محمد عنبرسوز/ فیلم «خدای جنگ» که در جشنواره چهلوسوم فیلم فجر به نمایش درآمده و مورد توجه مخاطبان و گروهی از منتقدان قرار گرفته بود، بدون اینکه راهی اکران عمومی شود، راه تلویزیون در پیش گرفت و بهخاطر شرایطی که در کشور ایجاد شده و قرابت مضمون فیلم با موضوع پیشرفتهای موشکی ایران مورد توجه نیز قرار گرفته است. حسین دارابی، کارگردان فیلم در گفتوگو با «صبح نو» زوایای مختلف این اثر اعم از شمایل قهرمان، پخش تلویزیونی و... را مورد بحث قرار داد. .
در شرایط پرالتهاب این روزها، تصمیم گرفتید که قید اکران عمومی یا آنلاین را بزنید و مستقیما فیلم «خدای جنگ» را در تلویزیون نمایش دهید. اصلا چه شد که در این وضعیت به فکر نمایش فیلم افتادید؟
وقتی این شرایط به وجود آمد، وضعیت به قدری بحرانی و خاص شد که همه ما (از من و تهیهکننده گرفته تا همکاران سازمان اوج و همه عوامل) ناخودآگاه به این نتیجه رسیدیم که الان وقت نمایش دادن «خدای جنگ» است، اما از آنجایی که شرایط اکران سینمایی در این ایام نبود، تصمیم گرفتیم برای اینکه همه مردم بتوانند در این شرایط دسترسی بهتری به اثر داشته باشند، اثر را در تلویزیون پخش کنیم. البته شبکه نمایش خانگی هم در آینده نزدیک فیلم را برای دسترسی مردم روی خروجیها قرار خواهند داد؛ اما در شرایط فعلی که دسترسی اینترنت هم محدود شده، تلویزیون بهترین گزینه بود تا همه مردم فیلم را ببینند. اعتقادمان این بود که «خدای جنگ» باید فورا به دست مردم برسد تا شاید حال خوبی را در این ایام به ایشان منتقل کند.
در روزهای متلاطم جنگ، سینما چه نقشی میتواند در تقویت همبستگی ملی ایفا کند؟
بههرحال در فضای جنگ و مخصوصا این جنگ ترکیبی که ما امروزه با آن مواجهیم، جنگ رسانهای هم اهمیت زیادی دارد و حفظ روحیه مردم و ایجاد وحدت ملی باید در اولویت باشد. برای تحقق این امر، سینما یک ابزار بسیار قدرتمند است. ما هم فکر کردیم که سینما میتواند، هم در زمان جنگ و هم پس از آن، وظیفه روایتگری خودش را انجام بدهد و به موضوعات طوری نگاه کند که همبستگی مردم تقویت شود. فیلمی مثل «خدای جنگ» در این موقعیت روایتی از مقاومت مردم ایران در زمان جنگ و ایستادگی رزمندگان ما را عرضه میدارد؛ کسانی که کارهای نشدنی را شدنی کردند و حاصل تلاشهایشان این شد که ورق جنگ برگردد، مردم از فشار خارج شوند و انسانهای بیگناه کمتر کشته شوند. این روایتی که تا امروز به وسیله سینما هم جریان یافته، قطعا میتواند خیلی از مسائل را برای مردم روشن کند و حتی خاطرات را به نحوی زنده کند که همبستگی ملی مستحکمتر شود.
ایده اصلی این فیلم چطور شکل گرفت و چطور شد که به سراغ فیلم ساختن درباره توان موشکی ایران رفتید؟
ایده این فیلم، حدودا پنج سال قبل، به ذهن من و آقایان شفاه و ثقفی رسیده بود. کسی این قصه را برایمان تعریف کرد و طوری ذهنمان درگیر شد که تصمیم گرفتیم حتما آن را به یک فیلم سینمایی تبدیل کنیم. با وجود اینکه میدانستیم ساختن چنین فیلمی مشکلات و سختیهای فراوانی دارد، اما مصمم بودیم که آن را بسازیم؛ چون میدانستیم که سوژه ارزش بالایی دارد. درباره موضوع موشکی حرفهای زیادی گفته شده، ولی پیش از این، جای خالی یک روایت مستحکم و سرپا در حوزه سینما و هنرهای نمایشی احساس میشد. وقت زیادی روی فیلمنامه گذاشتیم، اما به دلیل برخی حساسیتها، مدتی تولید این اثر به تعویق افتاد. حدود یک سال و نیم قبل، با مرتفع شدن مشکلات، سازمان هنری اوج متولی تولید این اثر شد و کار را آغاز کردیم.
شما پس از یک فیلم در رابطه با وقایع اول انقلاب اسلامی (مصلحت) و یک فیلم درباره شهید هستهای (هناس) به سراغ فیلمی درباره توان موشکی ایران رفتید. اساسا چه دغدغهای پشت لحن فیلمسازی شماست که این مضامین ملی را انتخاب میکنید؟
واقعیت این است که نمیتوانم سیر خاصی را در این فیلمهایی که نام بردید، مشخص کنم. هر چیزی را که برایمان به دغدغه و مسأله تبدیل شده بود، برایش وقت گذاشتیم و به فیلم تبدیل کردیم. در زمان تولید فیلم «مصلحت» موضوع عدالت برایمان مسأله بود و بعدتر هم موضوع شهدای هستهای به دغدغه ما تبدیل شد که نهایتا به تولید «هناس» انجامید. در این برهه هم احساس کردیم که موضوع موشکی حائز اهمیت است و شاید در آینده فیلم اجتماعی یا طنز و... بسازیم. هنرمند معمولا در هر زمانی یک چیزی ذهنش را درگیر میکند که روی آن متمرکز میشود. برای من و همکارانم هم موضوع به همین شکل بوده است.
