علیرضا مهرابی، کارشناس مسائل بینالملل در گفتوگو با «صبح نو» اظهارکرد: «سطح چنین موضوعاتی معمولا یک دوره سرعت دارد و یک دوره کُندی. اساسا همیشه این نوع مذاکرات که میتوان گفت حدود ۴۰ یا ۵۰ سال فروخفتگی موضوعات در آنها وجود دارد، وقتی با سرعت آغاز میشوند، قرار نیست با همان سرعت ادامه پیدا کنند. توقف در این فرایند، امری طبیعی است.» وی افزود: «البته مدت زمان این توقف و میزان انتظاری که ایجاد میشود، میتواند غیرطبیعی تلقی شود. این انتظار میتواند به رویکردهای مختلفی منجر شود. یکی از این رویکردها درون خود جمهوریخواهان هم دیده میشود؛ جایی که اختلاف نظرهایی وجود دارد. برخی معتقدند باید با اقدام پیشگیرانه وارد عمل شد و برخی دیگر استراتژی «لحظه آخر» را ترجیح میدهند.»
اختلاف استراتژیک میان جمهوریخواهان؛ پیشگیری یا لحظه آخر؟
کارشناس مسائل بینالملل تصریح کرد: «اقدام پیشگیرانه یعنی در همان وهله اول، راهکار نظامی در دستور کار قرار گیرد. یعنی مثلا یک اقدام نظامی انجام شود تا طرف مقابل وادار به واکنش شود و بر اساس آن، دستورالعمل اقدام پیشگیرانه شکل بگیرد. اما استراتژی «لحظه آخر» متفاوت است. در این رویکرد، ابتدا ابزارهای سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی به کار گرفته میشود و گزینه نظامی در نهایت و در صورت لزوم مورد استفاده قرار میگیرد.»
مهرابی اضافه کرد: «این تفاوت نگاهها باعث میشود که درباره ایران نیز نظرات متفاوتی وجود داشته باشد؛ اینکه آیا ابتدا باید اقدام نظامی کرد و بعد وارد مذاکره شد یا اینکه ابتدا با مذاکره و میزان نتایج آن، استراتژی نهایی تدوین شود. کلیت ماجرا این است که اختلاف نظر میان سیاستمداران آمریکایی - بهویژه جمهوریخواهان - طبیعی است و وجود دارد.»
وی با بیان اینکه سازمانهای امنیتی و اطلاعاتی کشورهای اروپایی و آمریکا نیز ارزیابیهای خود را دارند، خاطرنشان کرد: «این دادهها در اختیار نهادهای تصمیمگیر قرار میگیرد و بر اساس آن، اتاق وضعیت و سپس اتاق اقدام تعریف میشود. اینکه آنها چقدر اطلاعات از ما دارند و چقدر از توانمندیهای ما آگاه یا ناآگاهاند، موضوعی است که من اطلاعات دقیقی دربارهاش ندارم و باید از متخصصان نظامی و امنیتی پرسیده شود.»
کارشناس مسائل بینالملل اظهارکرد: «اما در مجموع، توانمندیهای ما در محاسبات آنها لحاظ شده و این باعث شده که آمریکاییها به مذاکرات غیرمستقیم رضایت دهند و وارد فاز مذاکره شوند. برداشت شخصی من این است که گزارشهایی که تحلیلگران آمریکایی منتشر میکنند، شبیه به تحلیلهای بدنه اجتماعی خودمان است: مبتنی بر اطلاعات و دادههایی که در اختیار دارند، اما نمیتوان گفت دقیقا همهجانبه است.»
تحلیلها در آمریکا؛ پراکنده، نامنسجم و غیرقابل اتکا
مهرابی با اشاره به اینکه در خصوص ادامه مذاکرات با ایران هم همین مسأله وجود دارد، یادآور شد: «تحلیلگران مختلف نتوانستهاند پیشبینی دقیق و روشنی از آینده مذاکرات ارائه دهند. این موضوع هم نشاندهنده همان اختلاف نظرها و چنددستگیهای موجود در آمریکا است.»
فرایند تصویب معاهده دائمی در آمریکا؛ از کنگره تا سنای صهیونیستمحور
وی تصریح کرد: «درباره معاهده دائمی با ایران هم باید بگویم که این موضوع بستگی به روندهای قانونی در آمریکا دارد. رئیسجمهور باید معاهده را به کنگره بفرستد تا به قانون تبدیل شود. وقتی به قانون تبدیل شد، تازه وارد مرحله الزام به اجرا میشود. این الزام هم باید از سنا عبور کند. در سنا صد نفر سناتور هستند که باید بحث کنند و رأی بدهند. برای تصویب نیاز به رأی اکثریت است و در آنجا معمولا ۱۰ - ۱۵ سناتور باتجربه هستند که غالبا صهیونیست هستند و احتمال رأی دادن آنها پایین است، مگر اینکه در معاهده منافع اسرائیل لحاظ شده باشد.»
کارشناس مسائل بینالملل تأکید کرد: «به همین دلیل، حتی اگر معاهده به قانون هم تبدیل شود، نباید خیلی خوشبین بود، مگر اینکه این مسیر سه مرحلهای (تصویب در کنگره، الزام در سنا و اجرای الزام) به درستی طی شود. متأسفانه در زمان برجام این روند به درستی درک نشد و بسیاری از مسئولان ما فکر کردند جان کری (وزیر امور خارجه وقت آمریکا) اختیار تام دارد، درحالیکه چنین نبود. اگر حالا مذاکرهکننده ما با طرف آمریکایی بگوید ما فقط زمانی توافق را میپذیریم که از این سه مرحله عبور کرده باشد، آن وقت میتوانیم بگوییم با یک معاهده دائمی طرف هستیم.»
سه خط قرمز ایران در مذاکره با آمریکا
مهرابی عنوان کرد: «درباره مذاکرات غیرمستقیم با آمریکا نیز باید گفت سه خط قرمز برای ایران وجود دارد: غیرمستقیم بودن مذاکرات، موضوع غنیسازی ۳.۶۷ یا ۷ درصد و دریافت تضمینهای لازم. این سه مورد خط قرمز محسوب میشوند و ایران از آنها عبور نخواهد کرد.
وی اضافه کرد: «ممکن است شکل مذاکرات مستقیم یا غیرمستقیم باشد، اما مهمتر از آن، دو مورد بعدی است. به همین دلیل، تیم کارشناسی ما باید قویتر شود.»