سخنان سید عباس عراقچی بهعنوان چهرهای کلیدی در مذاکرات هستهای در نشست اخیر کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس از نظر محتوا، موقعیت و لحن، واجد نکاتی استراتژیک و چندلایه است که میتواند بازیگری فعال و پیچیده ایران در دفاع از دانش و صنعت هستهای خود را به نمایش بگذارد. او از یکسو بر استقبال ایران از ایده «مرکز غنیسازی منطقهای» تأکید کرد و از سوی دیگر هشدار داد که در صورت فعالسازی مکانیزم ماشه (snapback) جمهوری اسلامی ایران واکنشی «سخت» و قاطع خواهد داشت. در ظاهر این دو موضع متضاد به نظر میرسند، اما در واقع مکمل یکدیگر و نشانهای از تحولیافتگی دکترین هستهای ایران در شرایط پسابرجام و پسابایدن هستند. ایران در شرایط فعلی ضمن شناخت تهدیدها و آمادگی برای پاسخ، دیپلماسی چندضلعی در راستای رسیدن به اهداف و امنیت ملی را در دستور کار قرار داده است.
1- دیپلماسی مشارکتی با ملاحظات بومی
پیشنهاد راهاندازی مرکز غنیسازی منطقهای ایدهای است که پیشینهای در سازمانهای بینالمللی از جمله آژانس بینالمللی انرژی اتمی دارد. این ایده با هدف تمرکز فعالیتهای غنیسازی در نهادهای چندجانبه، کاهش نگرانیهای اشاعهای و ایجاد نظارت جمعی بر زنجیره تأمین سوخت هستهای مطرح شده است. اعلام آمادگی ایران برای بررسی این پیشنهاد نشاندهنده تغییر در رویکرد درست تهران نیست، بلکه نشاندهنده آمادگی برای کمک به طرف مقابل برای تبدیل گفتمان تقابل به گفتمان مشارکت است. ایران همواره اعلام کرده است برای ارتقای امنیت منطقه و دستیابی به منافع جمعی حاضر است تمام ظرفیت دانشی و فنی خود را در حوزههای مختلف به میدان بیاورد که یکی از آن حوزهها، فناوری صلحآمیز هستهای است.
بااینحال ایران درعینحال بر تداوم غنیسازی در خاک خود تأکید کرده است. این موضع دو پیام روشن دارد: اول اینکه جمهوری اسلامی تمایل دارد در طراحی نظم جدید هستهای منطقهای بازیگر مؤثر باشد، نه صرفا تابع. دوم آنکه هیچگونه ترتیبی که منجر به خلع ایران از ظرفیتهای بومی غنیسازی شود از نظر تهران پذیرفتنی نخواهد بود. این موضعگیری نشان میدهد که ایران به جای انفعال یا تسلیم در برابر فشارهای بینالمللی، به دنبال «بومیسازی مشارکت» در ترتیبات منطقهای است.
2- بازتعریف مرزهای بازدارندگی
مکانیزم ماشه که امکان بازگرداندن خودکار تحریمهای شورای امنیت را در صورت «عدم پایبندی ایران به تعهدات برجامی» فراهم میسازد، بهعنوان یکی از پرهزینهترین اهرمهای فشار غرب علیه ایران تلقی میشود. این در صورتی است که آمریکا در دوره اول ترامپ یکطرفه از این سازوکار خارج و باقی اعضا نیز به تعهدات خود عمل نکردهاند. بر این اساس ایران معتقد است سوءاستفاده از این توافق پذیرفتنی نیست. هشدار عراقچی درباره واکنش سخت در واقع تکرار یک پیام کلیدی از سوی جمهوری اسلامی است: بازگشت تحریمها تحت پوشش حقوقی برجام، به معنای پایان کامل مسیر دیپلماسی و ورود به مرحلهای از تنش ساختاری است که تبعات آن برای همه طرفها پرهزینه خواهد بود. هر گونه تنش در معادلات ایران با غرب منجر به گسترش تنش کنترلناپذیر در منطقه غرب آسیا تلقی میشود و منافع غربیها که بسیار زیاد نیز هست تحت تأثیر قرار میگیرد.
ایران پیش از این در واکنش به برخی تهدیدات مشابه، توانسته است با استفاده از ابزارهای متنوع از گسترش سطح غنیسازی و تولید اورانیوم با غنای بالا گرفته تا توسعه سانتریفیوژهای پیشرفته و تعلیق برخی نظارتهای پادمانی که بر اساس قانون راهبردی مجلس شورای اسلامی محقق شد، نشان دهد که واکنش آن تنها لفاظی نیست. از این منظر تهدید به واکنش سخت نهتنها بازدارنده است، بلکه مکمل راهبرد چانهزنی هوشمندانه با طرفهای غربی محسوب میشود.
3- ایران و نظم امنیتی هستهای جدید در منطقه
تحولات منطقهای - از رقابت راهبردی ایران و عربستان تا احیای روابط تهران و ریاض، از تغییر نگاه امارات نسبت به برنامههای هستهای تا رفتار نوظهور رژیم اسرائیل در مقابله آشکار با زیرساختهای هستهای ایران - همه و همه نشان میدهند که غرب آسیا در حال ورود به فاز جدیدی از نظم امنیتی هستهای است. ایران با اتخاذ موضعی ترکیبی از اقتدار و مشارکت تلاش دارد در شکلدهی به این نظم، نقشی فعال و تعیینکننده ایفا کند. طرح غنیسازی منطقهای اگر با درک متقابل از ملاحظات امنیتی کشورهای منطقه و بدون نفی حاکمیت ملی اجرا شود، میتواند گامی در جهت کاهش سطح تهدیدات ادراک شده باشد، اما شرط تحقق آن احترام کامل به ظرفیتهای بومی کشورها و اجتناب از تفسیرهای ابزاری از تعهدات بینالمللی است.
4- دکترین ترکیبی ایران در فضای پسابرجام
اظهارات عراقچی نشان از تکامل دکترین سیاست خارجی ایران دارد؛ دکترینی که در آن «انعطاف در ابزار» و «صلابت در راهبرد» توأمان لحاظ شده است. از یکسو، استقبال از همکاریهای چندجانبه بهمثابه ابزاری برای افزایش وزن دیپلماتیک ایران در منطقه و جهان و از سوی دیگر، ایستادگی بر حقوق مسلم و خطوط قرمز فناورانه کشور.
در شرایطی که چشمانداز احیای کامل برجام تقریبا دستنیافتنی است و فشارهای سیاسی و فنی بر ایران ادامه دارد، اتخاذ چنین مواضعی میتواند هم بر اقتدار داخلی بیفزاید و هم از طریق بازدارندگی هوشمند، مسیرهای تنش را محدود کند. نظم هستهای جدید غرب آسیا در حال شکلگیری است؛ پرسش اصلی این است که آیا جهان آماده است ایران را نه بهعنوان یک «چالش» بلکه بهعنوان یک «شریک مؤثر» در آن به رسمیت بشناسد؟ و مهم تر اینکه آیا حاکمان غربی جرأت ایستادن در برابر آتشافروزیهای رژیم صهیونیستی در منطقه را دارند و به کدهای غلط و آدرسهای اشتباه آن بیاعتنایی خواهند کرد؟ در صورت پاسخ عقلانی به این دو پرسش منافع تمامی بازیگران در منطقه دستیافتنی خواهد بود.