محمد عابدینی/ در آستانه صدسالگی حوزه علمیه قم، پیام راهبردی رهبر انقلاب به این نهاد دیرپای علمی - دینی، نقشه راهی برای ورود حوزه به عصر تمدنسازی اسلامی ترسیم کرد. حجتالاسلاموالمسلمین دکتر علی نهاوندی، رئیس مرکز تحقیقات اسلامی مجلس و از چهرههای شناخته شده در حوزه فقه رسانه و فقه متاورس، در گفتوگو با «صبح نو» ابعاد نظری، اجتماعی و تمدنی این پیام را تحلیل کرده و از لزوم بازمهندسی ساختار حوزه برای پیشرانی در زمانه سخن گفته است.
دریافت شما از روح پیام رهبر انقلاب را میشنویم.
به نظر من، پیام مقام معظم رهبری یک سند راهبردی تمدنپایه است و منظور ایشان این است که بنیانهای نظری و امتداد اجتماعی جریان دین باید از خاستگاه و آبشخوری مثل حوزههای علمیه که تبیینکننده، تنظیمکننده و کشفکننده مبانی دین و شریعت هستند، در ابعاد مختلف خودش، کارایی و کارآمدی رو به رشدی داشته باشد. واقعیت قضیه این است که اگر ما بخواهیم جریان تمدن اسلامی را پیش ببریم، باید ابعاد نظری و همچنین امتداد آن در عرصه حکمرانی اسلامی را تضمین کنیم. با توجه به رسالتهایی که در تولید علم، تولید عالم و در واقع در جریان حکمرانی با پایه نهضت اسلامی ایران وجود دارد و این نهضت قابلیت تحقق و تدبیرش را دارد و باید تمشیت در آن صورت بگیرد، یکی از ظرفیتهایی که بستر مطالعه و امتدادبخشی را فراهم میکند، مجموعهای است که حوزههای علمیه باید آن را بهعنوان یک بعد علمی و عقلانی دنبال کنند. من فکر میکنم که حوزه علمیه، در این مسیر، گامهای بسیار مهمی را برداشته است. اگر به پیشینه حوزههای علمیه نگاه کنید، تصدیق خواهید کرد که حوزه در دهههای اخیر و بالاخص در بیست سال گذشته، به سمت حرکت در راستای ابعاد معنادار اقدامات تمدنساز در مواجهه با تمدن و تفکر غربی، قدمهایی را برداشته است؛ اما استواری و انجام این پروژه سترگ، به مباحث مختلفی بستگی دارد.
رهبر انقلاب از حوزه خواستند جلوتر از زمان حرکت کند. این «جلوتر بودن» دقیقا در چه ابعادی معنا پیدا میکند؟
خاستگاه این موضوع «جلوتر از زمانه خود حرکت کردن حوزه» که حضرت آقا فرمودهاند، به این روایت امام صادق (ع) برمیگردد که «العالِمُ بِزَمانِهِ لا تَهجُمُ عَلَیهِ اللَّوابِس»، یعنی کسی که علم به زمانه و عصر خود داشته باشد، آلودگیها و پیرنگهای عقبافتادگی، بر او غلبه نمیکند و او میتواند پیشران عمل کند. واقعیت این است که ما نهتنها در مواجهه با تمدن و تفکر غربی، بلکه در ابعاد مختلف معرفتشناسی، هستیشناسی، انسانشناسی و... نیز حرفهایی شنیدنی برای دنیای امروز داریم؛ دنیایی که تشنه یک افق نظاممند دقیق و عمیق برای رسیدن به مقصد و مقصود خودش است. امروزه انسانهای بزرگی، پس از این «ایسمها» و مکاتب مختلفی که عهدهدار تمشیت امور مادی و سبک زندگی بودند، احساس خلأ، خنثی بودن و پوچی میکنند و به همین دلیل، حوزه اگر ابعاد منشعب از وحی را که واجد عالیترین دیدگاه است، استخراج کند و با زبان فهم امروز جامعه جهانی، به سمع و نظر انسانهای فرهیخته، نخبگان و عموم بشریت برساند، طبیعتا جلوتر از زمانه خودش عمل کرده است؛ لذا نیاز به یک مرکز رصد جهانی در حوزه فکر و اندیشه احساس میشود. یکی از چیزهایی که برای این امر باید دنبال کنیم، ایجاد یک مرکز رصد جهانی است که بتواند در حوزههای علمیه، مطالعات استراتژیک را در ابعاد جهانی دنبال کند و در نسبت با ادیان و مذاهب مختلف و همچنین با مکاتب فکری گوناگون وارد بحث شود و نظریه صائب خودش را ارائه دهد.
