اظهارات اخیر استیو ویتکاف که در مصاحبهای با شبکه ایبیسی گفت: «ما حتی یک درصد از ظرفیت غنیسازی ایران را هم نمیپذیریم.» نشاندهنده بازگشت رسمی کاخ سفید به سیاست یکجانبهگرایی تهاجمی است. آمریکا در هفتههای اخیر بارها با تغییر مواضع و بازی با کلمات تلاش کرده نیت شوم خود که همانا باز کردن تمام پیچ و مهرههای صنعت هستهای ایران است را پنهان کند، اما در این امر موفق نبوده است. چنین موضعگیری نهتنها با اصول حقوق بینالملل تعارض دارد، بلکه با واقعیات فنی و معادلات منطقه نیز ناسازگار است. این رویکرد را در چهار محور میتوان تحلیل کرد:
۱. نقض صریح حقوق بینالملل
بر اساس ماده چهارم معاهده NPTهمه کشورهای عضو از جمله جمهوری اسلامی ایران از «حق غیرقابلانکار» بهرهبرداری صلحآمیز از انرژی هستهای برخوردارند. تلاش برای تحمیل ممنوعیت کامل غنیسازی تجاوز آشکار به این حق مسلم و مشروع است. البته در شرایطی که بیقانونی در برخورد با ملتها از حد گذشته و در سالهای اخیر دهها هزار نفر را به کام مرگ فرستاده صحبت از قانونمداری یک دولت تمامیتخواه امکانپذیر نیست. دولت آمریکا نه قانونگذار جهان است و نه مجاز به تعیین حدود فناوری برای کشورهای مستقل.
ترامپ به جای رؤیاپردازی بهتر است واقعیتهای میدان را بپذیرد. امروز تجربه یمن برای دولت آمریکا مهم است. آنها باید باور کنند که معادلات بر اساس خواستههای آنها محقق نمیشوند، بلکه بر مبنای واقعیتهای میدان رقم میخورند.
۲. نادیدهگرفتن واقعیات مذاکراتی و تجربیات گذشته
ایران در توافق برجام، به صورت داوطلبانه سطح غنیسازی خود را به ۳.۶۷ درصد کاهش داد و تحت شدیدترین نظارتهای آژانس بینالمللی انرژی اتمی قرار گرفت. بااینحال، خروج یکجانبه آمریکا از توافق در سال ۲۰۱۸ و بازگشت مجدد به همان سیاستها در دولت فعلی ترامپ نشان میدهد که واشنگتن نه در پی توافق، بلکه در پی تحمیل است.
این رویکرد تحمیل خواستهها با بازی روانی در چهار دهه گذشته در برابر ایران کارساز نبوده است. ویتکاف باید به این نکته توجه کند ایرانی که علیرغم نمایش ترامپ هنوز تن به مذاکره مستقیم نداده است، خطوط قرمز خود را به راحتی کنار نخواهد گذاشت.
۳. بیثباتسازی منطقهای با ابزار فشار حداکثری
تکرار تهدیدات و تعیین خطوط قرمز غیرقانونی نهتنها به امنیت غرب آسیا کمک نمیکند، بلکه مسیر گفتوگو را نیز مسدود میسازد. ترامپ که در سفر اخیر خود به منطقه، منابع ملتهای منطقه را به یغما برد با لفاظی علیه برنامه هستهای ایران در تلاش است تا در میدان سخن رژیم صهیونیستی و برخی از کشورهای منطقه را راضی کند، اما این سیاست نخنما دیگر تکراری و ناکارآمد شده است. تجربه نشان داده که جمهوری اسلامی ایران تحت فشار تسلیم نخواهد شد، بلکه با اتکا به توان داخلی، مسیر پیشرفت خود را با اقتدار ادامه میدهد. غنیسازی، نماد استقلال علمی و فنی کشور است و هرگونه عقبنشینی در این حوزه به معنای تضعیف حاکمیت ملی خواهد بود. در چنین شرایطی این مواضع نهتنها نشاندهنده واقعیتهای مسائل میز مذاکره نیست، بلکه نشاندهنده رویکرد غیرسازنده طرف آمریکایی است.
۴. تناقض در رفتار دیپلماتیک واشنگتن
ادعای ارسال «سیگنال گفتوگو» در حالی مطرح میشود که ویتکاف همزمان غنیسازی را خط قرمز معرفی میکند. این تناقض آشکار بیانگر نبود یک راهبرد منطقی در سیاست خارجی آمریکا است. تجربه نشان داده است که تنها راه تعامل مؤثر با جمهوری اسلامی ایران، احترام به حقوق مشروع آن و پرهیز از سیاستهای مبتنی بر زور است.
دولت فعلی ایالات متحده اگر واقعا به دنبال کاهش تنشهاست باید به جای زبان تهدید، زبان منطق را انتخاب کند و به حقوق ملت ایران احترام بگذارد. غنیسازی اورانیوم حقی قانونی و خط قرمز جمهوری اسلامی ایران است .