بسیاری از مخاطبان این برداشت را دارند که ساعد سهیلی به نوعی ایفاگر نقش شهید حسن طهرانیمقدم (پدر موشکی ایران) است. آیا شخصیت اصلی فیلم «خدای جنگ» مابهازای واقعی دارد؟
ساعد سهیلی ایفاگر نقش شهید طهرانیمقدم نیست. «خدای جنگ» اقتباسی از آن دوران و زحماتی است که شهید طهرانیمقدم و همکاران ایشان کشیدهاند. ما به دلایل مختلف، تصمیم گرفتیم که اقتباسی از این ماجرا داشته باشیم و اسمی از آن بزرگواران نیاوریم؛ به نظر من دلیلی ندارد که همیشه وقتی میخواهیم یک واقعه تاریخی را روایت کنیم عینا و مستندگونه (با همه جزئیاتش) این کار را انجام بدهیم. ما تلاش کردیم تا روحی که بر این روایت حاکم است با واقعیت یکی باشد و تغییراتی هم در قصه ایجاد کردیم. حتما قصه یک مابهازای واقعی دارد و به اتفاقی برمیگردد که واقعا در کشور ما رخ داده است، ولی در مورد زندگی شخصی قهرمانان فیلم دخل و تصرفاتی کردیم که اقتباسی آزاد از بچههای موشکی است.
ساعد سهیلی بازیگر خوبی است؛ اما به لحاظ فیزیکی تنومند نیست و شمایل سنتی قهرمانهای دفاع مقدس را ندارد. تعمدا این بازیگر را انتخاب کردید یا کیفیت بازیگری او را به ویژگیهای ظاهریاش ترجیح دادید؟
ساعد سهیلی نقش ابراهیم را بازی میکند و با وجود اینکه از ابتدا هم خودش و هم من نگران بودیم که شاید نتواند شمایل قهرمان را دربیاورد، اما به نظر من خیلی خوب از پس کار برآمد؛ ضمن اینکه به نظر من دلیلی هم ندارد که صرفا بر اساس کلیشهها پیش برویم و قهرمان خارج از کلیشه نیز میتواند جذابیت خودش را داشته باشد. الزامی وجود ندارد که قهرمان حتما تنومند یا بزنبهادر باشد. اتفاقا ساعد، با وجود جثه لاغرش، توانست به خوبی شمایل یک قهرمان را دربیاورد؛ یک قهرمان دوستداشتنی، جسور و به شدت پرتلاش. نظر همه مخاطبان محترم است، اما من فکر میکنم که ساعد توانست قهرمان جذاب و متفاوتی را بازی کند.
آخرین سکانس فیلم باشکوه و چشمگیر از آب درآمده است. چه بازخوردهایی در این مورد از مخاطبان گرفتید؟
سکانس آخر یک سکانس مستقل از فیلم نیست و ما فیلمنامه را به شکلی پیش بردیم که وقتی به سکانس آخر میرسیم، برای مخاطب دغدغه شده باشد و اتفاقی که در حال وقوع است برایش مهم و حیاتی شود. این موضوع فقط به همان سکانس اختصاص ندارد و ما تمام تلاشمان را کردیم تا این سیر اتفاق بیفتد و وقتی به سکانس آخر میرسیم، این موضوع برای مخاطب مهم شده باشد که آیا ابراهیم که آن همه زحمت کشید، بالاخره موفق میشود نتیجه تلاشهایش را ببیند یا نه؟ آیا میتواند در مقابل آن مستشار خارجی پیروز شود یا نه؟ تمام تلاش ما بر این بود تا آن سکانس را از نظر تکنیکی هم خیلی خوب برگزار کنیم و با بازی خوب بازیگران و همراهی تمام عوامل، سعی کردیم میزانسن باشکوهی به آن بدهیم.
موسیقی بسیار خوب آقای سخاوتدوست و جلوههای بصری آقای برادران باعث شدند که این سکانس باشکوه از آب دربیاید. تمام این عوامل باعث میشوند که نفس مخاطب در آن سکانس در سینه حبس شود. من تقریبا در تمام اکرانهای مردمی سینما حضور داشتم و از بازخوردهایی که دریافت کردم، عموما مخاطبان آن را پسندیدند و در اغلب سالنها وقتی موشک شلیک میشد، تشویق میکردند. این موضوع نشان میدهد که ما تا حد زیادی به چیزی که میخواستیم نزدیک شدهایم.
چرا پذیرفتید که فیلم بدون اکران راهی آنتن تلویزیون شود؟ این اتفاق در نهایت به سود اثر خواهد شد یا به ضرر آن؟
ما این موضوع را پذیرفتیم، چون فکر میکردیم در این شرایط خاص، کمترین کاری که میتوانیم بهعنوان کسانی که در فرهنگ و سینمای کشور فعالیت میکنند، انجام دهیم همین است که فیلم را به تلویزیون بدهیم؛ در صورتی که ما برای اکران فیلم در سینما تلاشهای زیادی کرده بودیم و میخواستیم که فیلم در قالب باکیفیت سالن سینما به نمایش درآید، اما شرایط به نحوی پیش رفت که به این نتیجه رسیدیم که باید فیلم به دست مردم برسد و در مدیوم گسترده و فراگیر تلویزیون عرضه شود. واقعا نمیدانم که این موضوع برای فیلم خوب شد یا نه، اما به نظر خودمان کار درستی کردیم و این فیلم در این ایام معنی دیگری پیدا میکند. باید به وظیفهمان عمل میکردیم و باید بهخاطر این شرایط، از بخشی از ایدهآلهایی که در ذهنمان داشتیم، میگذشتیم.