اینکه واقعا این وعده‌ها را اجرا کند. از همان موقع هم مشخص بود. حالا آن عده‌ای که بر اساس این وعده‌ها به ترامپ رأی دادند، آن‌ها باید قضاوت کنند که اصلا تصمیمشان درست بوده یا نه.  ولی خیلی از این موارد، مثلا اینکه گفته پاپ... طنز ماجراست. ترامپ واقعا دچار یک خودشیفتگی بسیار حاد شده است. این حرفی است که دختر برادرش، مری ترامپ می‌زند. اصلا کتابی نوشته و گفته: «عموی من به‌ شدت دچار این بیماری خودشیفتگی است.» اینکه مثلا «من پادشاه شوم، عکسش در تاچ منتشر شود و مورد توجه باشد»... به هر شکلی، به هر موضوعی. اخبار مهم هم حالت پادشاهی دارد. حداقل قوه‌ مجریه را دارد اداره می‌کند. او به ‌شدت نسبت به وفاداری حساس است و اگر کسی ذره‌ای با مواضعش مطابقت نداشته باشد، سریعا اخراج می‌شود. این ویژگی‌های سیاسی و شخصیتی ترامپ است.
 
تحلیلی وجود دارد که می‌گویند ترامپ دستورات بی‌پایان می‌دهد و بعد هم عقب‌نشینی می‌کند. مثل موضعش نسبت به تعرفه‌ها، اوکراین و همچنین ایران. این تحلیل تا چه حد به واقعیت سیاست‌های ترامپ نزدیک است؟
نمی‌شود گفت همه‌ کارهایش نادرست بوده است. مثلا عمده‌ترین وعده‌ای که تا حدی محقق شده، کنترل مرزها بوده است. آماری که داده‌اند این است که از ۱۳۰ هزار نفری که در طول سال از مرز رد می‌شده‌اند، در مدت مشابه ۱۰۰ روزه که مثلاً ۱۲۰ یا ۱۳۰ هزار نفر بوده، اکنون به ۷ هزار نفر رسیده؛ یعنی مرز واقعا خوب کنترل شده و جلوی ورود مهاجران غیرقانونی گرفته شده است. هم برخورد مرزی شدید شده، هم این مهاجران به‌ قدری شرایط سختی دارند که دیگر تعلل می‌کنند از مرز عبور نکنند.
این بخش از کارهایش خوب بوده است. بعضی از اقدامات هم مربوط به مسائل جنسیتی و زنان و مردان است. این هم جا افتاده است. خلیج مکزیکو را کرده خرج آمریکا، داخل آمریکا دارد هزینه می‌کند. وعده‌هایش محقق نشده است. نمی‌توان گفت همه‌شان؛ اما بخش بزرگی محقق نشده‌اند، چون امکان‌پذیر نیست. یعنی با یک دولت و دو دولت هم جواب نمی‌دهد. مثلا بحث مهاجران، بحث تعرفه، بحث موازنه در بودجه‌های دولت که گفت: «یک تریلیون دلار از هزینه‌های دولت را کم می‌کنم.» مبارزه با دولت پنهان چیزی نیست که عمر یک دولت یا دو دولت یا سه دولت کفایت کند؛ نسل‌ها باید بگذرد تا شاید این وضعیت تغییر کند. یک بخش به‌خاطر این است، یک بخش هم به‌خاطر مخالفت‌های داخلی. دستگاه بروکراسی به ‌شدت با ترامپ مشکل دارد. حتی با ایلان ماسک هم مشکل داشتند. پذیرفته‌اند، چون مقاومت در آن سیستم و داخل دستگاه بروکراسی آمریکا نسبت به این اقدامات رادیکال خیلی قوی است. دموکرات‌ها با او همراه نیستند، برخی از جمهوری‌خواهان هم با او همراه نیستند. برخی از سیاست‌مداران خارجی جمهوری‌خواه نیز در مسأله‌ اوکراین با او همراه نیستند.
در حزب خودش هم مخالفت‌هایی وجود دارد. حتی می‌گویند برکناری مشاور امنیت ملی هم به‌خاطر اختلافاتی بوده که از این سمت برکنار شده است.
 
