تحولات سیاست خارجی عربستان سعودی
سیاست خارجی عربستان سعودی در یک دهه اخیر دچار تغییر و چرخشی بنیادین شده است. از زمانی که محمد بنسلمان به ولیعهدی رسید، ریاض از رویکرد سنتگرایانه و محافظهکارانه به سمتی حرکت کرد که خود را درگیر دیپلماسی فعالتر و تعامل منطقهای نماید. اسناد تحلیلی و اظهارات رسانهها نشان میدهد که عربستان تاکید خود را بر مشارکت در صلح و ثبات منطقهای گذاشته و در راستای برنامههای توسعه اقتصادی (افق ۲۰۳۰) بر ثبات منطقه تأکید میکند. بر این اساس، طی ماههای اخیر خبرگزاریهای بینالمللی گزارش کردند که سعودیها حتی تلاش کردهاند میان ترامپ و ایران بر سر برنامه هستهای میانجیگری کنند. همچنین سفر خالد بن سلمان، وزیر دفاع سعودی و برادر ولیعهد، به تهران و تسلیم نامه ملک سلمان به رهبر انقلاب، به عنوان نشانهای از «تغییر دیدگاه ولیعهد نسبت به ایران» ارزیابی شده است. پس از سالها تنش و قطع روابط، در مارس ۲۰۲۳ با میانجیگری چین دو طرف رسماً برای ازسرگیری روابط دوجانبه و بازگشایی سفارتخانهها توافق کردند. کارشناسان بر این باورند که عربستان و ایران به این نتیجه رسیدهاند که هر دو بهعنوان همسایههای بزرگ منطقه ناگزیر باید منافع یکدیگر را محترم بشمارند، زیرا هیچیک از دو قدرت منطقهای را نمیتوان نادیده گرفت. این تغییر نگرش سعودیها – از تقابل مطلق به تمایل به مذاکره – نقش مهمی در گشایش باب گفتوگوهای منطقهای و حمایت از ثبات منطقه دارد.
اهداف ایران از رایزنیهای منطقهای
دیدارهای عراقچی در عربستان و قطر هدفی فراتر از روابط دوجانبه را دنبال میکند. مقامات ایرانی بهصراحت گفتهاند که هدف اصلی این رایزنیها هماهنگی مواضع در قبال بحرانهای جاری منطقه و مسائل مشترک است. از جمله مهمترین موضوعات مدنظر ایران در این سفرها، «وضعیت لبنان و غزه و جنایاتی که رژیم صهیونیستی انجام میدهد» بوده است. عراقچی تأکید کرده که مسائل آوارگان لبنانی و ارسال کمکهای بشردوستانه به لبنان و غزه نیز محور گفتگوها خواهد بود.
از نگاه ایران، این مذاکرات باید شرایط بهتری را برای تحقق صلح منطقهای فراهم کند. علاوه بر بحران فلسطین، ایران در این رایزنیها نقش عربستان را در «کاهش تنشها در منطقه» بررسی میکند و عزم خود را برای پیشبرد سیاست همسایگی تشریح میکند.
پیام اصلی ایران در این دیدارها این است که پایداری هرگونه توافق هستهای بستگی زیادی به لحاظکردن نگرانیها و منافع مشترک کشورهای منطقه دارد. به گفته عراقچی، از ابتدای مذاکرات ایران و آمریکا، مشورت مستمر و اطلاعرسانی به کشورهای همسایه در دستور کار بوده است تا آنها از پیشرفت گفتگوها مطلع باشند و در صورت حصول توافق، آن را بپذیرند. به بیان دیگر، تهران میکوشد با همسایگان عرب متحد شود تا ضمن کاهش ابهامات از احیای هرگونه فشار یکجانبه جلوگیری شود و زمینه مشارکت سازنده منطقهای در حل اختلافات فراهم گردد.
نقش کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس در مذاکرات غیرمستقیم
کشورهای حاشیه خلیج فارس بهخصوص عمان و قطر نقشی فعال در تسهیل مذاکرات ایران و آمریکا داشتهاند. عمان بهعنوان میزبان رسمی مذاکرات غیرمستقیم عمل میکند؛ وزیر خارجه این کشور از برگزاری دور چهارم گفتوگوها در مسقط خبر داد و اعلام کرد که عمان این نشست را پس از هماهنگی با ایران و آمریکا برگزار میکند
عمان با این نقش واسطهگر دیرین خود، کانالهای ارتباطی لازم را برای مبادله پیامها و هماهنگی زمان و مکان مذاکرات فراهم ساخته است. از سوی دیگر، امارات متحده عربی و دیگر کشورهای حوزه خلیج فارس نیز در عمل به عنوان واسطه بیصدا نقش داشتهاند؛ برای نمونه، نامه دونالد ترامپ به رهبر انقلاب ایران از طریق واسطهای اماراتی ارسال شد و پاسخ ایران از طریق عمان مخابره گردید.