درباره ریشههای این مفهوم در روایات و احادیث هم توضیح دهید.
روایات ما آخرالزمان را با تعبیر «یَمْلَأُ اللهُ به الْأَرْضَ قِسْطاً وَ عَدْلًا کَمَا مُلِئَتْ ظُلْماً وَ جَوْراً» مورد اشاره قرار میدهند. بر همین اساس، روشن است که در آخرالزمان انسانها، بعد از اینکه جهانشان از ظلم و جور پر شده، نیاز به عدالتگستری و قسط دارند. در اینجا اصلا مسأله مذهب مطرح نیست؛ بلکه معنایش این است که انسانهای عدالتخواه و آزادیطلب در زیر پرچم یک انسان بلندنظر یعنی حضرت حجتبنالحسن (عج) جمع میشوند تا خودشان را از ظلم و جور رها کنند. این عمق تفکر و اندیشه امروزه در بحثهای مربوط به جبهه مقاومت باید خودش را نشان دهد. جبهه مقاومت یک جبهه عدالتخواه است. این یکی از مصادیقی است که حوزههای علمیه میتوانند به تبیین آن بپردازند و این نوع نگاه را به جامعه جهانی عرضه دارند. به همین دلیل است که ما نیاز به یک سیستم تربیتکننده انسانهایی را احساس میکنیم که از یک سو مهذب و از سوی دیگر مجاهد در عرصههای فکر و فرهنگ باشند. مقام معظم رهبری نیز در این پیام به همین موضوع اشاره کردهاند.
در عمل، حوزه علمیه تا به امروز چقدر توانسته به «نوآوری» و «تحول عقلانی» برسد؟
برای تحقق اهدافی که در پیام رهبر معظم انقلاب هم به آنها اشاره شده، باید از عقلانیت دینی صحبت کنیم؛ یعنی هم نظام انقلابی خودمان را بهعنوان یک نظام عقلانیت انقلابی معرفی کنیم و نوآوریهای فکری خودمان را بر اساس ابعاد دانشی و عقلانیت اجتماعی امروز به جامعه جهانی ارائه دهیم. بنابراین جهانی فکر کردن ما را به پیشرانی میرساند و اگر چنین نباشد، نمیتوانیم جلوتر از زمانه باشیم.
رهبری به ضرورت تربیت مجاهد فرهنگی مهذّب و نوآور اشاره کردند. به نظر شما، تربیت چنین طلبهای چه تفاوتی با طلبههای نسل قبل دارد و خروجی این نحوه تربیتی چگونه خواهد بود؟
ایجاد چنین منظومهای نیازمند زیرساختهای مختلف است. باید استعدادهای پرتعداد موجود در جامعه اسلامی خودمان و جهان تشیع را جذب کنیم و به سمت حوزههای مورد نیاز جامعه سوق دهیم؛ به نحوی که در حوزههای تخصصی محور حرکت باشند. مثلا اگر در نظام پارلمانی نیازمند تربیت فقهپژوهانی هستیم که ابعاد نظام پارلمانی و دیدگاههای قانونی را از شریعت استخراج کنند، افرادی باید از ابتدای طلبگی، بر این اساس تربیت شوند، مخاطرات این حوزه را بشناسند و حتی مداخلات در فضاهای حقوقی و قانونگذاری را بهطور حرفهای فرا بگیرند. در حوزه اقتصاد هم به همین شکل است، اما لازم میدانم به این موضوع هم اشاره کنم، همانطور که رهبری نیز فرمودهاند، آموزش در حوزههای علمیه ما فقهمحور است، بنابراین ابعاد فقه نباید کمرنگ شوند. فقه باید امتداد اجتماعی، فکری و فرهنگی خودش را با رصد مسائل مورد نیاز دنبال کند و این مسائل را به جامعه مخاطبین خود ارائه دهد. طلبههای این نسل آشنا به تکنولوژی و ابعاد مختلف اجتماعی هستند و میتوانند این موضوع را محقق کنند. من از قدیم هم اعتقاد داشتم لازم است دپارتمانهای تخصصی در حوزه شکل بگیرند و ما نباید یک نظام آموزشی تخت داشته باشیم. دنیای امروز هم تشکیل مبدلهایی را ایجاب میکند که بتوانند ارتباط میان جامعه و حوزههای علمیه را مستحکم کنند.
