حسین آبنیکی، رئیس سابق مرکز توسعه سازمان انرژی اتمی در گفتگو با «صبح نو» در خصوص پیشنهاد طرف آمریکایی مبنی بر ایجاد کنسرسیوم هستهای منطقهای و همچنین موضع ایران در این راستا، اظهارکرد: «ما اکنون فناوری غنیسازی را بهطور کامل در اختیار داریم. این فناوری، بومی است و هیچکس در به دست آوردن آن به ما کمک نکرده است؛ در واقع، خودمان این دانش را کسب کردهایم و میتوانیم اورانیوم را به هر میزانی که لازم و مورد نیازمان باشد، غنی کنیم. مثلا غنیسازی 3.5 درصدی برای سوخت نیروگاههای برق، ۲۰ درصدی برای راکتور تهران و تولید رادیودارو و ۶۰ درصدی برای پیشرانهای هستهای یا هر سطح دیگری که در حوزههای مختلف مورد نیاز ما باشد، در حال انجام است.» وی با بیان اینکه ظاهرا پیشنهادی از سوی طرف غربی مطرح شده که در برخی رسانهها نیز بازتاب یافته است، ادامه داد: «بر اساس این پیشنهاد، ایران باید غنیسازی را به یکی از جزایر خود منتقل کرده، کارخانههای فعلی را تعطیل کند و فرآیند غنیسازی را تحت یک کنسرسیوم با کشورهای عربی منطقه ادامه دهد. این پیشنهاد، در واقع معادل تعطیلی غنیسازی در کشور است؛ چراکه ما اکنون کارخانههایی داریم که در اختیار و مالکیت کامل ماست و با فناوری بومی اداره میشوند. تعطیلی این مراکز و انتقال آنها به جزایر، در عمل به معنای نابودی این صنعت است.»
پیشنهاد غرب: انتقال تأسیسات به جزیرهای در خلیج فارس و شراکت با کشورهای منطقه
رئیس سابق مرکز توسعه سازمان انرژی اتمی تصریح کرد: «اما در مقابل، پیشنهاد دیگری نیز قابل بررسی است. اینکه ایران غنیسازی خود را مطابق نیاز داخلی ادامه دهد و آن را توسعه دهد؛ چه برای هدفگذاری ۲۰ هزار مگاوات نیروگاه هستهای، چه برای تولید سوخت ۲۰ درصد برای راکتورها، رادیوداروها و پیشرانهای هستهای.»
آبنیکی اضافه کرد: «اگر آمریکاییها اصرار به همکاری میان ایران و کشورهای منطقه دارند، این میتواند در قالب طرحی مستقل و مجزا صورت بگیرد. به این معنا که در کنار غنیسازی فعلی کشور، طرحی جدید در همکاری با کشورهای منطقه و احتمالا برخی کشورهای دیگر برای غنیسازی اورانیوم ایجاد شود؛ به شرط آنکه غنیسازی فعلی ما را تحت تأثیر قرار ندهد.»
وی یادآور شد: «در این صورت، ما میتوانیم فعالیتهای صلحآمیز خود در حوزه غنیسازی در سطوح 5/3، ۲۰ و ۶۰ درصد را ادامه دهیم، بدون اینکه این پیشنهاد محدودیتی برای صنعت غنیسازی ما ایجاد کند. البته بعید است که این کنسرسیوم خیلی عملیاتی شود یا خروجی خاصی داشته باشد؛ چراکه ممکن است کشورهای منطقه هم تمایلی به چنین مشارکتی نداشته باشند. بااینحال، اگر مانعی برای فعالیتهای داخلی ما نباشد، این پیشنهاد قابل بررسی خواهد بود.»
رئیس سابق مرکز توسعه سازمان انرژی اتمی خاطرنشان کرد: «اما اگر این پیشنهاد به معنای تعطیلی غنیسازی داخلی و انتقال کامل آن به جزایر خلیجفارس باشد، قطعا قابل قبول نیست. این یعنی همان غنیسازی صفر درصد که فقط با بیانی دیگر مطرح میشود. غنیسازی چیزی نیست که مثل یک فرش، آن را در نطنز جمع کنیم و در جزایر پهن کنیم. در این فرآیند، اساسا این صنعت نابود میشود.»
کنسرسیوم یعنی نابودی فنی و وقفهای ۱۰ ساله
آبنیکی اظهارکرد: «علاوه بر این، ما هیچ دلیلی نداریم که این صنعت بومی، ضروری و منطبق با نیازهای داخلی خود را با دیگران به اشتراک بگذاریم یا آن را وابسته به تصمیمات دیگر کشورها کنیم. چنین کاری نه عقلانی است و نه منطقی و در عمل به معنای تعطیلی کامل جغرافیای غنیسازی در کشور است.»
