sobhe-no.ir
2096
چهارشنبه، ۱۷ اردیبهشت ۱۴۰۴
4

صبح نو

«فصـــل فیــروزه» تلفیقی از تاریخ و تخیل

 الهام قاسمی/  خاندان و فرزندان ائمه معصوم (ع) نقشی بزرگ در تاریخ تشیع دارند، خصوصا آن‌ها که در نورانیت و پاکی به درجات والای عصمت رسیدند. حضور آن‌ها در آسمان فرهنگی و تاریخی ایرانیان مسلمان غیرقابل ‌انکار است، چراکه هم از جنبه‌های فکری و اعتقادی بر فرهنگ و تاریخ و اجتماع آن‌ها اثر گذاشتند و هم از جنبه‌های سیاسی و اجتماعی. در این میان، نویسندگان زیادی در حوزه ادبیات داستانی در نشان دادن ارادت خود به آن‌ها سهم بسزایی دارند، چراکه هرکدام با قلم خود سعی در معرفی این شخصیت‌های بزرگ تاریخ تشیع دارند. حضرت معصومه (س) دختر امام موسی کاظم (ع) و خواهر امام رضا (ع) در زمره یکی از این شخصیت‌ها به‌شمار می‌روند. شخصیتی که درباره ایشان کم می‌دانیم به همین خاطر یکی از بانوان نویسنده دست بر قلم برده و اثری در معرفی شخصیت حضرت معصومه (س) خلق کرده است؛ کتابی با نام «فصل فیروزه» در قالب یک اثر داستانی عاشقانه با محوریت زندگی حضرت معصومه (س). جالب است که بدانید بنا بر اظهار خود نویسنده این اثر اولین کتاب او با تلفیق تاریخ و تخیل اوست.
این اثر دربردارنده داستانی عاشقانه از دختر و پسر نیشابوری است که سخت دلداده و بی‌قرار یکدیگرند، اما با پشت کردن پسر به دختر همه چیز تغییر کرده و خواننده شاهد ماجراهایی تلخ و سوزناک از دختری بخت برگشته و تنها خواهد بود. دختری زرتشتی اهل یزد با نام سیندخت که پدری تاجر دارد که با او و کاروان تجاری‌اش به نقاط مختلف خلافت عباسی در سیروسفر هستند.
ثمره این سیروسفر، آشنایی او با کیارش است. پسری زرتشتی اهل نیشابور که فیروزه‌تراشی است ماهر. سیندخت که درگیر عشقی آتشین شده است با رفتن ناگهانی کیارش رنگی دیگر می‌گیرد. ماجرای او وقتی پیچیده‌تر می‌شود که کاروان تجاری پدرش در میانه صحرای مرکزی ایران، دستخوش حمله راهزنان می‌شود و پدرش کشته می‌شود. سیندخت به‌خاطر حمله راهزنان به کاروان در سرزمین حجاز زخمی شده و در قبیله‌ای از اعراب در حال مداوا است.
 او برای رسیدن به معشوقش همراه کاروانی از محبان کریمه اهل‌بیت (ع) که به سمت مرو در حرکت است راهی ایران می‌شود و عشق او در این سفر عمقی دیگر پیدا می‌کند. در واقع داستان این‌گونه پیش می‌رود که هیچ‌کس نمی‌داند، اما این دو عاشق، کسی را جز یکدیگر نمی‌خواهند. حتی اگر پسر چیزی جز همان حجره فیروزه‌تراشی را نداشت، باز هم دختر ثروتمندترین تاجر نیشابور کسی جز او را انتخاب نمی‌کرد. این عشق عمیق و واقعی، باطن جان هر دو دلداده زرتشتی را می‌سوزاند. یک روز صبح اما ورق برمی‌گردد. پسر به همه چیز پشت می‌کند و عهد می‌شکند. می‎گویند کسی از نیشابور رد شده و دل از او برده است. دختر تا از زبان خودش نشنود، باور نمی‌کند. اتفاق دیگری که باعث ناراحتی سیندخت شده بود، تحول دینی کیارش بود که موجب ترک سیندخت شد، اما در حقیقت اتفاق اصلی داستان رویارویی سیندخت با کاروان حضرت معصومه (س) در ایران است. یعنی درون‌مایه‌ رمان برشی از زندگی امام رضا (ع) و حضرت معصومه (س) است و نویسنده با ذوق و خلاقیتی که داشته، روایتی از دختر ایرانی و زرتشتی اهل یزد را به قصه‌ای تبدیل کرده که موازی با آن بتواند از حرکت امام رضا (ع) و خواهرشان به طوس بگوید. سیندخت با كاروان حضرت معصومه (س) در دل بيابان همراه می‌‌شود و كم‌كم از طريق خادمه بانو، به درک مقام ايشان می‌رسد تا اينكه كاروان مورد حمله حكومت قرار گرفته و هم‌سفران شهيد و زخمی می‌شوند.
در ادامه دختر شاهد استقبال مردم قم از بانو و اقامت و مناجات ايشان در بيت‌النور قم و سپس شهادت ايشان است. از آن‌سو پسر فيروزه‌تراش كه در نيشابور شاهد حديث سلسله‌الذهب امام رضا (ع) بوده و مشتاقانه در پی ايشان به طوس رفته، خبر شهادت خواهر امام را شنيده و با اشاراتی از سوی امام به هدف جست‌وجوی دختر به او می‌رسد.