. در زمینههای دیگر، قطر با میزبانی کنفرانس گفتوگوهای ایران و اعراب اهتمام نشان میدهد و رویکرد میانهروی خود را در پرتو ارتباط نزدیک با ایران و غرب حفظ کرده است. به طور کلی، کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس بر آن شدهاند که تنش رو به رشد میان تهران و واشنگتن را مهار کنند؛ سخنگوی وزارت امور خارجه عربستان نیز از کاهش تنش با ایران حمایت کرده و تعهد عربستان به صلح را یادآور شده است. این کشورها با ارائه پیامهای مشترک و تسهیل رایزنیها به هر دو طرف کمک میکنند تا نگرشهای متناقض را کاهش دهند و امکان پیشرفت مذاکرات افزایش یابد.
زمینههای همکاری و نگرانی میان تهران و همسایگان عرب
در حوزه منافع مشترک، ایران و کشورهای عرب منطقه چند عرصه همکاری بالقوه دارند. سطح روابط اقتصادی ایران و عربستان هنوز ضعیف است، اما کارشناسان معتقدند گشوده شدن مجدد روابط سیاسی میتواند حجم معاملات اقتصادی را بهشدت افزایش دهد. طبق گزارشها، در بهترین دوران، حجم تجارت دو کشور به حدود ۸۰۰ میلیون دلار در سال رسید و با بهبود روابط زمینه برای چند میلیارد دلار تجارت جدید فراهم میشود.
به گفته برخی تحلیلگران، ظرفیت عظیم تجارت عربستان (بیش از ۳۰۰ میلیارد دلار) میتواند بهمرور دهها میلیارد دلار بازار جدید را به روی ایران باز کند.
از این رو انتظار میرود احیای روابط در آینده نزدیک به تسهیل مراودات بانکی و تجاری منجر شود و انتقال ارز و کالا در منطقه بهبود یابد.
افزون بر تجارت، پروژههای مشترکی مانند انتقال برق و انرژی نیز قابل توسعه است؛ برای مثال ارتباطات زیرساختی برق ایران با کشورهای حاشیه خلیج فارس در دست اجراست.
پیامدهای احتمالی تحرکات دیپلماتیک اخیر
تشکیل چرخه جدید دیپلماسی منطقهای پیامدهای گوناگونی برای تحولات آتی ایران و جهان عرب به همراه دارد. اگر مذاکره غیرمستقیم ایران و آمریکا به توافق نسبی منجر شود، کشورهای خلیج فارس بهویژه عربستان سعودی احتمالا نقش تسهیلگر و تضمینکننده این توافق را ایفا خواهند کرد؛ از منظر آنها هرگونه راهحل نهایی باید پایدار باشد و نفع مشترک منطقه را تأمین کند. در چنین سناریویی، گشایش سیاسی و اقتصادی بین تهران و ریاض میتواند زمینه همکاریهای دوجانبه را بیش از پیش فراهم آورد، به خصوص در حوزه انرژی و تجارت
. افزون بر این، تشریک مساعی کشورهای منطقه میتواند واشنگتن را نیز در ایجاد توافقی منسجمتر تشویق کند. با این حال، اگر مذاکره به بنبست برسد یا طرف آمریکایی زیر بار مفاد مهم توافق نرود، کشورهای عرب خلیج فارس ممکن است رویکرد محتاطانهتری در پیش گیرند و بار دیگر بر تعهدات امنیتی با آمریکا تأکید کنند.
در این صورت، ایران نیز احتمالاً به تقویت روابط خود با همسایگانی که حاضر به تعاملند ادامه خواهد داد و بر سیاست همسایگی و توسعه نفوذ اقتصادی خود در منطقه تمرکز میکند. بسیاری از تحلیلگران بر این باورند که تقلا برای کاهش اختلافات نشاندهنده پذیرش واقعیت «لزوما حذفناشدن» ایران و عربستان است.
در مجموع، حضور فعال کشورهای خلیج فارس در این فرآیند دیپلماتیک به معنای تلاش برای مهار تنش و حرکت به سوی یک ترتیبات منطقهای پاسخگو است. هدف مهم در حال حاضر این است که «کشورهای عربی با نگرانی تحولات را دنبال میکنند و تمایلی هم ندارند تنش بین ایران و آمریکا تشدید شود».
این دیپلماسی جدید اگر به تقویت پیام مشترک دو طرف منجر شود، دستاوردی جدی برای ثبات منطقه خواهد بود.