مشکل جغرافیا نیست
وی در پاسخ به این سوال که چرا بحث جغرافیا برای آنها مهم است؟ بیان کرد: «باید گفت که موضوع فقط انتقال جغرافیایی نیست. پیشنهاد این است که ما تجهیزات فعلی را جمعآوری کنیم که در این فرایند، بخش وسیعی از آنها از بین میرود. این یک جابهجایی ساده نیست؛ بلکه به معنای از نو ساختن کارخانه است که ممکن است ۵ تا ۱۰ سال زمان ببرد و هزینههای هنگفتی به همراه داشته باشد.»
رئیس سابق مرکز توسعه سازمان انرژی اتمی تصریح کرد: «علاوه بر این، حتی اگر چنین کارخانهای در جزایر ایجاد شود، دیگر تحت مالکیت کامل ما نخواهد بود. ما با دیگر کشورها شریک خواهیم بود و این کارخانه لزوما منافع و نیازهای ما را تأمین نخواهد کرد. بنابراین، این طرح نهتنها از نظر فنی و اقتصادی، بلکه از نظر حاکمیتی نیز غیرقابل قبول است.»
آبنیکی با بیان اینکه پیشنهاد غربیها این است که کشورهایی از منطقه به اضافه آمریکا و ایران در قالب یک کنسرسیوم همکاری کنند، تأکید کرد: «اما نکته اینجاست که در چنین شرایطی ممکن است گفته شود که نیازی به ساخت کارخانه جدید نیست یا مثلا ایران نباید غنیسازی ۲۰ درصد انجام دهد.
هر چیزی در آن ساختار ممکن است به ما تحمیل شود. اصلِ پیشنهاد، یعنی ساخت کارخانهای در جزایر خلیج فارس با مشارکت کشورهای منطقه و آمریکا، اساسا شدنی نیست.»
تجربههای تلخ گذشته؛ از اراک تا سهام غنیسازی فرانسه
وی افزود: «ما تجربه خوبی از همکاریهای بینالمللی در این حوزه نداریم. در برجام، آمریکاییها با نیرنگ عمل کردند؛ گفتند شما قلب راکتور اراک را خارج کنید، ما کمک میکنیم که با فناوری بالاتر، راکتور جدیدی بسازید، اما نهتنها آمریکاییها این کار را انجام ندادند، بلکه کل کشورهای 5+1 هم هیچگونه همکاری نکردند.
رئیس سابق مرکز توسعه سازمان انرژی اتمی اظهارکرد: «این پیشنهادی که امروز مطرح میشود، در واقع همان ترجمه تکنیکی پیشنهاد آمریکاییهاست مبنی بر «غنیسازی صفر درصد» پذیرش این طرح، به معنای نابودی صنعت و فناوری غنیسازی هستهای ماست؛ مگر اینکه آنچه را که در اختیار داریم حفظ کنیم و کشورهای منطقه صرفا سرمایهگذاری کنند تا یک کارخانه جدید در جزایر ساخته شود. بااینحال، بعید است که کشورهای منطقه چنین مشارکتی را بپذیرند؛ چون نه نیازی به این نوع غنیسازی دارند، نه تمایلی به همکاری در خاک کشور دیگر.» آبنیکی با اشاره به اینکه اصلا تابهحال تجربهای از تشکیل چنین کنسرسیومی در دنیا وجود نداشته است، اضافه کرد: «بزرگترین کارخانه غنیسازی دنیا در فرانسه قرار دارد. ما حدود ۵۰ سال پیش، در دوران حکومت طاغوت، سهامی از آن کارخانه خریدیم، اما غربیها و فرانسویها نهتنها هیچ محصولی به ما ندادند، بلکه حتی اجازه دسترسی به فناوری، تجهیزات یا دانش فنی آن را هم ندادند.»
کنسرسیوم منطقهای؛ شراکتی بدون تضمین، وابسته به تصمیمات غیرایرانی
وی تصریح کرد: «بنابراین، ما هیچ تجربه موفقی در اینگونه مشارکتها نداریم. امروز نیز آنچه روی میز گذاشتهاند، در واقع مقدمهای است برای نابودی صنعت و فناوری فعلی ما. گفته میشود که در گام بعدی، مینشینیم و با همکاری کشورهای عربی و دانشمندان آمریکایی کارخانهای با فناوری بالاتر ایجاد میکنیم؛ اما تجربه برجام نشان داد که چنین وعدههایی هیچگاه محقق نشد.»
صنعت غنیسازی را نمیتوان مانند فرش جمع و جابهجا کرد
رئیس سابق مرکز توسعه سازمان انرژی اتمی در اظهارکرد: «در برجام، این وعدهها به ما داده شد، اما نهتنها به آنها عمل نشد، بلکه منجر به نابودی صنعت هستهای ما در حوزه راکتور آب سنگین اراک شد. همچنین سرمایهگذاری ما در همکاری با فرانسویها در حوزه غنیسازی نیز به هیچ نتیجهای نرسید و صرفا به توسعه صنعت آنها کمک کرد.»