توافق 2015 و غافلگیری اسرائیل
در سال 2015 هیچکس به جز اسرائیل غافلگیر نشد از شنیدن خبر توافق هستهای ایران پس از چند دور مذاکره طولانی که بیش از یک سال و نیم ادامه داشت و در نهایت موجب نارضایتی و خشم اسرائیل از باراک اوباما، رئیسجمهور دموکرات وقت ایالات متحده شد.
با این وجود در طول این سالها اسرائیل هرگز دست از تهدیدهای همیشگی خودش علیه جمهوری اسلامی ایران و تأکید بر ضرورت انجام عملیات نظامی برنداشت، هرچند در آنسو با پیروزی دونالد ترامپ، تندرویی که از توافق هستهای هم خارج شد هرگز تهدیدهای نظامی علیه جمهوری اسلامی در مسیر ساقط کردن حکومت ایران تحقق نیافت.
همه شروط مورد نیاز نتانیاهو برای انجام چنین اقدامی فراهم شد از جمله حضور رئیسجمهور تندروی جمهوریخواه مانند دونالد ترامپ در واشنگتن و یا حتی یک مشاور تندروی دیگر مانند جان بولتون و بالا رفتن التهابات در روابط دوجانبه ایران و آمریکا حتی تمایل پنهان و غیرعلنی برخی کشورهای عربی منطقه به انجام چنین عملیاتی یا این توجیه که شرکای منطقهای ایران در سوریه ، یمن ، عراق و فلسطین ضربات جدی خوردهاند و حالا بهترین زمان برای این اقدام است، اما نهایت همه تهدیدهای نمادین آمریکایی و ادعاهای تکراری اسرائیل آخرین خواسته آنها جلوگیری از دستیابی ایران به سلاح هستهای است!
ساقط کردن جمهوری اسلامی ممکن نیست
دور از فضای رسانهای و تبلیغاتی و با یک نگاه منطقی به موضوع میتوان گفت که هرگونه جنگ آمریکایی اسرائیلی یا حتی با ورود برخی کشورهای اروپایی علیه جمهوری اسلامی ایران موجب آغاز یک جنگ سخت و ویرانگر در منطقه خواهد شد.
ممکن است در چنین جنگی آسیبهای جدی به برخی از زیرساختهای ایران ازجمله تأسیسات هستهای یا نظامی و یا حتی مراکز علمی وارد شود، اما در طرف مقابل هزینههای زیادی پرداخت میشود که ابتدا از اسرائیل آغاز خواهد شد. ایران علاوه بر اسرائیل پایگاههای آمریکا را در منطقه هدف قرار میدهد و البته کشورهایی که از خاک آنها حملاتی علیه ایران انجام شده، بدون تردید مورد هدف حملات بعدی ایران قرار خواهند گرفت.
مسأله بعدی این است که براندازی در ایران ممکن نیست و همچنین هیچ قدرتی توان اشغال کشوری مانند ایران را ندارد. در تصور بدترین حالت ممکن و ایجاد فروپاشی و ناامنی در داخل ایران نیز نباید فراموش کرد که در داخل ایران قدرتی بزرگتر از جمهوری اسلامی از منظر توان نظامی ، حمایت ملی و مردمی همچنین قدرت امنیتی وجود ندارد و انقلاب اسلامی در آستانه رسیدن به نیم قرن نشان داده که میتواند از خودش در مقابل تهدیدات خارجی و داخلی دفاع کند.
گذشته از همه این موضوعات نمیتوان نقش همپیمانان منطقهای جمهوری اسلامی در خاورمیانه را نادیده گرفت. نیروهایی که بهعنوان دشمنان آمریکا در منطقه تأثیرات قابلتوجهی در این معادله خواهند داشت و نتایج نظامی، سیاسی و اقتصادی چنین اقدامی به شکل گسترده بر معادلات منطقه تأثیرگذار است.
بازی رسانهای آمریکا و اسرائیل
ایالات متحده با توجه به نتایج و تبعات گسترده چنین جنگهایی ترجیح میدهد وارد چنین بازی پیچیدهای نشود.
در سوی دیگر CNN اعلام میکند که بر اساس گفته برخی مقامات آمریکایی، اسرائیل خودش را برای حمله به تأسیسات اتمی ایران آماده کرده، درحالیکه این ادعای تکراری بارها در رسانههای جهان مطرح شده و یک پروژه رسانهای همیشگی است.
