sobhe-no.ir
2094
سه شنبه، ۱۶ اردیبهشت ۱۴۰۴
4

صبح نو

۶ پرده از خطای ترامپ در یمن


جواد بخشی الموتی، کارشناس مسائل بین‌الملل
  دونالد ترامپ دور دوم ریاست‌جمهوری خود را طوفانی آغاز کرد و با دست‌اندازی و لفاظی تلاش کرد خود را مسلط بر اوضاع جهان معرفی کند و یکی از این اقدامات فشار بی‌سابقه به یمن برای کرنش در برابر رژیم اسرائیل بود که بی‌توجه به شکست مفتضحانه ائتلاف سعودی اتخاذ شد. این اقدام و حضور بی‌سابقه ناوها، جنگنده‌ها، پهپادها و دیگر تسلیحات سنگین آمریکا و در پی آن بریتانیا نه‌تنها انصارالله را از پای در نیاورده است، بلکه با تحمیل خسارت‌های سنگین نظامی صحبت از شکست راهبرد آمریکا در مقابل یمن کاملا میدانی به نظر می‌رسد. هدف قرار دادن فرودگاه بن‌گورین در روز گذشته و ایجاد فضای رعب و وحشت در سرزمین‌های اشغالی می‌تواند در 6 پرده از تحولات پیکار با انصارالله در 2025 بررسی و تحلیل شود.
    پرده نخست: فروپاشی دکترین تسلط منطقه‌ای
دونالد ترامپ در دوره اول تصور می‌کرد با اعمال «فشار حداکثری» بر ایران و حمایت بی‌چون‌وچرا از ریاض، می‌تواند مقاومت منطقه‌ای را در هم بشکند؛ اما یمن، به‌عنوان حلقه ضعیف‌تر این زنجیره، به میدان واژگونی محاسبات آمریکا تبدیل شد. دولت ترامپ نتوانست بفهمد که انصارالله صرفا یک «بازوی نیابتی» نیست، بلکه یک بازیگر اصیل، ایدئولوژیک و بومی با آرایش منسجم نظامی و پایگاه اجتماعی واقعی است. این اشتباه تحلیلی، شکست راهبرد کلان آمریکا در غرب آسیا را رقم زد.
ازاین‌رو در دور دوم بی‌محابا و پرهیاهو به سراغ یمن آمد تا با نشان دادن اراده خود لابی صهیونیسم که در انتخابات کمک زیادی به وی کرده بود را راضی کند؛ اما معادلات میدانی با برآورد محاسباتی تیم امنیتی کاخ سفید همخوانی ندارد و انصارالله با مقابله هوشمندانه دکترین تسلط آمریکا بر وضعیت منطقه را به چالش کشید.
 
    پرده دوم: قدرت بازدارندگی مستقل
درحالی‌که دستگاه سیاست خارجی ترامپ همچنان درگیر روایت‌های رسانه‌ای از سال ۲۰۱۵ بود، انصارالله وارد مرحله‌ای از بازدارندگی استراتژیک شد که حتی توانست توازن نظامی خلیج فارس را مختل کند. حملات دقیق به آرامکو، بستن دریای سرخ و تهدید مستقیم خطوط انرژی جهانی، نشان داد که جنبش انصارالله از فاز تدافعی به فاز تهدید مستقیم منافع حیاتی آمریکا و متحدانش وارد شده؛ تحولی که در دکترین ترامپ هیچ جایگاهی نداشت.
نگاه افراطی تیم امنیتی کاخ سفید به انصارالله به‌عنوان بازوی نیابتی ایران باعث شد تا تحولات درونی آنها در 2025 نادیده گرفته شود و با اقدامات تنش‌زا منجر به تشدید بحران و هدف قرار گرفتن منافع رژیم اسرائیل و هوادارانش شد. ازاین‌رو یمن امروز دارای قدرتی بازدارنده است که می‌تواند در آینده معادلات دشمنانش را بر هم بزند.
 