در رابطه با عقب‌نشینی ترامپ از مذاکره با ایران، برخی چنین مطرح می‌کنند که یکی از عللش اختلافات داخلی است و همچنین بر نقش بنیاد FDD هم تأکید دارند. اختلافات داخلی و مسأله والتز چه ارتباطی به ایران دارد؟ FDD در این ماجرا چه نقشی دارد؟
این هم هست، اختلافات هم هست؛ اما فقط بر سر کلیت آن نیست. یعنی کلیت ماجرا با ایران این است: آیا دولت آمریکا غنی‌سازی در ایران را قبول دارد یا ندارد؟ آیا آمریکا مذاکره صرفا در چارچوب موضوعات هسته‌ای را قبول دارد یا ندارد؟
درست است که در داخل آمریکا مخالفت‌هایی وجود دارد. دولت آمریکا سند رسمی امضا کرده، یادداشت ریاست‌جمهوری دارد که در آن گفته شده: «مسأله موشک، منطقه‌ای، سپاه و توان دفاعی ایران هم بخشی از ماجراست.» یعنی فقط اختلافات درون دولت نیست؛ این یکی از پازل‌هاست. آن بنیاد ایران‌هسته‌ای علیه ایران‌هسته‌ای هستند، افرادی فعالیت می‌کنند، ولی از آن مهم‌تر و بزرگ‌تر و مؤثرتر این است که هیأت حاکمه‌ ایالات متحده‌ آمریکا ـ فارغ از دموکرات یا جمهوری‌خواه بودن، حتی ترامپ با غنی‌سازی در ایران مشکل دارد، با فعالیت موشکی ایران مشکل دارد، با فعالیت منطقه‌ای ایران مشکل دارد.  مشکل، مشکل نظام سیاسی ایالات متحده‌ آمریکاست با آن چیزی که ایران خطوط قرمز خودش معرفی کرده است.
 
آیا برکناری والتز ارتباطی با مسائل ایران داشت؟ واشنگتن‌پست منتشر کرده که نتانیاهو آنجا بدون اینکه ترامپ در جریان باشد، همراه با زنی رایزنی می‌کرده‌اند و برنامه‌ریزی می‌کرده‌اند که اسرائیل به ایران حمله کند، حتی بدون جلب رضایت ترامپ. این خبر به گوش ترامپ می‌رسد و عقب‌نشینی می‌کند. نمی‌دانم این روایت درست است یا نه. می‌تواند هم درست باشد، هم بخشی از جنگ... جنگ چه می‌گویند؟ جنگ تبلیغاتی علیه ایران. جنگ عنقریب بوده. آن‌قدر مهم بوده که مشاور امنیت ملی داشته رایزنی می‌کرده. حالا رئیس‌جمهور مراقب باشد، اگر کوتاه نیاید، همین الان نتانیاهو حمله می‌کند. این هم می‌تواند باشد.
من نمی‌دانم این گزارش تا چه اندازه صحت دارد؛ واقعا این کار را کرده یا نکرده. ولی خیلی هم مهم نیست. خیلی فرقی ندارد. بیشتر از آن جنگ‌طلب نبوده، کمتر از آن هم نیست. یکی از آن‌ها هم روبیو است. حالا اگر این سمت در اختیار فرد دیگری بود، می‌شد گفت که تأثیر دارد؛ اما اینکه این سمت الان در اختیار مارکو روبیو است که خودش در ضدیت با ایران، برجام و توافق هسته‌ای است، از این جهت خیلی برای ما فرقی نمی‌کند که انگیزه‌ برکناری مربوط به ایران بوده یا نه.

captcha
شماره‌های پیشین