ادعای غرب و روایت مذاکره غیرمستقیم
روزنامه نیویورک تایمز مدعی پیشنهاد کنسرسیومی که با مشارکت کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس و نظارت ایالات متحده، به ایران اجازه ادامه محدود غنیسازی اورانیوم در سطح غیرنظامی (حداکثر ۳.۶۷ درصد) را بدهد، شد.
این ادعا با استقبال رسانههای غربی مواجه شد و حتی برخی آن را با توافق هستهای سال ۲۰۱۵ (برجام) مقایسه کردند، اما تفاوت مهمی در آن ذکر شده: مشارکت دائمی نمایندگان کشورهای دیگر در نظارت و تصمیمسازی درباره برنامه غنیسازی ایران که عملا استقلال تصمیمگیری فنی را از کشور سلب میکند.
تجربه تلخ وعدههای برجامی
چنین پیشنهادهایی بیشباهت به تجربه شکستخورده برجام نیستند. در برجام نیز آمریکا وعده داد که اگر ایران قلب راکتور اراک را خارج کند، با کمک فناوری پیشرفتهتر یک راکتور جدید ساخته خواهد شد، اما نهتنها این وعده عملی نشد، بلکه کشورهای 5+1 هم از هرگونه همکاری واقعی خودداری کردند و تنها بخشهای مهمی از صنعت هستهای ایران به حالت تعلیق درآمد.
پیشنهاد اخیر در پوشش همکاری منطقهای، همان «غنیسازی صفر درصد» است که اکنون با زبانی جدید مطرح میشود. اگر غنیسازی در داخل متوقف شود، صنعت نابود میشود.
اگر قرار باشد تأسیسات داخلی تعطیل و فعالیتها به یک کارخانه مشترک در یکی از جزایر ایران منتقل شود، نهتنها تجهیزات فنی کشور از بین خواهد رفت، بلکه در عمل، مالکیت و مدیریت این کارخانه نیز در اختیار کشورهای شریک خواهد بود. تجربه نشان داده است که اینگونه طرحها هم از نظر فنی، هم اقتصادی و هم از نظر حاکمیتی، آسیبزا هستند و استقلال ایران را در حوزه راهبردی هستهای تهدید میکنند.
موضع تهران: موازیسازی، نه تعطیلی
با وجود ادعاهای رسانههای غربی، موضع رسمی تهران بر استمرار غنیسازی در داخل کشور تأکید دارد. عباس عراقچی در گزارشی به کمیسیون امنیت ملی مجلس اعلام کرده است که ایران از اصل ایجاد یک مرکز غنیسازی منطقهای استقبال میکند، اما به صراحت گفته است: «غنیسازی در داخل کشور باید ادامه یابد.»
این اظهارات نشان میدهد که پیشنهاد کنسرسیوم صرفا در صورتی میتواند مورد بررسی قرار گیرد که به صورت طرحی موازی و مستقل از فعالیتهای داخلی ایران اجرا شود و هیچگونه محدودیتی بر صنعت بومی و ملی کشور تحمیل نکند.
بازگشت به بازی تکراری یا عبرت از گذشته؟
پیشنهاد کنسرسیوم منطقهای با ظاهر همکارانه، در صورتی که غنیسازی داخلی ایران را متوقف یا محدود کند، چیزی نیست جز ادامه پروژه مهار توانمندی هستهای ایران با ابزارهای نرمتر و پیچیدهتر. تجربه ناکام برجام و بیعملی غرب در قبال تعهداتشان گواهی است که چنین طرحهایی بدون تضمین عینی و حفظ استقلال ایران، نه فرصت، بلکه تهدیدی برای منافع ملی خواهند بود.
نظام جمهوری اسلامی ایران بارها اعلام کرده است که تحت فشار، تهدید یا تطمیع، هیچگاه از حقوق مسلم هستهای خود عقبنشینی نخواهد کرد. اینبار نیز تصمیم نهایی باید بر اساس حفظ فناوری بومی و تجربههای پرهزینه گذشته اتخاذ شود.