sobhe-no.ir
2127
دوشنبه، ۰۲ تیر ۱۴۰۴
5
ما بهتر از آنیم که می‌پنداریم

نگاهی به فیلم «خدای جنگ»، اثر حسین دارابی، که از تلویزیون پخش شد

گفت‌و‌گو با حسین دارابی، کارگردان « خدای جنگ»؛

الان وقت دیدن این فیلم بود

صبح نو

ما بهتر از آنیم که می‌پنداریم

نگاهی به فیلم «خدای جنگ»، اثر حسین دارابی، که از تلویزیون پخش شد

محمد امین نجفیان / در بحبوحه تهاجم رژیم اشغالگر صهیونیستی به حریم کشورمان و در شرایطی که ناآرامی و التهاب در فضای جامعه غیرقابل اجتناب به نظر می‌رسید، تصمیم هوشمندانه سازندگان و مالکان یک فیلم سینمایی و همراهی صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران، لحظاتی جذاب و دراماتیک را آخر هفته گذشته برای مردم ایران رقم زد. مخاطبان ایرانی دو ساعت فرصت داشتند تا پای تلویزیون بنشینند و فارغ از غوغای شرایط فعلی، مهمان یک اثر ملی در ژانر دفاع مقدس شوند.
در حالی که کشور درگیر مقابله را حملات شرورانه اسرائیل است و در این مسیر، موشک‌های ایرانی حرف‌های مهمی برای گفتن دارند و امید یک ملت را با خود حمل می‌کنند، پخش «خدای جنگ» از تلویزیون ایرانريال اقدامی دقیق و مناسبت‌دار بود. در تحقق این اتفاق، نباید از نقش حمایتی رسانه ملی، دقیقا در روزهایی که اینترنت با اختلال مواجه است و مردم نیز نیاز به وحدت، همدلی، خودباوری و اعتماد به نیروهای نظامی انقلاب دارند، به سادگی گذشت. از طرف دیگر، سازندگان «خدای جنگ» هم، درست مانند محتوای فیلمشان، یک تصمیم ملی اتخاذ کردند و برای کمک کردن به فضای جامعه و تقویت حمایت عمومی از نیروهایی که در میدان نبرد مشغول هستند، از قید اکران عمومی گذشتند و اجازه دادند فیلمی که تا همین چند ماه قبل فقط در جشنواره فیلم فجر و به شکلی محدود به نمایش درآمده بود، بدون آن‌که روی پرده سینما برود یا در پلتفرم‌ها راه اکران آنلاین را در پیش بگیرد، مستقیما روی آنتن تلویزیون برود و به مردم کلافه و مضطرب آخر هفته گذشته در ایران قوت قلب هدیه کند.
حسین دارابی که با دو فیلم قبلی خود، یعنی «مصلحت» و «هناس» ثابت کرده بود ذهنش از دغدغه‌های ملی آکنده است و تلاش می‌کند تا سینما را به ابزاری در خدمت منافع عمومی و مصالح کشور درآورد، این بار هم با «خدای جنگ»، یک مسئله ملی دیگر را زیر ذره‌بین برده و به موضوع خودباوری نیروهای نظامی کشور در رسیدن به خودکفایی در عرصه تقویت قوای موشکی ایران پرداخته است.
اگر سینمای حسین دارابی را دنبال کرده باشید، می‌دانید که «مصلحت» (اثری که در اوایل کار با عنوان «مصلحت نظام» معرفی شده بود) فیلمی درباره وقایع اول انقلاب و ترجیح دادن همه منافع شخصی و خانوادگی بر مصلحت عمومی کشور بود. دارابی در دومین اثر مهم خود یعنی «هناس» هم به موضوع شهدای هسته‌ای ورود کرد و روایتی بی‌پیرایه و سرراست از زندگی یکی از دانشمندان عرصه انرژی هسته‌ای به دست داد. او حالا با «خدای جنگ» تلاش کرده تا یک روایت تاریخی و ملی از پیشینه کشورمان در دهه‌های گذشته در این عرصه و تلاش نخبگان کشور در رسیدن به فناوری جدید موشکی به دست دهد؛ امری که بخش زیادی از قدرت امروز ایران مرهون آن است و طبعا مردم در این روزهای خاص و منحصربفرد به عینه می‌بینند که چطور موشک‌های ایرانی، در قالب عملیات «وعده صادق 3»، در حال پاسخ دادن به تجاوز رژیم غاصب صهیونیستی هستند.
این فیلم نحوه شکل‌گیری پیشرفت‌های موشکی ایران را بازنمایی می‌کند و با ورود به یک خرده‌پیرند مرتبط با ماجرای لیبی، در تلاش است تا توضیح دهد که اساسا چرا ما به موشک نیاز داشتیم و باید به این نقطه‌ای که امروز در آن ایستاده‌ایم، می‌رسیدیم. نکته مهم درباره نوع روایت «خدای جنگ» این است که جایی بین درام و مستند قرار می‌گیرد و در حالی که به واقعیت نزدیک می‌شود و به وضوح از آن الهام گرفته، جنبه‌های دراماتیکش را هم مورد نظر قرار می‌دهد. 