    پرده سوم: فروپاشی دستگاه اطلاعاتی آمریکا در میدان یمن
شکست در شناخت ساختار پیچیده یمن از جمله نظام قبیله‌ای، بافت مذهبی و منطق هویتی، بزرگ‌ترین خطای اطلاعاتی دولت ترامپ بود. در گذشته گزارش‌های غلط و سیاست‌گذاری‌های سطحی موجب تزریق میلیاردها دلار به نیروهای غیرمؤثر و شکست‌خورده شد.
در مقابل، انصارالله نه‌تنها توانست نظم اجتماعی مناطق تحت کنترلش را تثبیت کند، بلکه شبکه‌ای از هم‌پوشانی امنیتی و اطلاعاتی در درون عربستان و دریای سرخ به ‌وجود آورد که قدرت‌های بزرگ منطقه‌ای از درک آن عاجز ماندند. انصارالله امروز ثابت کرده است که بدنه‌ای مردمی دارد و به پشتوانه آن در برابر شدیدترین حملات ایستاده و دشمن را در دریاها و هزاران کیلومتر دورتر هدف قرار می‌دهد. نگاه سطحی دستگاه‌های اطلاعاتی باعث شد تا با ادراک ضعیف بودن یمن، جنگ علیه آن کلید بخورد و در نهایت منجر به هزینه های سرسام‌آور و آسیب‌های جدی برای دولت ترامپ شد.
 
    پرده چهارم: دشمن مشروع؛ حامی تجاوزگر
با قرار دادن انصارالله در لیست گروه‌های تروریستی، دولت ترامپ در واقع سند ناتوانی خود را امضا کرد. این اقدام، برخلاف انتظار واشنگتن، نه‌تنها انصارالله را تضعیف نکرد، بلکه در سطح افکار عمومی جهان به‌عنوان «نیروی مقاومت در برابر تجاوز خارجی» به آن مشروعیت بخشید و از سوی دیگر درحالی‌که تصاویر کودکان قحطی‌زده یمن رسانه‌های بین‌المللی را پر کرده بود، کاخ سفید در قامت شریک کشتار و نه ناجی صلح، به‌ شدت بی‌اعتبار شد.
در شرایطی که افکار عمومی جهان نسبت به نسل‌کشی در غزه بسیار نگران بود و خیابان‌های زیادی در دنیا به میدان اعتراضات مردم تبدیل شده بود، تکرار جنایت در یمن باعث شد تا انصارالله حتی با خوانش غربی‌ها به‌عنوان یک دشمن در منطقه غرب آسیا مشروعیت پیدا کرده و آمریکا و هم‌پیمانانش در جایگاه تجاوزگری نشسته و هم‌دوش رژیم اسرائیل در تجاوز، قتل و غارت دیده شوند.
 
    پرده پنجم: نیرویی که متحدان ترامپ را بلعید
پروژه «سعودی‌سازی امنیت منطقه» که هسته اصلی سیاست ترامپ در دولت اولش بود، گویا باز هم قرار است با فروش میلیارد دلاری سلاح به این کشور پی گرفته شود و یمن در گذشته به گورستان این ایده بدل شد.
عربستان و امارات که قرار بود نقش ستون‌های نظم آمریکامحور را بازی کنند، در باتلاق انصارالله فرسوده شدند؛ از حملات موشکی تا فشارهای رسانه‌ای و بحران‌های اقتصادی. این جنگ نه‌تنها متحدان را تضعیف کرد، بلکه آنان را به سمت بازنگری در روابط با واشنگتن سوق داد. به بیان دیگر، انصارالله با مقاومت خود، سیاست خارجی ترامپ در خلیج‌فارس را بی‌اعتبار ساخت.
 
    پرده ششم: نقطه عطف تاریخی
حالا یمن از حاشیه به قلب معادلات منطقه‌ای آمده است و بدون هیچ پشتیبانی خارجی تمامی معادلات را بر هم زده و سرزمین شیر و عسل را به مرکز بمب و موشک تبدیل کرده است.
ترامپ با این تصور وارد یمن شد که می‌تواند آن را به یک پرونده فرعی در چارچوب نبرد با ایران تقلیل دهد؛ اما پایان کار چیزی دیگر بود: انصارالله به یکی از قطب‌های تأثیرگذار در نظم جدید منطقه تبدیل شد؛ نظمی که دیگر مبتنی بر دیکته‌های آمریکا نیست، بلکه از موازنه بازدارندگی، عمق استراتژیک و توان عملیات ترکیبی محور مقاومت تغذیه می‌کند.  یمن در سایه حماقت راهبردی ترامپ، نه‌تنها سقوط نکرد، بلکه معادلات غرب آسیا را برای همیشه تغییر داد.

captcha
شماره‌های پیشین