آنچه مسلم است آمریکا برای عقبنشینی ایران از اصرار بر ادامه غنیسازی اورانیوم نیاز دارد که چنین موجهای خبری در رسانههای جهان ایجاد کند و طرف مقابل را با خبر احتمال حمله اسرائیل تحت فشار قرار دهد.
موضوع اصل غنیسازی البته برای تهران مسأله قابل مناقشهای نبوده و نیست، اما آمریکا همانطور که وانمود میکرد ایرانیها در واکنش به تهدیدهای نظامی و امنیتی پای میز مذاکره نشستهاند تمایل دارد این بازی رسانهای را مطابق اهداف خودش پیش ببرد.
در سوی دیگر با اسرائیلی مواجه هستیم که از 7 اکتبر تاکنون در جنگ غزه گرفتار شده و به آنچه از نظر نتانیاهو و جریان راست تندرو، پیروزی کامل است دست نیافته تا نتواند شکست و ناکامی دفاعی و امنیتی خودش در برابر حماس را ترمیم کرده و یا به فراموشی بسپارد.
در همین راستا دولت نتانیاهو مایل است ادعا کند که میتواند وارد جنگ مستقیم با سردمدار محور مقاومت یعنی ایران شده و مستقیما مقابل تهران بایستد.
به نوعی میتوان گفت خبر تکراری و جریان رسانهای مستمر حمله آمریکا و اسرائیل به ایران در داخل این سه کشور میتواند دستاوردهای رسانهای به همراه داشته باشد، حتی برای ایران که در صورت موفقیت در مذاکرات هستهای حاکمیت جمهوری اسلامی اعلام خواهد کرد با وجود تهدیدهای خارجی بر مواضع خود ایستاده و آنچه میخواستند را محقق ساختند.
اما در سوی دیگر بازی رسانهای حمله به ایران در نهایت برای آمریکا و اسرائیل در فضای درونی جوامع خودشان نتیجهای به همراه نخواهد داشت، چراکه با منتفی شدن این اتفاق تبلیغات رسانهای در موضوع حمله به ایران در داخل جوامع آمریکا و اسرائیل نتیجه عکس داده و نشان میدهد که ادعاهای رسانهای تلآویو یا حتی گزینه نظامی آمریکا واقعیت نداشته است.
جنگی علیه ایران آغاز نمیشود
در نهایت وضعیت فعلی منطقه خاورمیانه با وجود درگیریها و بیثباتی امنیتی موجود نشان میدهد که به سه دلیل عمده امکان آغاز جنگی تازه علیه ایران وجود ندارد.
دلیل اول این است که اسرائیل بدون حمایت و همراهی آمریکا و اروپاییها توان ورود به جنگ مستقیم با ایران را ندارد و این مسألهای است که در تمامی سالهای گذشته ثابت مانده، بلکه در سالهای اخیر و خصوصا پس از دو عملیات وعده صادق 1 و 2 تقویت شده است، چراکه این دو عملیات ضعف توان دفاعی اسرائیل را به خوبی نشان داد و ثابت کرد ایران در صورت آغاز جنگی تمامعیار میتواند آسیب جدی به اسرائیل وارد ساخته و یک ویرانی گسترده را رقم بزند.
دلیل دوم عدم نیاز آمریکا و اروپاییها به جنگ با ایران است. آنها که هنوز از دردسرهای حمایت از اوکراین در جنگ با روسیه نجات پیدا نکردهاند در صورت پایان این جنگ چندین سال برای خروج از بحران اقتصادی و زیانهای وارد شده از چنین نبردی به زمان نیاز دارند، در چنین موقعیتی چرا باید مایل به ورود و دخالت در جنگ جدیدی باشند؟
دلیل سوم این است که از نظر آمریکا و اروپا ورود به یک جنگ تازه ضامن منافع چین خواهد بود که در رقابت نزدیک اقتصادی و صنعتی تلاش میکند جایگاه قدرت اول جهان را از آن خود کند و در صورتی که آمریکا و اروپا وارد جنگ دیگری شوند، این فرصت طلایی برای چین فراهم خواهد شد.
و در نهایت اینکه اگر اسرائیل با توجه به بحران داخلی که در آن گرفتار شده و همچنان راهی برای خروج از آن نیافته با تصمیم نتانیاهو و بدون حمایت آمریکا و اروپا بخواهد مراکزی را در ایران هدف قرار دهد اینبار با پاسخی گسترده و فوری مواجه میشود که تبعات سختی برای تلآویو به همراه خواهد داشت.