حسین دارابی در «مصلحت» نیز همین کار را کرده بود و با الهام از یک واقعیت تاریخی و تبدیل کردنش به پیرنگ اصلی فیلم، مابقی مولفه‌های روایی اثر را به شکل دراماتیزه شده طراحی کرده بود. در «هناس» اما، دارابی مستقیما به یک شخصیت واقعی پرداخت و شاید همین موضوع قدری به دومین فیلم او لطمه زد.
در «خدای جنگ» همه چیز به نحوی پیش می‌رود که اغلب مخاطبان، تلاش‌های شهید حسن طهرانی‌مقدم، را به خاطر می‌آورند و مشخص است که قهرمان قصه (با بازی ساعد سهیلی) به نوعی با نگاه به زندگی پربار این شهید والامقام طراحی شده است. با این حال، خطوط فرعی درام، نقش‌های مکمل و خرده‌پیرنگ‌ها همگی از ذوق و تخیل سینماگران ناشی شده‌اند و همین امر سبب می‌شود که «خدای جنگ» برای مخاطب عام گیرایی بیشتری داشته باشد و اثری همدلی‌برانگیز و قدرتمند به نظر برسد.
دقیقا به همین خاطر است که سکانس پایانی فیلم مخاطب را سر ذوق می‌آورد و زمانی که در جشنواره فیلم فجر اکران شد، مخاطبان این اثر، ضمن همراهی کامل با خط قصه، عموما با لانچ شدن موشک در سکانس آخر به تشویق عوامل می‌پرداختند و غرور ملی خود را بازیابی می‌کردند. حفظ فاصله مجاز از قهرمان واقعی، دست فیلمساز را باز گذاشته تا بتواند به مولفه‌های بصری و روایی فیلمش هم توجه کند و لازم نباشد که زندگی شهید طهرانی مقدم را عین به عین بازسازی نماید. با این حال، ادای دین کارگردان «خدای جنگ» به نخبگان نظامی کشور و مشخصا کسانی که قدرت موشکی امروز ایران مرهون تلاش‌های ایشان است، در اغلب سکانس‌های فیلم تجلی می‌یابند.
به طور مشخص، خرده‌داستان مربوط به شرطی که پدر همسر قهرمان قصه برای او می‌گذارد، یک دوراهی دراماتیک پرکشش را بازنمایی می‌کند که در عین سادگی، موضوع انسانی بودن روایت را منعکس می‌سازد و مخاطب را با قهرمان قصه هم‌دل‌تر می‌کند. در کنار این موضوع، ماجرای مربوط به کشور لیبی هم به روایت تاریخی و ریشه‌های این مجادله موشکی و همچنین اهمیت مسئله خودکفایی در این زمینه را تبیین می‌کنند. با این حال، یکی از اشتباهات روایی «خدای جنگ» افتادنش به ورطه انتقام‌جویی است؛ به این معنا که قصه طوری طراحی شده که ممکن است برای بخشی از مخاطبان این تصور را به وجود بیاورد که قهرمان قصه، نه به فراخور وظایف شغلی و اهمیت ملی، بلکه با اغراض شخصی و برای گرفتن انتقام همسرش، به دنبال تهیه بمب است. 
طبعا بخشی از مخاطبان داخلی، واقعیت امر را به خوبی درک می‌کنند؛ اما این موضوع باعث می‌شود که «خدای جنگ» چندان مناسب اکران بین‌المللی نباشد.
در میان بازیگران این اثر، ساعد سهیلی نقش متمایزی دارد و ایفای کاراکتر قهرمان را به شکل قابل قبولی ارائه می‌دهد. او، اگرچه به لحاظ فیزیکی شبیه به قهرمان‌های سنتی آثار دفاع مقدس تنومند و بلندقد نیست، اما می‌تواند مصمم بودن را در بازی چهره‌اش منعکس کند. در کنار او، داریوش کاردان ایفاگر یک نقش متفاوت و جذاب است که برخلاف شمایل کمیکی که از او می‌شناسیم، چهره‌ای جدی و پیچیدگی خاصی را به مخاطب منتقل می‌کند. 
پیام احمدی‌نیا نیز، در قامت یک نظامی سنتی، که طبعا مسن‌تر از قهرمان قصه است و به اندازه او قدرت انعطاف و ریسک ندارد، اجرای شسته و رفته‌ای از خود به نمایش می‌گذارد. با این حال، سایر بازیگران نقش‌های مکمل و فرعی این اثر، در برابر دوربین چندان قدرتمند و باورپذیر ظاهر نمی‌شوند.

captcha
شماره‌های پیشین