آیا ساختار آموزشی فعلی حوزه ظرفیت تحول مورد نظر رهبر انقلاب را دارد یا باید بازنگری شود؟ اگر نیاز به بازنگری دارد، در چه محورهایی این امر اولویت دارد؟
به نظر من، ساختار موجود دارای ظرفیت گسترش و افقمند شدن است. این ساختار کنونی، از آنجایی که بیشتر ناظر به نیازهای داخلی بوده و در چرخه اجرایی کشور و مرکز مطالعات استراتژیک دخالت نداشته، حرکتهایش بیشتر نقطهای بوده است و نه سیستمی. اگر بخواهیم موارد مدنظر رهبری را محقق کنیم، باید این سیستم به هم مرتبط شوند. حوزه و دانشگاه عقبههای اجرایی حکمرانی دینی هستند و باید در چرخه اجرایی به کار گرفته شوند. حوزه امروز با گذشته متفاوت شده و مراکز تخصصی مختلفی وجود دارد که اگر عرصههای مختلف کشور بتوانند به آنها متصل و از پشتیبانیشان بهرهمند شوند، این موضوع محقق شده است. البته شاید زمان ببرد، اما به این اتصال نیاز داریم.
یکی از موانع بسیار جدی، برخی از نگاههایی است که هم در عرصه اجرایی کشور و هم در عرصه آموزشی و پژوهشی حوزه وجود دارند. این نگاهها باید اصلاح شوند. نظام اجرایی کشور بعضا حوزه را جلوبرنده میداند و از سوی دیگر، برخی از حوزهها، به قدر کافی برای دخالت در ابعاد اجرایی کشور و تأثیرگذاری بر حکمرانی دینی تلاش نمیکنند؛ زیرا فکر میکنند که این تلاش با موانع مواجه خواهد شد. لذا ساختاری متمرکز باید ایجاد شود که چرخدندههای این دو مجموعه را به هم متصل کند و در این زمینه باید میانجیها و پلهای ارتباطی، مثل مرکز تحقیقات اسلامی مجلس شورای اسلامی فعالتر شوند و تعامل را گستردهتر کنند.
به نظر شما، مهمترین مانع تحقق فرمایشات رهبری در حوزه چیست: ساختار حوزه، نوع نگاه حوزویان، کمبود منابع مالی و انسانی یا ... .؟
وقتی میخواهیم حکمرانی دینی با نگاه منشعب از مبانی دین را دنبال کنیم، نمیتوانیم شعار شریعت بدهیم، اما کارها را به سبک سکولار جلو ببریم. آنچه تاکنون برای اسلامیسازی بسیاری از مسائل اتفاق نیفتاده، مانع ایجاد کرده است. در واقع، مبانی و معیارهای دینی در اسلامی شدن جامعه، نیاز به شاخصههای خاص خودش را دارد. ما بر اساس شاخصههای جامعه غربی میخواهیم محک اسلامی شدن را دنبال کنیم. آنچه حوزهها باید برای سنجههای متعدد در گسترش شریعت ارائه دهند، مسأله مهمی است و هندسه اسلام باید بر همه جریانها حاکم باشد.
به نظر من، بخش مهمی از این فعالیت به نظام تعلیم و تربیت در عرصههای علوم انسانی اسلامی بازمیگردد که باید بهطور کامل در اختیار حوزههای علمیه قرار بگیرند تا حوزهها خودشان را مکلف بدانند که با تولید ادبیات و اندیشه دینی، سازه فکری و فرهنگی علوم انسانی را منعکس کنند و دین در آنها مشهود و عیان باشد.
پایگاه علوم انسانی مختلف در دانشگاههای ما با فکر و تمدن غرب و نگاه لیبرال عجین شده و محصول آن سکولار است. حتما نیاز به تغییر ساختار و نوع نگاه در کل حاکمیت و جریان حکمرانی و علمی داریم. علاوه بر این، پشتیبانیهای مالی و سیستمی هم ضروری به نظر میرسند؛ مثلا اگر حوزه میخواهد وارد موضوع هوش مصنوعی شود، نیاز به زیرساخت مالی و تکنولوژی دارد.
اگر بخواهید فقط یک جمله از پیام رهبری را بهعنوان شعار تحولی حوزه علمیه در دهه آینده انتخاب کنید، آن جمله کدام است؟
همانطور که در این بیانیه سترگ و تاریخساز هم واضح است، رهبر معظم انقلاب حوزههای علمیه را در قله تغییر و تحول تمدنی قرار میدهند؛ لذا کلیت جامعه باید خودش را موظف به استفاده از دستاوردهای حوزه کند و در کلیت حوزه هم همگامی و همراهی با کلیت جامعه ساختارمند شود.