نویسنده با مستأصل کردن قهرمان داستان، همه راه‌ها را بر او می‌بندد تا تنها یک طناب اطمینان برایش باقی بماند. البته این استیصال نه از سر جبر روزگار و نه از سر فشار دیگران است. استیصالی است از پی رسیدن به معرفتی بالاتر. قرار نیست سیندخت به ‌زور شمشیر و تندی زبان به چیزی علاقه‌مند شود، چراکه نه‌تنها غرور او اجازه نمی‌دهد، بلکه کسی چون او که مسأله دانایی و دانستن برایش مهم است، می‌خواهد از مسیر درست به حقیقت برسد. به همین جهت است که سفر برای او، فقط گرما خوردن و دوری از سایه خنک و آب گوارا نیست، بلکه محملی است که نشان دهد او چگونه از عشقی زمینی به معرفتی آسمانی نزدیک می‌شود. در حقیقت بنا بر گفته نویسنده داستان زندگی دختری به نام «سیندخت» است که با تاریخ حضرت معصومه (س) تلاقی پیدا می‌کند و حقیقت عشق در ولایت جست‌وجو می‌شود. در این داستان دو عشق به صورت موازی پیش می‌رود، یک بخش عشق زمینی و بخش دیگر عشق آسمانی است.
در «فصل فیروزه» عشق امام به پیروانش مصداقی عینی پیدا می‌کند. مصداقی که سعی می‌کند خودش را شعارزده نکند و حرف‌های قلمبه‌ سلمبه به خورد شخصیت‌ها و مخاطب ندهد، بلکه به آن‌ها اختیاری می‌دهد تا خودش تصمیم بگیرد از کدام مسیر برود. صفحات رنگارنگ کتاب دست مخاطب را می‌گیرد و از کویری گرم و سوزان، او را به ساوه، قم و نیشابور می‌برد. این سفر بی‌آنکه گرد و غباری حوصله سر بر روی ذهن مخاطب بپاشد، یا بخواهد با او همچون گردشگری غربی رفتار کند، او را درگیر و پابند عشق و عاشقی و ماجرای امام و سفر خواهرشان به مرو می‌کند.
نویسنده با سخن گفتن شخصیت‌ها نشان داده است که او در پی آفرینشی از جنس واقعیت تاریخی است. لحن سیندخت همان‌قدر تشخص دارد که لحن شیخ پیر قبیله.
 خدیجه که مادری به سوگ فرزند نشسته است، در تمام سخن گفتنش داغ فرزند از دست‌ داده را به ‌خوبی نشان داده است و این مشتی است نمونه خروار از کوشش نویسنده برای زنده و جاندار کردن گفت‌وگوها. تبحر نویسنده در استفاده از کلمات، فضل‌فروشی و تفاخر و تکاثر ادبی نیست، بلکه بنایش آن است که فاصله بین مخاطب و شخصیت‌ها را بردارد.
از جمله نکات مثبت اثر آن است که ذهن و زبان متن یکدست و نسبتا پخته است. نویسنده توصیفات خوبی از رفتار و سلوک مسلمانان در قرن سوم هجری به مخاطب نشان می‌دهد و در خلق اتمسفر و فضایی یکدست تلاش فراوان کرده است. همچنین این داستان با زبان یکدست و پخته به نگارش درآمده و در نهایت اثر خوش‌خوانی را به دست مخاطب داده است.
در مورد طرح جلد اثر باید گفت که تصویرگری جلد کتاب نیز شاداب است و به ‌سادگی و دور از پیچیدگی‌های تصویری در پی القای بخشی از محتوای کتاب است. رنگ فیروزه‌ای جلد برای مسلمانان یادآور مکان‌های مذهبی و آرام‌بخش است و طراح جلد نیز به خوبی مفهوم داستان را درک کرده است.
از جمله نقاط ضعف اثر شبیه بودن دیالوگ‌های همه‌ شخصیت‌های داستان است به‌طوری‌که نویسنده برای همه از یک زبانِ معیارِ کهن استفاده کرده است. حتی دانای کل نیز مثل شخصیت‌ها صحبت می‌کند و همین امر شخصیت‌ها و حتی قصه را کمی مصنوعی می‌کند. همچنین جایی از دیالوگ‌ها آن‌قدر کهن بود که از باورپذیری به دور بود.
نکته منفی دیگر اثر این بود که شخصیت‌ها چنان از «خلسه»، «عشق»، «فطرت» و «غریزه» صحبت می‌کردند که انگار نویسنده در دهانِ شخصیت‌ها گذاشته است. نه اینکه شخصیت‌ها فیلسوف یا عارف باشند، نه، آدم‌های معمولی این قصه این مدلی صحبت می‌کردند و در ادامه پایان‌بندی اثر است که کمی از باورپذیری به دور است.
نکته منفی دیگر حجم اندک کتاب است. اگر کتاب حجمی بیشتر داشت هم از نظر داستانی و هم جنبه‌های محتوایی غنی‌تر از آنی که هست می‌شد.
کتاب «فصل فیروزه» که به‌عنوان یکی از منابع نهمین جشنواره کتابخوانی رضوی در بخش جوان و بزرگسال معرفی شده، تاکنون در 9 نوبت و در قالب 112 صفحه توسط انتشارات کتابستان معرفت منتشر شده است.

captcha
شماره‌های پیشین